کشف یک پدیده کرهای تازه
سال ۲۰۱۶ میلادی هم به پایان رسید و وبسایتها و مجلات سرتاسر دنیا طبق معمول به سراغ معرفی منتخب سریالهای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی رفتند. در این میان، نامهایی هستند که زیاد تکرار میشوند.
شاید به نظر برسد که اسم آوردن از کره جنوبی، آن هم با خیل سریالهای تاریخی سطح پائینی که همین حالا از صدا و سیمای ما در حال پخش هستند، به هیچ عنوان صحیح نیست اما انتخابهای غلط مسئولان صدا و سیما و رفتن به سراغ محصولات ضعیف این کشور در ساختن این تصویر نقش پررنگ تری دارد. برای نقض این قاعده کافی است به سراغ سریال«سیگنال» برویم که در سال ۲۰۱۶ توسط شبکه کابلی tvn کره ساخته شده است. سریالی ۱۶ قسمتی در ژانر معمایی پلیسی که به طور حتم میتواند بهترین سریالهای سال در سطح جهان قرار بگیرد.
پارک هایه یانگ افسری جوان و باهوش، به خاطر مشکلاتی که در گذشته تجربه کرده به عضویت اداره پلیس درآمده. او که از این شغل به هیچ عنوان دل خوشی ندارد وقت و استعدادش را با گشتن سطل زباله سلبریتیها و درمیان گذاشتن اطلاعات به دست آمده با پاپاراتزیها تلف میکند. کارآگاه چا سو هیون، زنی زخم خورده از گذشته که سال ها است از زندگی شخصیاش غافل شده و چیزی جز چسبیدن به کار و پروندههای خود ندارد پارک هایه یانگ را به خاطر شکایت یکی از سلبریتیها دستگیر میکند. دقیقا در همان شبی که این دو با هم آشنا میشوند بر اثر اتفاقی اسرارآمیز پیامی از فردی به اسم لی جایه هان دریافت میکنند که زندگی هر سه نفرشان را دستخوش تغییر میکند. پیامی که به نظر میرسد از گذشته آمده است…
شاید در نگاه اول طرح داستانی سریال، ترکیبی از فیلمهایی همچون «فرکانس» و «اثر پروانهای» به نظر برسد اما این شباهت فقط در سطح ظاهر باقی میماند و دیدن یک اپیزود کافی است تا بفهمیم با چه متن خلاقانهای طرف هستیم. فیلمنامه این اثر در یک کلام شگفت انگیز است و کلاس درسی برای همه فیلمنامهنویسان به حساب میآید تا به طور مثال یاد بگیرند چطور میتوان کاری کرد که بیننده موفق نشود تا پایان قسمت هفتم نفس راحتی بکشد. در واقع، مایه تعجب است اما درجه سنی سریال برای تماشاگران ۱۵ سال به بالا انتخاب شده و این قابلیت را دارد که با کمترین سانسور ممکن از تلویزیون ایران هم پخش شود. با وجود این محدودیت، دست و بال نویسنده و کارگردان به هیچ عنوان بسته به نظر نمیرسد چون به سراغ مهمترین عامل ممکن رفتهاند. خلاقیت و قوه ابتکار.
داستان در دو خط زمانی گذشته و آینده روایت میشود که میتوانست به دوپاره شدن فیلمنامه منجر شود اما خطهای زمانی سریال چنان درست و نامحسوس کنار هم چیده شدهاند که تیدیل به نقطه قوت اثر شدهاند. کست بازیگران، موسیقی، تدوین و کارگردانی سریال در سطحی بالا قرار دارد و فیلمبرداری و طراحی صحنه پرجزئیات، خیلی خوب تفاوت دو مقطع زمانی را نشان میدهد. علاوه بر این، خالقان سریال موفق میشوند پرسشهای مهمی را مطرح کنند. شاید تغییر دادن گذشته بتواند خیلی چیزها را به نظر درست کند اما آیا واقعا این همان چیزی است که میخواهیم؟ تغییراتی که مطمئنا بدون عوارض جانبی نیستند و آینده ما را نیز تحت تاثیر قرار میدهند.
از سوی دیگر «سیگنال» یکی از تمهای موردعلاقه هالیوود را میگیرد و به خوبی روی آن مانور میدهد. داستان مردان و زنانی که میخواهند روی اصول و شرافت خود ثابت قدم باشند و بدون اهمیت دادن به موانع برای رسیدن به عدالت مبارزه کنند. آن هم وقتی که فشار مافوقهای خود و جامعهای که بر پایه همین اصول بنا شده و قرار است به آنها پایبند باشد را روی شانههایشان احساس میکنند. مردان و زنانی که میتوانند بدون داشتن قدرتهای خارق العادهای همچون پرواز کردن یا حتی مجهز بودن به آخرین فناوریهای روز به قهرمانانی حقیقی تبدیل شوند.
در پایان شاید بتوان تنها نقطه ضعف سریال را از ریتم افتادن فیلمنامه در نیمه دوم اپیزود پایانی دانست که مشخص است به خاطر طرح ریزی و مقدمه چینی برای ساختن فصل دوم بوده است. آفتی که هر چند به داستان سریال لطمه نمیزند اما باعث میشود نیم ساعت پایانی، قدرت و کشش ۱۵ قسمت قبل و نیم ساعت ابتدایی همین اپیزود را نداشته باشد. عاملی که به طور حتم، چیزی از ارزشهای این سریال کم نمیکند.
نظر کاربران
سریال های کره ای درسته که در حد سریالای آمریکایی نیستن ولی از سریالای ایرانی خیلی بهترن