این همه چالش مجازی از کجا می آید
در فضای مجازی، هیچ چیز قابل پیشبینی نیست. ممکن است همین عکس سادهای که شما از خودتان در حال کاری گرفتید یا ویدیویی که از شوخیهای دوستانهتان در جمع تحصیل یا محل کار ضبط کردید و در صفحه شخصیتان در یکی از شبکههای اجتماعی بارگزاری میکنید، موجب به وجودآمدن یک جریان اجتماعی بشود که دامنهاش از فضای مجازی هم بیشتر شود و فضای حقیقی را هم دربربگیرد.
چالشهایی زیر پوست نِت
جدی شدن یک شوخی!
معروفترین چالشی که این روزها در فضای مجازی جریان دارد و تب آن به ایران نیز رسیده است، چالش مانکن است که از حرکت بسیار ساده و کوچک چند دانشآموز آمریکایی در فلوریدا، شروع شد. یک دانشآموز 15-16 ساله یک کلیپ ساخت و در آن، موزیک گروه بیتلز سیاه(Black Beatles) را روی ویديو ضبط شده با هشتگ #Mannequin_Challengeدر فضای مجازی منتشر کرد. ویديوی او مورد استقبال قرار گرفت که خیلی زود توانست نظر یکی از اهالی ورزش را جلب کند و همان نسخه را بازسازی کند. این موضوع خیلی زود همهگیر شد. جاسمین کاوینز، نوجوان مبدع چالش مانکن در اینباره به نیویورک پست میگوید: «یک روز یکی از همکلاسیها وارد کلاس شد و همانطور بیحرکت جلو کلاس ایستاد. بعد من و دوستانم تصمیم گرفتیم به او ملحق شویم و ژستهای احمقانه بگیریم. این شد که چالش مانکن شکل گرفت». جاسمین بعدا این ویدیو را در اکانت توییترش منتشر میکند. اول سایر کلاسهای مدرسه از او الگو میگیرند، بعد مدارس دیگر و بعد کمکم کل دنیا! جاسمین در اینباره نیز گفته: «ما فکر میکردیم این یک چالش محلی است. وقتی فهمیدیم قرار است جهانی شود که بیانسه، خواننده مشهور در آن شرکت کرد».
وقتی همه ویروسی میشوند
شاید بتوان گفت مهمترین ویديوهای چالش مانکن که در فضای مجازی دیده شد، ویدیوهایی بود که سیاسیون از خودشان منتشر کردند. این ویدیوها، عامل مهمی برای دیده شدن (یا بهتر است بگویم مشروعیت!) این جریان، در فضای مجازی بود. این ویديوها که معمولا بیشترین بازدید و بازنشر را در فضای مجازی به همراه داشت، توجه بسیاری از رسانهها را هم به خود اختصاص میداد که از مهمترین آنها میتوان به ویديوی هیلاری کلینتون و اعضای کمپین انتخاباتیاش اشاره کرد که احتمالا به این امید ساخته شده بود که با آن بتواند دل جوانترها را به دست بیاورند و رأی جمع کنند و یا ویدیوی دیگری که در مراسم اهدای مدال آزادی به 21 چهره مشهور در کاخ سفید ضبط شد که از اوباما گرفته تا بیل گیتس و تام هنکس و رابرت دنیروهمه در آن میخکوبشده بودند. از دیگر ویديوهای چالش مانکن اهل سیاست، میتوان به ویديویی اشاره کرد که چند هفته پیش منتشر شد و در آن، رهبر سابق بانک جهانی و وزیر اقتصاد کنونی اندونزی در دانشگاه Padjadjaran University مشابه سایر چالشهای مانکن، مجسمه شده بود. یا اخیرا، میشل اوباما، همسر ريیس جمهور فعلی آمریکا-که ساعات آخر حضور در کاخ سفید را تجربه میکند- به جمع چالشیها پیوسته است.
از چالش مانکنهای معروف در فضای مجازی که بازیگران آن غیر سیاسیون باشند هم میتوان به ویديوهای پیتسبورگ، بافالو بیلز، دالاس کابویز و البته بریتنی اسپیرز، ادل و حتی دی جی مارشمول و الن دجنرس، مجری معروف تلویزیونی آمریکا اشاره کرد که هرکدام (شاید به جهت شهرت افراد منتشر کننده!) در فضای مجازی بسیار دیده شد.
در ایران نیز چالش مانکن، ابتدا با ورودش به دنیای فرهنگ و هنر دیده شد. عوامل فیلم سینمایی « زیر سقف دودی» به کارگردانی پوران درخشنده تصمیم گرفتند شب آخر فیلمبرداریشان را با برگزاری چالش مانکن جشن بگیرند. زانیار خسروی، خواننده و بازیگر معروف هم، در آخرین کنسرتش، در میانه اجرا به همراه اعضای گروه و تمام دوهزار نفر تماشاچی کنسرتش، چالش مانکن برگزار کرد و رکورد بیشترین تعداد نفرات این چالش در ایران را به نام خودش ثبت کرد.
اهالی ورزش هم در این رقابت، از اهالی هنر عقب نماندند و فوتبالیستهای «صبای قم» و «پرسپولیس» در رختکن و شادیهای پس از گلشان، پای چالش مانکن را به این میدان بازکردند.
از دیگر ویديوهای چالش مانکن در ایران که بسیار دیده و چالش برانگیز هم شد، چالش مانکن در اتاق عمل یک بیمارستان است که در برابر بازخوردهای منفی بسیاری قرار گرفت.
چالشهای مانکن ایرانی دیگری هم هست که تاکنون بیش از 4/3 میلیون بار دیده شده اند که دیگر بازیگران آن سلبریتیها و آدمهای معروف نیستند و به خاطر موضوع و سوژه کارشان بسیار دیده شدهاند. مانند ویديوهایی از روزنامهنگاران، هیاتیها، دانشجویان، دانشآموزان و ... .
راز شهرت مانکنها
برای بهتر درک کردن پدیدههایی مانند چالش مانکن یا نمونههای مشابه اش مثل چالش آب یخ (Ice Bucket Challenge)، که به شکل گستردهای سراسر جهان را در بر میگیرد، پرسیدن این سوال که «چرا این ویدیوها دیده میشوند» و تامل در آن، بسیار ضروری است. نشریه«نیویورک پست» در تحلیلی که به چالش مانکن میپردازد آن را «هوس جدید ذهن مشوش فضای مجازی»مینامد. نویسنده این مقاله، این چالش پرطرفدار را ساخته ذهن یک بچهدبیرستانی دانسته که احتمالا خودش هم متوجه نبوده چه کار میکند و فقط میخواسته کمی با دوستانش خوش باشد.
کوین الوکا (KevinAllocca)، مدیر بخش فرهنگ و ترند یوتیوب، در اینباره گفته: «شرکت در چالشهای مجازی برای جوانهای امروزی به یک ضرورت تبدیل شده است؛ کنجکاوند و دوست دارند هر چیز جدیدی را امتحان کنند. این وسوسه کمکم به مسنترها هم سرایت میکند و وادارشان میکند برای بهروز بودن و جوان به نظر رسیدن با چالشهای روز همراه شوند. صرف نظر از چالشهایی مثل چالش سطل آب یخ که با تحریک عواطف انسانی ابعادی جهانی پیدا کردند، چالشهایی در فضای مجازی ویروسی میشود که قابلیت بازتولید داشته باشد و به کاربران امکان بروز خلاقیت بدهد. چالشهای پرطرفدار در مکانهای مختلف قابلیت اجرا دارند؛ از استادیومهای ورزشی تا رستورانها و خانهها. این چالشها ایده جذابی دارند و توجه سلبریتیها را جلب میکنند؛ چراکه اغلب سلبریتیها به دنبال سوژههای سرگرمکننده هستند تا تعداد مخاطبانشان را بهویژه در شبکههای اجتماعی بالاتر ببرند. ماجرا تا جایی ادامه پیدا میکند که کاربران از چالش خسته شوند و احساس کنند همه گزینههای خلاقانه موجود را درباره آن امتحان کردهاند. اینجاست که عمر چالش برای همیشه به پایان میرسد و به همان سرعتی که آمده، از خاطرهها محو میشود».
الوکا، درباره ویروسی شدن ویديوها در فضای مجازی نیز، معتقد است که این پدیده حاصل یکی از سه دلیل «مدسازان»، «مشارکتهای اجتماعی» و «اتفاقات غیرمنتظره و اتفاقی» است. اجتماعات خلاق و ایدههای جذاب بسیار در دیده شدن ویديوها و فراگیری آنها نقش دارد و هر ایدهای در کمتر از 48 ساعت میتواند به شهرت جهانی برسد.
به پدیدههایی مانند چالش مانکن چگونه نگاه کنیم؟
میتوانیم بگوییم در زمانهای به سر میبریم که فضای مجازی، بسیار بزرگتر از فضای حقیقی شده است که اخبار و اطلاعات، با صرف کمترین زمان در گسترهای نامحدود انتشار مییابد و واکنشهایی را در فضای حقیقی به وجود می آورد که نمونههای مهمش، انقلابها و جنبشهای بزرگ اجتماعی چند سال گذشته است که بسیاری از معادلات سیاسی- اقتصادی جهان را تحت تاثیر خود قرار داده است. حرکتها و واکنشهایی که ممکن است هرکدام با یک فیلم یا صوت یا عکس ساده به وجود بیاید و به قول کارشناسان فضای مجازی، در زمان کوتاهی «ترند» بشود و جریان به وجود بیاورد.
این چالشها هم، جدای از این نکته نیست. میتوان به آنها به صورت ظرفیتهای بسیار بزرگی نگاه کرد که میشوددر آن پیامها و حرفهای مهمی را منتقل کرد تا در سطح جامعه، به گفتمانسازی بینجامد. حرفها و پیامهایی که شاید در فضای حقیقی، رخداد آنها خیلی سخت و ناممکن به نظر برسد. از این جهت، ترسیدن و یا نگاه تهدیدآمیزداشتن به آن، کمی از شناخت ناقص ما به زمانهای که در آن هستیم برمیگردد و عدم آشناییمان با ظرفیتهای فضای مجازی.
بهتر است به جای نگاههای سلبی به این پدیدهها، بیاییم خود چالش دیگری را راه بیندازیم که برای فرهنگ سازی دغدغههای محققنشدهمان، به این نوع از رفتارها و کنشهای مجازی فکر کنیم و با ایدههای خلاقانه و مشارکتهای جمعی، دور از هزینههای بسیار ومعمولا بینتیجه،آنها را به تحقق برسانیم و در جامعه عملی کنیم. «چالشِ قدردانستنِ چالشها».
ارسال نظر