سكوت زنان در مقابل خشونت به بازآفريني آن منجر خواهد شد
خشونت نسبت به هر كس كه باشد –جز در موارد خاص، مثلا در جنگها- غيرقابل قبول و غيرقابل توجيه است. حتي در درگيريهاي مسلحانه جنگي نيز براي اعمال خشونت چه در مباحث مربوط به قواعد جنگ و چه در ضوابط حقوق بشردوستانه، حد و حدودي تعيين شده است.
بهمن كشاورز حقوقدان در اعتماد نوشت: خشونت نسبت به هر كس كه باشد -جز در موارد خاص، مثلا در جنگها- غيرقابل قبول و غيرقابل توجيه است. حتي در درگيريهاي مسلحانه جنگي نيز براي اعمال خشونت چه در مباحث مربوط به قواعد جنگ و چه در ضوابط حقوق بشردوستانه، حد و حدودي تعيين شده است. البته اين اميد هم وجود دارد كه تكامل فكري و اخلاقي بشر به آنجا برسد كه اصولا جنگي وجود نداشته باشد و حتي اين مورد از خشونت هم كلا منتفي شود.
به اين ترتيب اينكه ما از خشونت انسان عليه انسان سخن بگوييم درخور تامل بسيار است، واي بر آنكه موضوع بحث ما خشونت عليه زنان باشد كه منشأ زندگي و ادامه حيات در روي زمين هستند و مديران و كارگردانان جهان در هر مقام و رتبهاي كه باشند، ناچار از زنيزاده شدهاند.
در اينجا در پي بحث تفصيلي در خصوص اين مورد نيستيم زيرا اين مبحثي بسيار مهم و بسيار پيچيده و بسيار مفصل است. آنچه با اغتنام فرصت ميخواهيم بگوييم اين است كه در كشوري چون ايران با سابقه فرهنگي چندهزار ساله كه در آن زنان نقشآفرين و تاريخ ساز بودهاند، اينكه از خشونت عليه زنان و منع آن گفتوگو شود به خودي خود موجب شرمندگي است. زيرا چنين گفتماني ناچار اين معنا را در بر دارد و به ذهن متبادر ميكند كه اين پديده در جامعه ما وجود دارد و در حدي وجود دارد كه به عنوان مساله قابل بحث است.
با افسوس بايد گفت كه اين يك واقعيت است. خبر خودسوزيها و خودكشيها و قتلهاي به اصطلاح ناموسي و تعرضات جنسي و خشونتهاي خانگي را دايما ميخوانيم و ميشنويم و ميبينيم. با اين ضايعات و آسيبها چگونه بايد برخورد كرد؟ به نظر ميرسد نخستين قدم آموزش و فرهنگسازي نه در حد خردسالان و كودكان بلكه براي بزرگسالان بايد باشد. به عبارت ديگر از يك سو بايد از نخستين قدمهاي آموزش به افراد، عدم خشونت بهطور كلي و پرهيز از خشونت عليه خانمها بهطور اخص آموخته شود و از ديگر سو رسانههاي جمعي به اشكال گوناگون به تربيت ما بزرگسالان بپردازند و البته اين اقدام ميسور نيست مگر اينكه هم اعتقاد به آن و هم اراده براي انجامش موجود باشد.
گام ديگر را بايد خانمها بردارند. سكوت در مقابل خشونت از هر قبيل صرفا به بازآفريني آن منجر خواهد شد. متاسفانه مثلا در مورد تعرضات و خشونتهاي جنسي بسياري از خانمها از ابراز موارد و اعلام شكايت احساس شرمندگي ميكنند، حال آنكه كسي كه مرتكب اين اعمال ميشود بايد شرمنده باشد يا با قدرت قانوني وادار به شرمندگي بشود. همين طور اينكه خانمها در خشونتهاي خانگي به اصطلاح از ترس آبرو از شكايت خودداري ميكنند، نهتنها مشكلي را حل نميكند، بلكه باعث توسعه تعرض و تجاوز ميشود. اين سخن كه اگر شكايت كنيم خانواده از هم ميپاشد حرف درستي نيست، زيرا وقتي اينگونه مسائل در خانوادهاي حادث ميشود آن خانواده پيشاپيش از هم پاشيده است.
به نظر ميرسد بايد در قوانين مربوط به اينگونه اعمال چه از نظر شكل و ادله اثباتي و چه از نظر ماهيت به نحوي تجديدنظر شود كه قربانيان خشونت از مراجعه به قانون بيم نداشته باشند و مطمئن باشند احقاق حق خواهد شد.
قانوني كه در اين خصوص در حال بررسي است و اميد است لايحه آن به زودي تقديم مجلس شود، از اين جهات تا حد زيادي مثبت ارزيابي ميشود و اميد است از مراحل مختلف قانونگذاري به سلامت بگذرد و به حيطه اجرا درآيد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر