سال ۲۰۱۶ بهطور قطع هيچ خبر خوبي براي خاورميانه نداشت. جنگها با شدت بيشتري به راه افتادند و فجايع انساني در يمن و سوريه به سطحي بيسابقه رسيد. بيثباتي به شخصيت اصلي منطقه تبديل شد و حالا با اين اوضاع، سال ميلادي نو ميشود. سال جديد بهسختي خبري خوب براي سهامداران منطقه به حساب ميآيد؛ کشورهايي که چندين دهه است در بيثباتي زندگي ميکنند.
روزنامه وقایع اتفاقیه: سال ۲۰۱۶ بهطور قطع هيچ خبر خوبي براي خاورميانه نداشت. جنگها با شدت بيشتري به راه افتادند و فجايع انساني در يمن و سوريه به سطحي بيسابقه رسيد. بيثباتي به شخصيت اصلي منطقه تبديل شد و حالا با اين اوضاع، سال ميلادي نو ميشود. سال جديد بهسختي خبري خوب براي سهامداران منطقه به حساب ميآيد؛ کشورهايي که چندين دهه است در بيثباتي زندگي ميکنند.
کليد پيشرفت را در سالي که رو به اتمام است، با توجه به عواقب ناشناخته ميتوان در سطح ملي، منطقهاي و جهاني ديد و همه اينها پيامدهايي براي خاورميانه دارند. نگاهي گذرا به مهمترين سؤالات ناشي از تحولات منطقه، ميتواند توضيح دهد که چرا اضطراب در اين منطقه در حال رسيدن به رکوردي بيسابقه است.
آشفتگي در همهجا
ميتوانيم با نگاه به زمينههاي ملي بازيگران بزرگ منطقه شروع کنيم. با اين ديد مشخص ميشود هرکدام با چه چالشهاي کوتاهمدت و بلندمدتي روبهرو هستند.
ايران در ماه می بايد انتخابات رياستجمهوري را برگزار کند که ممکن است تنظيمي دوباره در سياست خارجي در برابر رئيسجمهوري متمايل به غرب يعني حسن روحاني باشد. اين مبارزه چندبعدي بين جناحهاي مختلف بر سر قدرت و نفوذ، در يک رقابت سيستماتيک بزرگتر تعريف شده است؛ رقابت بين کساني که نگران جمهوريت هستند و کساني که در راه تقويت اساس دين در آن گام برميدارند، درحاليکه هيچکس نميتواند اين رقابت را پيشبيني کند اما صرفنظر از نتيجه، عواقب دور و گستردهاي وجود خواهد داشت.
عربستان سعودي دراينميان در حالتگذاري نامشخص تقريبا در همه جنبههاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي است و جوانان تحصيلکرده، اساس ساختارهاي پادشاهي را به چالش کشيدهاند. يک شاهزاده بهعنوان وليعهدي بلندپرواز، هر تلاشي را براي تثبيت موقعيت خود بهعنوان جانشين ملک سلمان ۸۱ ساله، انجام ميدهد و هيچکس نميداند چشمانداز سال ۲۰۳۰ عربستان چه خواهد بود؛ آيا محمد بن سلمان در آغوش نخبگان قديمي و مردم عادي بهطور يکسان قرار خواهد گرفت؟
عربستان بهعنوان رقيب اصلي ايران و رهبر جهان عرب بدون شک، بهدنبال نفوذي گسترده در منطقه و فراتر از آن است و ترکيه در چند سال گذشته، ناظران سياسي را مبهوت کرده؛ بهويژه از زمان کودتاي نافرجام ۱۵جولاي، به نظر هيچ محدوديتي برای جاهطلبي اردوغان بهمنظور ساختن ترکيه به شيوه خودش، بهحاشيهراندن مخالفان، بازداشت مخالفان سياسي و رسانهاي و تغيير قانون اساسي برای توانمندسازي دفترش، وجود ندارد. با درگيري آشکار مسلحانه با کردها و عمليات اين کشور در سوريه، پيشبيني حجم بيثباتيای که ترکيه در آينده با آن روبهرو ميشود و ميزان توانايي براي تحمل آن، دشوار است.
وقتي به درگيري رژیم صهیونیستی و فلسطين نگاه ميکنيم، مشخص ميشود در سال ۲۰۱۶، راهحلي ميان اين دو از هر زماني غيرقابل دسترستر به نظر ميرسد، درحاليکه ريشهها نشان ميدهند درواقع، اين درگيري، مادر همه درگيريهاي منطقه است زيرا بازيگران بسياري در منطقه علاقه دارند در آن ورود پيدا کنند. در نبود يک چشمانداز روشن براي مهار يا کاهش خشونت اين درگيريها، بازيگران کليدي منطقه، از آنکارا تا رياض، از تلآويو تا تهران، در تلاش هستند آسيب به منافع امنيتي خود را به حداقل برسانند.
رئيسجمهوری ترامپ و هرجومرج در اروپا
اينجا زماني است که يقيننداشتن بعــدي فراميرسد: عامل دونالـــد ترامپ. در اين نقطه غيرممکن است بگوييم که آيا سياست ترامپ در خاورميانه با اعتقاد صريح و روشن او در پرهيز از مداخله رهبري ميشود يا با اعتقادات صريح و روشن مداخلهجويانه افرادي مانند جان بولتون که نامزد معاونت وزير امورخارجه است، هدايت ميشود؟ همچنين در اين مرحله نميتوان پيشبيني کرد که انتخاب نامزد وزارت امورخارجه يعني رکس تيلرسون که به دوستي با روسيه معروف است، خبر خوبي براي تهران يا رياض بوده يا خبري بد؛ علاوهبراین، مشخص نيست هر دو کشور چگونه با تفکرات مشاور امنيت ملي، مايک فلين که يک اسلامهراس است، برخورد خواهند کرد.
وضعيت فعلي اتحاديه اروپا در ميان برگزيت و انتخابات آينده در هلند، فرانسه و آلمان، تصور آينده اروپا را بهعنوان يک نيروي سياسي منسجم در جهان دشوار ميکند و رويدادهاي سال ۲۰۱۶ نشان داده که هر چيزي امکانپذير است.
همه اينها بازيگران خاورميانه را به اين انتخاب رسانده که به شکلي فزاينده، سياستهاي امنيتي خود را ملي کنند و بر نياز به يک معماري جديد در امنيت منطقه از سوی بسياري تأکيد شده است اما هنوز يک نقشهراه ملموس که بتواند به اين سمت حرکت کند بايد ترسيم شود.
نياز: ديالوگ بيشتر و بهتر
بسيار مهم است که در اين وضعيت، بازيگران منطقهاي چند قدم به عقب برگردند و با يکديگر درباره اينکه چطور ميتوانند پاي مذاکره بنشينند، گفتوگو کنند. اين حرکت درواقع، ميتواند برداشتهاي نادرست را از بين ببرد.
علاوهبراين، منافع امنيتي بازيگران منطقهاي بايد جدي گرفته شود اما نياز به پايههاي بيشتري براي آغاز چنين گفتوگويي ميان احزاب مختلف درگير وجود دارد تا درک بهتري از منافع امنيتي خود پيدا کنند که اين درک بهتر، شروع توسعه فرمولي براي اين بازيگران، در جهت ايجاد آشتي خواهد بود.
وحشت و خشونت در حلب، صنعا و موصل بهطور قطع، به توجهي عميق نياز دارد اما باوجوداين نيز بحث درباره اين درگيريهاي پيچيده، نياز به هوشياري فراواني دارد و تجزيه و تحليل عميقي درباره منطق رفتار ذينفعان مختلف بايد انجام شود و تنها پس از آن است که راهي سازنده در راستاي تنشزدايي را ميتوان کشف کرد و توسعه داد.
در شرايط بيثباتي و يقيننداشتن، بسيار مهمتر است که انگيزههاي بازيگراني مانند ايران، عربستانسعودي، ترکيه يا روسيه بهطور کامل درک شود و به زماني که آنها صرف محاسبات امنيتي خود ميکنند، احترام گذاشته شود و ستايش يک طرف و اهريمنجلوهدادن طرف ديگر که برخي صاحبنظران با نگاهي جزمي، حزبي يا ايدئولوژيک به سمت آن ميروند در بيشترشدن اين فقدان قطعيت مؤثر است. به جاي تمرکز بر وضعيت فعلي، تحليلگران آمريکايي و اروپايي بايد بيشتر به سناريوهاي درازمدتي که راهحلهاي قابل قبولي براي طرفهاي درگير، بهمنظور برطرفکردن اين فقدان قطعيت ارائه ميدهند، روی بياورند.
با اين راه، تصميمسازان مهم، چه در داخل و چه در خارج از منطقه، ميتوانند به يک معماري امنيتي کاربردي در منطقه دست پيدا کنند که همه طرفها به حفظ آن متعهد باشند و به اين شکل، خاورميانه به سمت آنچه بهشدت به آن نياز دارد، هدايت ميشود. اين هدف بايد ستاره درخشان آسمان همه طرفها باشد تا از حالت خطرناک و نامطمئن فعلي به سمت آرامش هدايت شوند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر