جاخالي روسيه از زمين مينگذاري اوباما
درباره سياستهاي كنوني مسكو در قبال دو جبهه فعال براي آنها يعني خاورميانه و امريكا گفتوگويي با سيدرسول موسوي، مديركل اسبق دفتر مطالعات وزارت امور خارجه داشتهايم كه مشروح آن را در ادامه ميخوانيد.
آتشبس در سوريه سرانجام با گام اساسي روسيه برداشته شد. بسياري از تحليلگران اين اقدام مسكو را به ورود تمام عيار اين كشور به منازعههاي اصلي در خاورميانه تعبير ميكنند. معناي اين اقدام روسيه در سوريه و پيشتاز شدن اين كشور در معادلههاي منطقهاي براي آينده سياسي خاورميانه چيست؟
تا چه اندازه حضور روسيه اينچنين پررنگ و پرقدرت، ميتواند متحدان منطقهاي و سنتي امريكا مانند عربستان و كشورهاي حاشيه خليج فارس را از نفوذ سنتي امريكا در منطقه نااميد كند و به سمت مسكو بكشاند؟
فكر ميكنيد در اين شرايط، كشورهاي عربي به كدامين سو گرايش پيدا كنند؟
جنس ساختارهاي اين كشورها غربي است و به نظر نميرسد كه آنها چرخشي اساسي به سمت و سوي روسيه داشته باشند. البته روابط آنها با مسكو به ويژه در مناسبات دوجانبه، روابط خوبي است ولي ساختارهاي اين كشورها و بهخصوص ساختارهاي آنها اجازه نميدهد كه روابط با روسها از حد بالاتري ارتقا يابد.
سوريه پروندهاي با چند بازيگر متعدد منطقهاي و قلدر مانند عربستان و قطر بود اما در مساله آتشبس ميبينيم كه اين كشورها غايب هستند و حتي در نشست مسكو نيز كه مقدمه اين آتشبس بود، حضور نداشتند. چرا اعتراضهايي از سوي اين كشورها به روسيه صورت نميگيرد؟
بازيگران و كشورهايي هستند كه از اين روند راضي نيستند و مسلما آن بازيگران درصدد هستند تا اين روند را برهم بزنند. تحليلي درباره موضوع ترور سفير روسيه در تركيه وجود دارد كه ميگويد آن اقدام گامي در اين چارچوب بود ولي شرايط به اين وضعيت رسيده است تا تركيه كه نقش ويژهاي با نيروهاي داخلي حاضر در صحنه ميدان سوريه دارد، تصميم ديگري بگيرد. مديريت صحنه ميداني در سوريه در سالهاي گذشته برعهده تركيه بوده و قطر و عربستان سعودي بيشتر نقش تامين مالي را انجام ميدادند. اين دو كشور، ظرفيت مديريت عملي صحنه عملي را - در آن حد كه تركيه توان آن را دارد- ندارند كه بخواهند سلسله اقدام مستقيمي را انجام دهند. البته اين ناديده گرفتن ظرفيتهاي آنها نيست. تركيه ظرفيتهاي زيادي را در سوريه دارد. اگر در مسير آتشبس و صلح حركت كند، با وجود سنگاندازيها رخ دادن تحول در سوريه حتمي است. البته نبايد اين مساله را هم فراموش كنيم توافق سه جانبه ايران، روسيه و تركيه در اجلاس مسكو جايگزين قطعنامه ٢٢٥٤ شوراي امنيت سازمان ملل و روندهاي توافق شده براي صلحسازي نشده است. به سخن ديگر، توافق اين سه كشور در راستاي قطعنامه ٢٢٥٤ است.
چرا تركيه كه در سالهاي گذشته با ايران و روسيه همراه نبود، به اين دو كشور پيوست اما كشورهاي عربي هنوز به اين مسير نپيوستهاند؟
هر كشوري كه احساس كند سياستش به نتيجه نميرسد، درصدد تغيير سياست خود و اصلاح آن برميآيد. در واقع، اگر كشوري در مسير پيروزي باشد، سياستش را ادامه ميدهد. با شكست است كه يك كشور سياستي را تغيير ميدهد. تركيه به اين نتيجه رسيده كه سياست قبلياش در قبال سوريه به نتيجه دلخواه نميرسد و براي همين روش ديگري را دنبال ميكند ولي كشورهاي عربي هنوز به اين درك دست نيافتهاند.
ما در ماجراي ترور سفير روسيه در آنكارا شاهد بوديم كه مسكو خويشتنداري از خود نشان داد و ترجيح داد به جاي كاهش روابط به سمت استفاده از روابط در راستاي تامين منافع خود بدهد. تا چه اندازه اين اقدام روسيه دست تركيه را در مذاكرات سوريه پايين نگه داشت؟
روسها در اولويتبندي اهدافشان در سياست خارجي بسيار موفق هستند و ميتوانند هدفهاي خود را دستهبندي و اولويتگذاري كنند و براساس اولويتها تصميم جديدي بگيرند. وقتي كشوري ميتواند سياست خارجي خود را اولويتبندي كند، سياست موفقي هم خواهد داشت. در ماجراي تركيه هم همين مساله را شاهد بوديم كه آنها چگونه توانستند آنكارا را به سمت خود و اصلاح سياستهايشان بكشانند. در ماجراي ٣٥ ديپلمات روسي كه امريكا آنها را اخراج كرد هم مشاهده كرديم روسها زيركانه عمل كردند و وارد گردنه چالش متقابل با امريكا نشدند. سياست آنها درس خوبي براي اولويتبندي اهداف براي دنيا بود.
در جريان سوريه فقط در سال ٢٠١٦ ما شاهد دو دور برقراري آتشبس در نتيجه مذاكرات روسيه و امريكا بودهايم كه هر دو مورد به شكست منتهي شد. چگونه اينبار روسيه كه مبتكر و طراح اين آتشبس است حيات آن را تضمين ميكند؟
ما بايد بدانيم كه هدف نهايي روسها در سوريه چيست؟ قطعا آتشبس هدف نهايي نيست بلكه آتشبس گذار به سمت صلح از سوي روسها است. صلح نيز چيزي جز حفظ تماميت ارضي، حفظ استقلال و در بلندمدت تعيين نظام سياسي ناشي از راي مردم سوريه است. اگر در مسير كنوني حركت شود و آتشبس به مسير صلح منتهي شود، آتشبس ميتواند موفقيتآميز باشد و ادامه داشته باشد و اگرنه، همهچيز ممكن است و ممكن است اين آتشبس هم شكست بخورد.
تا چه اندازه شرايط ميداني موجب دستيابي به اين آتشبس شد؟ شرايط ميداني ايجاد شده تا چه اندازه ميتواند ضامن ادامه آتشبس باشد؟
قدرت صحنه و ميدان تعيينكننده تصميمات است. نميتوان شك كرد هر دو طرف داستان در سوريه، يعني هم دولت سوريه و هم مخالفان بشاراسد از آتشبس ايجاد شده براي تجديد قوا و تثبيت اوضاع و موقعيت خود استفاده كنند. نبايد فكر كرد كه تنها يك طرف اين كار را ميكند. از طرفي، بايد در نظر داشت تنها در يك جبهه آتشبس صورت گرفته است و در سوريه هنوز جبهههايي وجود دارند كه آتشبس در آنها وجود ندارد و شاهد درگيري طرفين هستيم. بهطور مثال، جبهه مقابله و مبارزه با داعش همچنان به كار خود ادامه ميدهد. تركيه با نيروهاي جبهه دموكراتيك خلق كرد مبارزه ميكند. كردها با داعش ميجنگند. در درون ادلب كه نيروهاي جبهه النصره حضور دارند، مقابله وجود دارد. ما بايد متوجه باشيم كه آتشبس بخشي از درگيريها را مديريت ميكند و درگيريهاي ديگري هم در جريان است.
فكر ميكنيد اعلام خروج بخشي از نيروهاي نظامي روسها آن هم در هنگام اعلام آتشبس، چه دليلي ميتواند داشته باشد؟
اين مساله را بايد از روسها پرسيد اما شايد آنها ميخواهند نشان دهند كه اگر آتشبس در مسير درست ادامه يابد، مسكو به تحكيم آتشبس و تسريع در روند صلح اقدام خواهد كرد.
روسيه در برابر رفتار امريكا در اخراج ٣٥ ديپلمات نيز ديپلماتيك برخورد و اعلام كرد كه مقابله به مثل نميكند. تحليل شما از دليل اين رفتار روسيه چيست؟ روسها اين توانايي و اعتماد به نفس را دارند كه اولويتهاي سياست خارجيشان را خودشان تعيين كنند و به رقبا اجازه بازي در زمين روسيه را ندهند و سياست مسكو را تعيين كنند. شايد واشنگتن با اين كار درصدد مينگذاري در روابط ميان امريكا و روسيه در دولت آتي ترامپ بود. روسيه با اين كار نخواست وارد عرصهاي از اقدامات متقابل عليه امريكا شود. با اين وجود، نميتوان اين كار را ناشي از تغيير روش از سوي روسها دانست. بايد ديد هنگامي كه ترامپ رييسجمهور ميشود آنها چه ميكنند و سياست روسيه در قبال او چيست؟
ارسال نظر