جوان: عیاری سر سینما کلاه گیس گذاشته است
سينما در همه دنيا با قراردادهاي نانوشتهاي که ميان فيلمسازها و تماشاگران منعقد شده، کارايي دارد و کار ميکند. مخاطبان سينما ميدانند که فلان بازيگر مشهور در حال ايفاي نقش يک کاراکتر فرضي است. اينکه زنان در ايران مقابل محارم خود روسري نميپوشند يک موضوع بديهي است که با قرار داد ميان مخاطب و فيلمساز براي سر کردن روسري در منزل خللي به فيلم وارد نميشود. نزديک ۴۰ سال است که اين قرار داد در سينماي ايران جواب داده و کار ميکند.
عياري در حالي در تازهترين اظهاراتش تصريح کرده در فيلم «کاناپه» تشخيص کلاهگيس خانمها کاملاً مشهود است که پيشتر به نقل از او دليل اين رويکرد تمايل به واقعگرايي عنوان شده بود! او چگونه ميتواند اين تناقض را توضيح دهد.
اينکه عياري از خبري شدن اين مسئله در جريان فيلمبرداري ممانعت کرده، ناخودآگاه ذهن را به اين سمت ميبرد که او احتمالاً تضمینی برای عبور از قرارداد چهل ساله سینمای انقلاب دریافت کرده بوده است! البته اينطور هم ميتوان تحليل کرد که کارگردان فيلم «کاناپه» روي اينکه فيلم او بتواند آغازي بر يک پايان در سينماي ايران باشد، حساب کرده است. با فرض اينکه عياري با چنين فرضي اقدام به توليد فيلم خود کرده باشد، اين سؤال پيش ميآيد که چه کساني در اين تصميم و برآورد اشتباه به او مشورت و یا تضمین دادهاند و باعث شدهاند اين فيلمساز به وادي تحليلهاي اشتباه بيفتد. عياري به احتمال زياد ميدانسته که عبور از چنين خط قرمزي منجر به توقيف فيلم ميشود و اين فيلم سرنوشتي بهتر از اثر پيشين او يعني خانه پدري پيدا نميکند.
سينما در همه دنيا با قراردادهاي نانوشتهاي که ميان فيلمسازها و تماشاگران منعقد شده، کارايي دارد و کار ميکند. مخاطبان سينما ميدانند که فلان بازيگر مشهور در حال ايفاي نقش يک کاراکتر فرضي است. اينکه زنان در ايران مقابل محارم خود روسري نميپوشند يک موضوع بديهي است که با قرار داد ميان مخاطب و فيلمساز براي سر کردن روسري در منزل خللي به فيلم وارد نميشود. نزديک ۴۰ سال است که اين قرار داد در سينماي ايران جواب داده و کار ميکند.
قصد باز کردن مسائل فقهي را نداريم، اما مسئله حجاب زنان در سينما و تلويزيون ايران بيش از هر چيز جزو احکام ثانويه بوده و در وادي فقه حکومتي و مصلحت جامعه موضوعيت پيدا ميکند. حتي به فرض ممنوع نبودن استفاده از کلاهگيس در سينما اين مسئله پيش ميآيد که چه مرجعي بايد در تشخيص و راستيآزمايي ميان موي بازيگر و کلاهگيس وارد عمل بشود؟ آيا مرجع مربوط بايد نمايندهاي ويژه براي اين امر در زمان فيلمبرداري به کار بگمارد يا اصولاً ميتوان قول فيلمسازان در اينکه در فلان مورد از کلاهگيس استفاده شده است را حجت قرار داد و اصلاً آيا برداشتن اين ممنوعيت منجر به پيامدهاي ديگري خواهد شد يا خير؟
اساساً جنس سريالهاي تاريخي به گونهاي است که مخاطب از نوع و آرايش مو کاملاً به اين پي ميبرد که کلاهگيس بر سر بازيگر است، اما در فيلمهايي که به سبک رئال ساخته ميشود و تاريخي نيست تشخيص اين مسئله قاعدتاً بايد براي مخاطب غيرممکن به نظر برسد. کيانوش عياري را همه به عنوان کارگرداني ميشناسند که بر واقعگرايي در آثارش تأکيد ويژهاي دارد و اين رويکرد در سينما براي کمک به واقعگرايي آثار منطقي به نظر نميرسد ضمن اينکه در عالم واقع حوادث و اتفاقات زيادي روي ميدهد و آيا ميتوان همه واقعيتها را در سينما بازنمايي کرد و آيا سينما اجازه چنين کاري را دارد؟
کيانوش عياري در حالي اقدام به ساخت فيلمي با عبور از يکي از خط قرمزهاي بديهي سينما کرده که فيلم پيشين او با نام «خانه پدري» نيز به دليل محتواي مسئلهدارش هيچگاه رنگ اکران را به خود نديد و بهطور طبيعي انتظار ميرفت اين کارگردان که اتفاقاً جزو فيلمسازان خوب و کاربلد سينماي کشور است و آثار ماندگاري چون سريال «دکتر قريب» را در کارنامه دارد در اثر سينمايي جديدش بيش از پيش خود را به رعايت استانداردها و خطوط قرمز سينماي ايران ملزم بداند، اما به نظر ميرسد که تحليلهاي اشتباه عياري اينبار نيز کار دست او داده و باعث شده فيلم «کاناپه» را نيز از حالا جزو آثار در محاق رفته سينما بدانيم.
نظر کاربران
ساختار شکن ترین فیلم بعدانقلاب زندان زنان بود که اونم توو دوره ای خاص و با اکران محدود پخش شد. الان که سانسور و محدودیت ها توی سینما به بالاترین حد خودش رسیده، اینجور فیلم درست کردن یه جور خودزنی حساب میشه.
پاسخ ها
شما فیلم های شبکه نمایش را نگاه کنید بعد حرف از سانسور و محدودیت بزنید
الان این چه ربطی داشت به نظر من؟