عطریانفر: روحانی فوق انتظار ظاهر شده است
دليلي ندارد اصلاحطلبان بخواهند غير از آقاي روحاني را به ميدان بياورند. ما هيچ شرطي هم براي آقاي روحاني نداريم. آقاي روحاني فوق انتظارات اصلاحطلبان ظاهر شده است و نقش وجيه اصلاحطلبي خود را با وجود محدوديتها و برخي اشكالات به خوبي انجام داده است.
ارزيابي شما از وضعيت كنوني جريان اصولگرايي چيست و بر اين اساس فكر ميكنيد اين جريان چگونه در انتخابات رياستجمهوري ٩٦ بروز و ظهور خواهد داشت؟
برخي احزاب اصولگرا اقدام به معرفي كانديداي حزبي كردهاند. شما اين كنش انتخاباتي را به خصوص در مورد حزب موتلفه چطور تفسير ميكنيد؟
آيا عصر شيخوخيت در جريان اصولگرايي تمام شده است؟
شيخوخيت و مرجعيتِ تمامكننده، در اصل يك حسن است و عيب نيست. ما نبايد تصور كنيم شيخوخيت در برابر دموكراسي است، بلكه ميتواند در طول آن باشد. كانونهاي حل منازعه و مرجعيتي كه ميتوانند در بزنگاهها حرف آخر را بزنند و جهتگيريها را روشن كنند، در دموكراسي هم جايگاه و معنا دارند. در گذشته نيز در جريان اصلاحات در عين حال كه احزاب و گروهها نقش داشتند و رفتارها دموكراتيك بود اما به هر حال در مقاطعي كه دچار اختلاف ميشدند، راي تعيينكننده آقاي خاتمي براي همه، «قول فصل» بود. امروز سخن آقايان خاتمي و هاشمي در جريان اصلاحات تعيينكننده است و آنها نظر نهايي را ميدهند. جريان اصولگرايي برخي از مشايخ و بزرگانش را از دست داده است اما عصر شيخوخيت در عرصه سياست تمام نشدني نيست. اگر كسي واجد ظرفيت و صلاحيتهايي باشد كه بتواند گفتمان خود را تبديل به كاريزما كند و در عمق تودههاي مردمي تاثير بگذارد، حتما نقش مرجعيت را ميتواند بهخوبي ايفا كند.
چنين شخصيتهايي در جريان اصولگرايي چه كساني ميتوانند باشند؟
آقاي ناطقنوري واجد اين صلاحيت است اما او سرنوشت خود را از اصولگرايان افراطي جدا كرده است. به دليل اينكه ظلم فاحشي در حق او شده و مايل نيست مسير گذشته را تكرار كند.
اگر فرض بگيريم اصولگرايان بتوانند با كانديداي واحد وارد انتخابات رياستجمهوري دوازدهم بشوند، آيا سرنوشت آقاي روحاني و انتخابات تغييري ميكند؟
معرفي كانديداي واحد از سوي اصولگرايان نيازمند وحدت كامل بين اصولگرايان است كه در شرايط كنوني به نظر نميآيد چنين چيزي در واقعيت رخ دهد. اگر چنانچه آنها بتوانند بر روي كسي توافق كنند، مهم اين است كه آن شخصيت كيست؟ موقعيت شخصياش در جامعه چيست؟ سوابقش كدام است؟ چه گفتوگويي را ميتواند پيش ببرد؟ اگر شخصيتي جامعالاطراف واجد سابقه مثبت، مورد شناخت نسبتا گسترده مردمي و حداقل در حوزه نخبگان سياسي ايران مورد اعتنا باشد و از سوي اصولگرايان پا به عرصه انتخابات بگذارد، ميتواند رقابت تنگاتنگي شكل بگيرد. در چنين وضعيتي كار براي آقاي روحاني از طرفي مشكل و از طرف ديگر جذاب خواهد شد. رقابت وقتي واقعگرايانه، جدي و منطقيتر ميشود كه توجه و رغبت مردم به انتخابات بيشتر ميشود. توصيه صميمانه و برادرانه ما به جريان رقيب اين است كه روي يك شخصيت موثر، جامعالاطراف و واجد صلاحيت و شوون رجل سياسي و با رعايت فتوتنامهها و اخلاقنامههاي سياسي اجماع كنند. ما از رقابت جدي با اصولگرايان استقبال ميكنيم. در اين صورت طرفداران آقاي روحاني بايد جديتر بتوانند نامزد خود را ترويج كنند.
پس به صرف وحدت، مشكلات جريان اصولگرايي حل نميشود؟
وحدت يك ساختار و ظرف است. مظروف آن صلاحيت حرفهاي، حقوقي، معرفت نسبي جامعه از فرد، محبوبيت و شهرت كافي او است.
جريان اصولگرايي با چه كانديداها، شعارها و برنامههايي ميتواند راي آقاي روحاني را بشكند و برايش دردسرساز شود؟
شعارهاي انتخاباتي به تناسب زمان، موقعيت و عملكرد رقيب شكل ميگيرد. شعارها نميتوانند انتزاعي باشند. اگر رقيب نيرومند، صاحب صلاحيت واجد شهرت و محبوبيت كافي و مورد اجماع از سوي اصولگرايان مطرح شود، شعارهاي اصولگرايان بر پايه نقد عملكرد اقتصادي و اجرايي آقاي روحاني خواهد بود. آنها ميتوانند فكتهايي را در اين حوزه پيدا كنند و روي آن مانور دهند. در حوزههاي ديگر بعيد است كه بتوانند شعار دندانگيري پيدا كنند. در بحث برجام، ديپلماسي خارجي، مسائل فرهنگي، اجتماعي و مناسبات شهروندي جريان اصولگرايي دست بالايي نسبت به آقاي روحاني ندارد. اصولگرايان در چنين مقطعي اگر بخواهند سخن گيرا و اثرگذاري داشته باشند، تنها در حوزه نقد عملكرد اقتصادي رييسجمهور ميتوانند سخن بگويند كه آن هم بايد منصفانه سخن بگويند و واقعبين باشند و به صرف شعار، دردي از آنها دوا نميشود، چرا كه جامعه هوشيار است.
نظرتان در مورد نحوه ارتباط جريان اصولگرايي با پايگاه اجتماعي خودش چيست؟
چه چهرههايي در بين اصولگرايان امروز قايل به گفتوگوي دوجانبه هستند و سعي ميكنند اصلاحطلبانه رفتار كنند؟
آقايان ولايتي و لاريجاني و برخي ديگر از اصولگرايان معتدل امروز چنين موضعي دارند. چهرههاي معتدل بايد وجه غالب جريان اصولگرايي باشند اما متاسفانه چنين نيست. امروز افراط، تندروي، تندخويي، بينزاكتيهاي سياسي و اخلاقي در جريان اصولگرايي غالب شده است و شخصيتهايي مثل آقايان ولايتي و لاريجاني در اقليت قرار گرفتهاند. اصولگرايان بايد به سمت نيروهاي عاقل و منطقي خود پوستاندازي كنند. در چنين حالتي رقابتي تنگاتنگي بين اصلاحطلبان و اصولگرايان به وجود خواهد آمد. چرا امروز در مجلس و برخي حوزههاي ديگر ميبينيم زبان اصلاحطلبان با اصولگرايان معتدل همسو است؟ به دليل اينكه هر دو جريان نسبت به تندروي موضعي متحد دارند. اصلاحطلبان به خاطر تلخ و شيرين روزگار موفق شدهاند تندروي را از حيطه تاثيرگذاري بر گفتمان غالب خود دور كنند.
از جامعه روحانيت به عنوان محوريت جريان اصولگرايي نام برده ميشود. اين تشكل امروز قدرت به وحدت رساندن و نوسازي جريان اصولگرايي را دارد؟
اصلاحطلبان چرا يكپارچه از آقاي روحاني حمايت ميكنند؟
اصلاحات و اصلاحطلبي با روي كار آمدن آقاي روحاني گامي به جلو برداشت؟
عملكرد آقاي روحاني اصلاحطلبانه بوده است. در اين سالها موفق شده گفتمان اصلاحات را از حالت مظلوميت مطلق خارج كند. امروز صداي اصلاحطلبان بلند است و اميدوار به آينده هستند. در دوره آقاي احمدينژاد ياس و نا اميدي بر اصلاحطلبان حاكم بود. به همين دليل گامي به سمت جلو برداشتهاند. با اينحال شايد مردم چنين حسي نداشته باشند. مردم مشكلات اقتصادي دارند كه ناشي از سياستهاي غلط دوره آقاي احمدينژاد بوده است. آنها وقتي با راي خود تغييري در قدرت به وجود ميآورند دوست دارند بلافاصله تاثير آن را در زندگي خود ببينند. ليكن چون در مقام واقع اين اتفاق نميافتد بايد مردم راتوجيه كرد. وقتي صادقانه با مردم سخن بگوييم آنها نيز ميپذيرند. طبيعي است كه مردم مشابه نخبگان سياسي حسي ازمصايب پيشين ندارند. اعتراضاتشان هم مطرح ميشود. بايد توجه داشت اگر مسير سياستورزي كشور با سياستهاي آقاي احمدينژاد ادامه پيدا ميكرد، امروز امرسياست و فعاليتهاي اقتصادي دولت در حد نفت در برابر غذا بود و وضعيت اقتصادي مردم به مراتب بدتر بود.
برخي چهرههاي اصلاحطلب از معرفي كانديداي پوششي از سوي اصلاحطلبان در انتخابات رياستجمهوري آتي مطرح ميكنند. نظر شما چيست؟ آيا شما به وجود پلن بي (plan B) براي شرايط بحراني قايل هستيد؟
هيچ عقل سليمي حكم نميكند آقاي روحاني به عرصه انتخاباتي آتي نيايد. آقاي روحاني نيزقايل به نيامدن نيست و خود را در برابر مردم مسوول ميداند. طرفداران سياسي او از اعتدال و توسعه گرفته تا اصلاحطلبان موافق نيستند كه آقاي روحاني نيايد. جامعه مخاطب او نيز معتقد است آقاي روحاني بايد به صحنه بيايد. حتي نيروهاي اصولگراي معقول نيز همين عقيده را دارند. هيچ عقل و منطقي حكم نميكند آقاي روحاني صحنه را ترك كند. آقاي روحاني اگر مانعي بر سر راه خود نبيند بر او واجب شرعي و سياسي است كه به صحنه بيايد. تنها يكي دو اتفاق ممكن است رخ دهد كه اجازه ميدهد كه پلن بي (plan B) هم مطرح شود. اينكه به هر دليلي كه بيان آن چندان ضرورت ندارد، آقاي روحاني از ثبتنام بازداشته شود. كما اينكه آقاي هاشمي را از انتخابات بازداشت. در اين امر، ارادهاي در سال ٩٢ وجود داشت كه آن اراده نسبت به ادامه رياستجمهوري آقاي روحاني نيز راي همراهي ندارد. اگر اين اراده موفق شد آقاي روحاني را از حضور در صحنه باز دارد يا اينكه خداي ناخواسته تقدير، حيات ايشان را به چالش بكشد. بايد پلن بي (plan B) را داشته باشيم. از اين جهت طرح عنصر جايگزين منطقي و معقول است اما اگر هيچ كدام از اين مشكلها رخ ندهد، عنصري كه به عنوان محور پلن بي (plan B) مطرح است از عرصه رقابت خارج ميشود.
چه چهرههايي اين پتانسيل و ظرفيت را دارند كه كانديداي پوششي باشند؟
مناسبترين فردي كه از او سخن رانده شده آقاي اسحاق جهانگيري است.
آقاي ظريف چطور؟
ايشان تمايل به اين كار ندارد و علاقهمند به حضور تمام عيار دركار تخصصي و حرفهاي خود است. وشخصا علاقهاي به رقابت در انتخابات رياستجمهوري ندارد.
عدهاي معتقدند «برند» آقاي روحاني يعني «برجام» با پيروزي ترامپ و تمديد تحريمهاي داماتو به فرجام خوبي نرسيده و سرخوردگي اجتماعي به وجود آمده است. با اين تحليل موافقيد؟
برجام يك تدبير لحظهاي نبود كه با تصميم لحظهاي ديگري از بين برود. حوادث پيش برجام، تاريخ ١٠سالهاي دارد. از سال٨٢ شروع شده و امروز به نتيجه رسيده است. موضوع داماتو ربطي به برجام ندارد و چالش دوجانبه بين ايران و امريكا بوده است كه نسبت تنگاتنگ با برجام ندارد. اگر يخهاي ما با كشور امريكا آب شد يا جمله معروفي كه حضرت امام گفتند اگر امريكا هم آدم شد، ما مشكلي براي ارتباط نداريم، موضوع داماتو حل خواهد شد. برجام آثار مثبتي داشته كه قابل مشاهده است. برجام همچنان به عنوان «برند» براي آقاي روحاني در انتخابات آتي كار ميكند و اين مخالفين آقاي روحاني هستند كه برجام را بدون دستاورد معرفي ميكنند.
نظر کاربران
تو تهرون ظاهر میشه..جاها دیگه نوچ....ما خیلی از خانواده ها میخواهیم به تهران کوچ کنیم چون دولت نسبت به استانهای دیگه بی تفاوت هستن...
این نظر شماست
خوب بایدها از روحانی حمایت کنند چون ...
...و دور از انتظار مردم مومن و متعهد ظاهر شده است!
فکر کنم منظورش اینکه فوق انتظار غرب و آمریکا ظاهر شد اونا فکر نمیکردن یه نفر پیدا بشه اینجوری حراجی باز کنه