بعد از هیلاری پوتین آنگلا را نشانه رفته است!
جای تعجب نیست که روسیه به اخراج دیپلماتهایش توسط دولت اوباما، بیاعتنایی کرد. مسکو از فرارسیدن روزهای نهایی دولت اوباما خوشحال است و میداند در بیستم ژانویه، دوست قدیمی و یکی از هوادارانش وارد کاخ سفید میشود.
فرارو: جای تعجب نیست که روسیه به اخراج دیپلماتهایش توسط دولت اوباما، بیاعتنایی کرد. مسکو از فرارسیدن روزهای نهایی دولت اوباما خوشحال است و میداند در بیستم ژانویه، دوست قدیمی و یکی از هوادارانش وارد کاخ سفید میشود.
اما تغییرات کلی تلخ و شیرین هستند. پوتین یکی از لولوهای محبوبش را از دست داد. در سالهای پیش رو، آمریکا دیگر نمیتواند نقش دشمن روسیه را داشته باشد. پس حدس بزنید چه کسی بهترین انتخاب برای نقش لولوی جدید خواهد بود؟ آنگلا مرکل.
صدراعظم آلمان گزینه بینقصی است. در پاییز آینده در آلمان انتخابات عمومی برگزار خواهد شد. با افزایش تعداد سیاستمداران علاقهمند به مسکو، مرکل چهارمین دوره صدراعظمی خود را بهعنوان تنها رهبرِ اروپا آغاز خواهد کرد که حاضر است قاطعانه در برابر روسیه بایستد.
از زمان الحاق کریمه در سال ۲۰۱۴، مرکل مهمترین صدای درخواست به مجازات روسیه بوده است. سال بعد، او یکمیلیون پناهنده را به آلمان راه داد و دیگر کشورهای اروپا را هم وادار به این کار کرد. بنابراین از دیدگاه قومی- ملیگرایان روسیه، فرهنگ اروپایی را آلوده و رقیق کرده است. خانم مرکل هنوز هم اعتقاد دارد اتحادیه اروپا سنگری از ارزشهای لیبرال و سدی سیاسی- اقتصادی در برابر روسیه است.
به نظر میرسد روسیه نقشه دارد آنچه با هیلاری کلینتون و دیگر دموکراتها در انتخاب ۲۰۱۶ آمریکا کرد را برای خانم مرکل و متحدانش در سال ۲۰۱۷ تکرار کند.
سال گذشته هکرهای حزب دموکرات که در فضای اینترنت به "fancy Bear" و "Sofacy Group" معروفاند، به شبکه مجلس آلمان حمله کردند. آنها به سرقت اسناد از اعضای مجلس نیز متهم هستند. هر ردپایی که روسیه از خود در انتخابات آمریکا بهجای گذاشت، برای آلمان بهمنزلهی چشماندازی از کثیفترین، سختترین و خستهکنندهترین انتخابات در تاریخ مدرن این کشور خواهد بود.
البته این چشمانداز، یکی از مزیتهایی است که شامل حال آلمان شده است. اکنون از تواناییهای فنی و روشهای روسها چیزهای زیادی میدانیم و حتی مهمتر، از خاستگاه ایدئولوژیک و نحوه هدایت حملات اطلاع داریم.
در اینجا میتوانیم درسهای ارزشمندی از جنگ سرد بگیریم. آنچه روسیه امروز انجام میدهد، نسخهای دیجیتال از چیزی است که آلمانها قبل از سال ۱۹۸۹، آن را "Zersetzung" نامیدند. ترجمه این مفهوم دشوار است، اما بهترین معادل سیاسی، اتفاقی است که با پاشیدن اسید بر روی فولاد میافتد: انحلال و فروپاشی.
روش Zersetzung ازاینقرارند: ایجاد تردید درباره اصول اساسی نظام لیبرال غربی و نهادهای آن؛ تحریف و درنتیجه بیاعتبار سازی اهداف اتحادیه اروپا، ناتو و اقتصاد بازار آزاد؛ از میان بردن اعتبار مطبوعات آزاد و انتخابات آزاد. ابزار Zersetzung، شامل ترور شخصیتها و ایجاد هالهای خاکستری از تردید با انتشار اخبار کذب است.
قبلاً شاهد تمام این رخدادها بودهایم که توسط کگب و اشتازی آلمان شرقی بکار میرفت: جنگ روانی، شایعهپراکنی، نقشه برای رشوه دادن به سیاستمداران و رو کردن دستشان بهعنوان افرادی خلافکار. آنها از این روشها هم در برابر مخالفان داخلی و هم دشمنان غربی استفاده میکردند. اما پوتین و همکاران سابقش در کگب باید بدانند که این بار، آگاهی زیادی از حقههایشان وجود دارد.
دولت نقش مهمی دارد، اما نقش روزنامهنگاران و گروهای حاضر در جامعه مدنی نیز بسیار حائز اهمیت است. خبرنگاران باید بر شبکههای مانند توییتر و فیسبوک فشار آوردند تا مراقب نشر اخبار جعلی باشند.
درک ایدئولوژیهای عامل این حملات نیز به همان اندازه مهم است. در ماه سپتامبر، روزنامه "Die Zeit" به کانال ZDF آلمان پیوست تا جزئیات کمپین جعل اخبارِ مسکو را برملا کنند. نزدیک به ۱۰ هزار ایمیل یافت شد که نشان میداد چگونه نظریهپردازان نزدیک به دولت پوتین، به شورشیان طرفدار روسیه در شرق اوکراین مشاوره میدادند.
بدون شک چنین دستوراتی به ارتش هکرهای سرورهای حزب دموکرات نیز دادهشده بود و اکنون در حال طرحریزی برای حمله به آلمان هستند.
کاملاً واضح است که بازنده اصلی چه کسی است. پوتین و هکرهایش باید بدانند که تنها نتیجه این اقدامات، نسل دیگری از روسها خواهد بود که میتوانستند بهتر به کشورشان خدمت کنند.
نظر کاربران
بهتره برای ایرا وروسیه وکلا جهان که کسی مثل مرکل بر سر کار نیاید که هرکس حرف حق زد تحریم شود شاید اگر الملن با امریکا همراهی نمیکرد کشور عزیز ما ایران تحریم ظالمانه نمیشد و ترورسته به سوریه حمله ننیکردن المان باید سیاست مستقلی را دنبال کند