خطمشي غيردوستانه ترامپ با تهران براي رياض غنيمت است
محمد بن سلمان، جانشين وليعهد و وزير دفاع عربستان در جديدترين مصاحبه خود با نشريه فارن افرز امريكا به تشريح ديدگاههاي كشور در خصوص مسائل منطقهاي، تنش با تهران و روابط با امريكا پرداخته است. مرد نخست ماجراجوييهاي سعودي در دو سال اخير در اين گفتوگو نيز همانند دفعات پيشين ادعاهايي را نسبت به تهران مطرح و اعلام كرده است كه عربستان هيچ نقطه اشتراكي براي مذاكره با ايران ندارد. درخصوص سياستهاي منطقهاي عربستان گفتوگويي با داوود هرميداس باوند، استاد روابط بينالملل دانشگاه داشتهايم كه مشروح آن در ادامه ميآيد.
اعتماد نوشت: محمد بن سلمان، جانشين وليعهد و وزير دفاع عربستان در جديدترين مصاحبه خود با نشريه فارن افرز امريكا به تشريح ديدگاههاي كشور در خصوص مسائل منطقهاي، تنش با تهران و روابط با امريكا پرداخته است. مرد نخست ماجراجوييهاي سعودي در دو سال اخير در اين گفتوگو نيز همانند دفعات پيشين ادعاهايي را نسبت به تهران مطرح و اعلام كرده است كه عربستان هيچ نقطه اشتراكي براي مذاكره با ايران ندارد. درخصوص سياستهاي منطقهاي عربستان گفتوگويي با داوود هرميداس باوند، استاد روابط بينالملل دانشگاه داشتهايم كه مشروح آن در ادامه ميآيد.
محمد بنسلمان، جانشين وليعهد و وزير دفاع عربستان در گفتوگويي با نشريه فارنافرز گفته است كه عربستان هيچ نقطه اشتراكي براي مذاكره با ايران ندارد. به نظر ميرسد كه رياض و تهران در حال عادت كردن به عدم رابطه ديپلماتيك و ماندن در حالت مخاصمه كامل هستند. تهديدهاي اين وضعيت براي منطقه پرالتهاب خاورميانه چيست؟
اظهارات مقامهاي رياض درخصوص اينكه اعلام كردهاند تمايلي براي برقراري رابطه با تهران و انجام گفتوگو ميان عربستان و ايران ندارند، كم و بيش در ادامه همان خطمشياي است كه اندكي پيش از مرگ ملك عبدالله، عربستان آن را آغاز كرد و در دوره ملك سلمان با سرعت بيشتري تشديد يافته است. آتش زدن سفارت عربستان در تهران هم دامي بود كه ايران در آن افتاد و بهانهها را به عربستان براي علني كردن و شدت بخشيدن به سياستهايش داد. با اين وجود، منطقه خاورميانه شرايط مساعدي را ندارد و همه بازيگران منطقهاي با تهديدات و خطرات نسبتا مشتركي البته با درجه متفاوت روبهرو هستند. در چنين شرايطي، عقل سليم ايجاب ميكند تا هم ايران و هم عربستان، مسائلشان را حل كنند. بسياري از بحرانهاي كنوني در خاورميانه، خواه يا ناخواه به صحنه رقابتهاي دو طرف تبديل شده و عربستان براي بهبود جايگاه خود و تضعيف ايران تلاش ميكند صحنه رقابت را از طرف مقابل خود ببرد. ادامه اين فرآيند و شدت بخشيدن به اين سياست تنشآميز از سوي رياض ميتواند پيامدهاي منفي را گريبان دو طرف و هم ديگر كشورهاي منطقه بكند. اين پيامدها هم مادي و مالي است و هم سياسي و رواني و انساني.
تشديد شرايط كنوني راه رسيدن به راهحلي بينابيني و مرضيالطرفيني را سخت ميكند. البته تا مادامي كه مساله يمن حل نشود، اين عامل موجب پايداري نگرش كنوني منفي نسبت به ايران از سوي عربستان خواهد شد چون مساله يمن به معضلي براي رياض تبديل شده و رياض هم فكر ميكند اين مساله به خاطر سياستهاي تهران است.
با اين حال، چند مساله بايد موجب تغيير سياست از سوي رياض شود: نخست نزديكي تركيه به ايران و به ويژه روسيه است كه برخلاف انتظار رياض و ديگران همراهانش بود. نكته دوم، تمايلي است كه دولت مصر به سوريه و عراق پيدا كرده است. همچنين تمايلاتي هرچند دور از سوي قاهره نسبت به تهران پيدا شده است كه خوشايند رياض نيست. در اين شرايط عقل سليم ايجاب ميكند تا رياض در سياستهايش تجديدنظر ايجاد كند ولي اينكه رياض همچنان به تداوم سياستهاي تخاصمياش با ايران اصرار ميكند، درخور تعجب است.
چه مسائلي منجر به رويكرد منفي شديد ملك سلمان نسبت به ايران در اين دو سال شده است؟
سياست ايرانستيزي از سوي سعودي، سياست جديدي نيست و در سالهاي پاياني ملك عبدالله هم شدت يافت اما آنچه كه ملك سلمان را نسبت به ديگران متمايز ميكند، اين است كه او از ابتدا تلاش كرد سياست برخورد با ايران آنطور كه قبلا در لفافه و پنهان بود و رياض در پشت پرده آن را دنبال ميكرد، علني و آشكار كند. به عبارت ديگر، سياست برخورد با ايران در دوره ملك سلمان هم شدت گرفت و هم به شكل روشنتر و واضحتري دنبال شد. در اين دوره، ملك سلمان شمشير را عليه ايران از رو كشيد و آن را در انظار ديگر كشورها هم نشان داد. عربستان در اين سياست كوشا است و در اين چارچوب حتي از مخالفان رسمي جمهوري اسلامي هم به صورت علني و رسمي حمايت كرد. راهي كه عربستان رفته است، راه غيرمعمولي بود و برگشت از آن نيز سخت است.
ملك سلمان معتقد بود سياست تهاجمي ميتواند موفقيتهاي بيشتري براي عربستان داشته باشد. هماينك نيز راه برگشت از آن براي عربستان پرهزينه است زيرا او در خاندان سلطنتي رقبايي دارد كه از ابتدا موافق سياستهاي تهاجمي ملك سلمان هم نبودند و اگر ملك سلمان بخواهد به يكباره از آن سياستها كنارهگيري و عقبنشيني كند، آنها ميگويند به دليل نافرجامي سياستها بايد كنارهگيري كني بنابراين او راهي جز ادامه آن سياستها را ندارد تا شايد در آينده تدريجا راهي براي تعديل و تغيير در سياستها پيدا كند. البته او اميدهايي هم به دولت ترامپ دارد تا از رهگذر ستيزهجويي دولتمردان امريكايي با ايران بهرهبرداري كند.
محمد بن سلمان در گفتوگويش ادعا كرده كه ايران نماينده سه مساله اصلي در منطقه يعني ايدئولوژيهاي بدون مرز، بيثباتي و تروريسم است. هدف رياض از اين سياست و كوبيدن بر اين طبل توخالي چيست؟
اين اظهارات بيشتر تبليغاتي و اتهاماتي سياسي است و كم و بيش همه مخالفان جمهوري اسلامي آن را بيان ميكنند. عربستان نيز يكي از همين مخالفان است كه از آن استفاده ميكند و با تبليغ آن تلاش ميكند تا رفتار ديگران نسبت به ايران از جمله امريكا و كشورهاي عربي را جهت بدهد. آنها مدتها است كه ميگويند ايران در سوريه، عراق و لبنان حضور دارد و يكي، دو سالي است كه يمن را به اين كشورها اضافه كردهاند. پس از طرح اين مسائل هم ميگويند ايران بايد از اين كشورها خارج شود چون آنها، كشورهايي عربي هستند. اين تبليغي است كه آنها ميكنند و سرمايهگذاريهاي بسياري هم دربارهاش انجام دادهاند تا از اين طريق، ايران را مقصر مجموعه تحولات و حوادث رخ داده در منطقه از سال ٢٠١١ به اينسو نشان دهند.
آيا اين قبيل اتهامزنيهاي رياض از اين پتانسيل برخوردار است كه براي ايران در سطح منطقهاي هزينهساز شود؟
مجموعه دستاوردي كه اين تبليغات براي رياض به همراه داشته، بيانيههايي است كه آنها در شوراي همكاري خليج فارس، اتحاديه عرب و در نهايت سازمان همكاري كشورهاي اسلامي توانستند عليه ايران صادر كنند. در اجلاسيه آن سازمانها، عربستان ظاهرا توانست نشان دهد كه نفوذ دارد و ميتواند برخي از كشورها را عليه ايران بسيج كند ولي نكتهاي كه در اين مدت خود را نشان داد، اين است كه كشورها ديگر مانند قبل دنبالهرو رياض نيستند. تا پيش از اين، عربستان با قدرت مالي كه داشت، در برخي از كشورها نفوذ داشت و آنها نسبت به اين مساله حساب باز كرده بودند. ماجراي سفارت هم موجب شد تا خود را در جايگاه مظلوم نشان دهند ولي بيش از آن چند قطعنامه و قطع رابطه برخي از كشورها با ايران ديگر نتوانستند قدرتنمايي كنند. در شرايط امروز، همه كشورها با توجه به تحولات جاري و مسائل پيشرو تصميمگيري و قرار نيست خود را به عربستان يا كشور ديگري گره بزنند و قرار نيست دنبالهرو كسي باشند. در واقع، حداكثر امتيازي كه عربستان از كشورها عليه ما گرفت همان چند قطعنامه و قطع رابطه از سوي همان چند كشور كوچك بود كه آن هم به بهانه حمله سفارت صورت گرفت و نه عملكرد منطقهاي
ايران.
محمد بن سلمان در اين گفتوگو تاكيد كرده است كه امريكا قطعا براي مهار تبعات قانون جاستا دست به حركتي خواهد زد و عربستان بر استفاده از فرصتهاي اقتصادي اصلي در طرح ۲۰۳۰ براي شركت دادن امريكا در طرح تحول ملي عربستان متمركز خواهد شد. تا چه اندازه طرح ٢٠٣٠ ميتواند رياض را به تغيير رويه در حوزه سياست خارجي و اتخاذ رويكرد مصالحهجويانه با همسايگان وادار كند؟
من فكر نميكنم اگر اين مصالحهجويي صورت بگيرد به شكل تغيير ١٨٠ درجهاي و ناگهاني باشد. عربستان كم و بيش با همسايگان خود و حتي كشورهايي نظير قطر هم مشكلاتي در روابط دارد. تنها كشوري كه در منطقه رابطه استراتژيك با سعوديها دارد، پاكستان است كه هميشه يك تيپ از نيروهاي نظامي اين كشور در عربستان است. از وقتي رياض نسبت به حمايت واشنگتن به خود ترديد كرد، آنها پاكستانيها را جايگزين امريكاييها كردند. كشورهاي ديگر هم مشكلات خاص خود را دارند. مصر مهمترين همسايه عربستان است كه مشكلات داخلي و اقتصادي شديدي دارد كه روابطشان اخيرا با رياض تيره شده و سعودي هم براي تنبيه، كمكهايش را يا قطع كرده يا كاهش داده است. هرگونه عقبنشيني نسبت به قاهره از سوي رياض، موجب ميشود تا عربستان امتيازات بيشتري به مصريها بدهد. روابطشان هم با عراق و سوريه تيره است.
لبنان هم كه قدرتي ندارد. تركيه نيز خود درگير مسائل خودش با غرب، سوريه، كردها، كودتا و حقوق بشر و. . . است. تنها بازيگري كه در اين ماجرا عربستان ميتواند به آن نزديك شود، اسراييل است. هر دو با ايران هم تخاصم دارند و اين ميتواند به نزديكي به يكديگر كمك كند. از طرفي، در موفقيت طرح ٢٠٣٠ ترديدهاي بسياري وجود دارد. به نظر ميرسد موضعگيريهاي عربستان هم مبتني بر احساسات و هيجانات باشد چون انتظاراتش تحقق پيدا نكرده و سرانجامي نافرجام داشته است. در اين شرايط هم لبه تيز حملاتش به ايران است تا ناكاميهايش را توجيه كند ولي نتوانسته روابط دوستانهاش را با متحدانش نظير مصر حفظ كند. رياض بيشتر از آنكه نگاهش به همسايگانش باشد، تا حدودي و آنهم با ترديدهاي بسيار، نگاهش متمركز به دولت جديد امريكا است. البته انگليس هم اخيرا تلاشهايي را براي پر كردن خلأ ناشي از شكاف ميان اعراب و امريكا آغاز كرده است.
محمد بن سلمان تاكيد كرده است كه ما اميدواريم مذاكرات استراتژيكي ميان واشنگتن و رياض از سرگرفته شود.با توجه به سياستهاي اعلامي ترامپ درباره عربستان آيا امكان اتخاذ چنين رويكردي از سوي ترامپ وجود دارد؟
ممكن است. عربستان اين انتظار را دارد ولي اين انتظار، توام با ترديد است. ترامپ در مبارزات انتخاباتي شعارهاي متناقض و حتي متضادي را مطرح كرده است. به دليل رويكرد حمايتي كشورهاي عربي از هيلاري كلينتون هم ترامپ ديد مثبتي به آنها ندارد ولي به هر حال او يك نگاه مبتني بر منافع را دنبال ميكند. مسائل مطرح شده اخير هم درباره روسيه در كنگره نيز آزادي عمل ترامپ را محدود كرده و موجب ميشود او آنگونه كه ميخواهد، نتواند عمل كند و مانند قبل گندهگويي و روياپردازي نكند. با اين حال، همه كشورها در قبال امريكا در يك حالت ناشي از ترديد و آمادهباش قرار دارند. همه با ترديد به ترامپ نگاه ميكنند. هنوز بازيگراني همچون اتحاديه اروپا و چين نميدانند كه او چه ميخواهد بكند. عربستان نيز در چنين وضعيتي است اما با توجه به كنگرهاي كه در ابتداي كار خود گفته است كه طرحهاي ضدايراني دارد و همچنين افراد ضدايراني كه در تيم ترامپ به ويژه در سمتهايي نظير وزارت دفاع و مشاور امنيت ملي حضور دارند، رياض انتظار دارد كه واشنگتن خطمشي غيردوستانه در قبال تهران را در پيش بگيرد كه اين خود غنيمتي براي رياض است و تلاش ميكند از اين رهگذر خود را به
امريكا نزديك كند.
برخي از تحليلگران ميگويند كه ترامپ توافق هستهاي با ايران را حفظ خواهد كرد اما به بهانههاي ديگر كه يكي از آنها ميتواند فعاليتهاي منطقهاي ايران باشد تحريمهاي غيرهستهاي را بر تهران تحميل خواهد كرد. رياض تا چه اندازه ميتواند از چنين فضايي استفاده كند و بر تيم سياست خارجي ترامپ تاثير بگذارد؟
در اينكه طي دوره جديد، سختگيريها به تهران بيشتر ميشود، ترديدي وجود ندارد. احتمالا كنگره تحريمهايي را با موضوعاتي مانند نقض حقوق بشر، حمايت از تروريسم و فعاليتهاي منطقهاي ايران و حمايت از اسراييل تصويب ميكند و موانعي هم مانند اوباما ديگر پيشروي خود ندارد اما معلوم نيست كه ترامپ در سياست خارجي بخواهد كار خود را از كدام جبهه آغاز كند. چين، همكاري با روسيه، مبارزه با تروريسم، ناتو و اتحاديه اروپا هركدام جبهههايي هستند كه ترامپ ميتواند كارش را آغاز كند. از طرفي، ترامپ گفته امريكا ديگر نميخواهد بهاي امنيت ديگر كشورها را بپردازد و نگاهش متمركز بر تروريسم است. همچنين توانايي امروز عربستان مانند قبل نيست.
اين توانايي حتي در ميان همسايگان و قدرتهاي منطقهاي نيز كاهش يافته است چه برسد به امريكا. در دوراني كه رياض قدرت بسياري داشت و سياستهاي تهاجمي عليه ايران پنهاني دنبال ميشد و ميگفت بايد سر افعي را قطع كرد، امريكا به حرف سعودي گوش نكرد. انتظاري كه عربستان دارد آن است كه تيم ضدايراني و نظامي امريكا، رويكرد سختافزاري نسبت به ايران در پيش بگيرد ولي امريكا نميخواهد هزينه اين كار را بدهد. تنها امتيازي كه آنها در اين چارچوب ميتوانند بدهند، اين است كه در شوراي همكاري خليج فارس دوچندان بيشتر از امروز در خدمت واشنگتن باشند يا آنكه بخواهند همانند جنگ نخست خليج فارس هزينههاي تمام و كمال حضور نظامي امريكا را بپردازند كه با توجه به گرفتارهاي مالي عربستان اين كار بعيد است.
فكر ميكنيد چرخش تركيه در رويه عربستان نسبت به عراق و سوريه چه تغييري ايجاد كند؟
وقتي كشوري تنها شود و ببيند متحدان ديروز و رقباي امروز همچون مصر و تركيه روابطشان را با رقيب بهبود بخشيدهاند و آن كشور در وضعيت نامطلوبي قرار گرفته، به فكر چارهجويي ميافتد. رياض هماينك عملا در انزواي سياسي و منطقهاي قرار گرفته است. تنها ابزار فشار عربستان در عراق و سوريه، گروههايي مانند داعش بودند و اگر داعش هم شكست بخورد و روند سوريه به سمت حل سياسي بحران حركت كند، ديگر ابزاري ندارد و ديگر نميتواند آن جايگاه و تاثيرگذاري قبلي را پايدار نگه دارد. اصولا عربستان وقتي به بنبست برسد و ببيند كه سياستهايش به نتيجهاي نرسيده، آن گاه عقبنشيني كرده و دست به اصلاح سياستش هم ميزند.
چندي پيش شاهد همكاري ايران و روسيه و عربستان در مساله تعيين سقف توليد نفت در اجلاس اوپك بوديم. چقدر همكاريهايي از اين دست ميتواند به مديريت تنشها منجر شود؟
همكاري اوپك، يك بازي برد - برد براي همه بود. در واقع، وقتي عربستان ديد سياست نفتياش نتيجهاي ندارد و موجب زيانش هم شده، مجبور شد تا سهم توليد نفت ايران را بپذيرد. با اين وجود، اوپك نقطهاي است كه ميتواند سرآغاز گفتوگو درخصوص ساير مسائل باشد. براي گفتوگو نيز هيچوقت دير نشده است. من فكر ميكنم اگر عربستان به اين نقطه برسد كه سياستهايش به نتيجهاي نميرسد و اين مساله، همزمان با ابراز تمايل ايران و اظهارات مسالمتآميز باشد، آن وقت رياض آمادگي مييابد كه براي حفظ آبرو با تهران گفتوگو كند. هماكنون اين درك در رياض كه سياستهايش نسبت به تهران بينتيجه است، ايجاد نشده و اميدواريهايش به ترامپ نيز به تقويت اين حس كمك ميكند. با اين حال، وقتي طرفين وارد گفتوگو شوند، در گفتوگوي سازنده ميتوان تعديل مواضع و حداقل كنترل تنشها را مشاهده كرد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
ماضعیف ترین کشور جهانیم،الکی هم مثل بادکنک خودمونو بادکردیم،بیخودی هم خواهشا نگین چنین وچنان،افتاددددد