وقتی روان شناس عمومی، دکتر میشود
داستان جدایی رشته روانشناسی بالینی از وزارت علوم و رفتن به زیرشاخه وزارت بهداشت بالاخره اتفاق افتاد؛ ماجرایی که بحثها و اعتراضات روانشناسان بالینی را در پی داشت.
روزنامه شرق نوشت: داستان جدایی رشته روانشناسی بالینی از وزارت علوم و رفتن به زیرشاخه وزارت بهداشت بالاخره اتفاق افتاد؛ ماجرایی که بحثها و اعتراضات روانشناسان بالینی را در پی داشت.
روانشناسی بالینی و روانشناسی سلامت جزء رشتههایی هستند که قابلیت تشخیصی و درمانی دارند، فرقشان با روانپزشکان در عدم تجویز دارویی است و روش درمان آنها با رواندرمانی خواهد بود. منتها برای آموزشدیدن آنها در حوزه درمانی مثل سیستم پزشکی بايد در دوره تحصیلشان کارورزی داشته باشند و تحت نظر استادان آموزش ببینند؛ مسئلهای که وزارت بهداشت عنوان میکند تنها در وزارت بهداشت امکانپذیر است.
برای اولینبار کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی در سال ١٣٥٠ در دانشگاه تهران شکل گرفت و بعد از آن تا اوایل دهه ٨٠، مقطع دکترای بالینی در مراکز و بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی مثل انجمن روانپزشکی تهران یا دانشگاه علوم پزشکی آموزش داده ميشد، اما در دهه ٨٠ یک سیر تصاعدی در حوزه پذیرش دانشجو اتفاق افتاد و عملا تعداد زیادی از دانشجویان این رشتهها در دانشگاههای تحت پوشش وزارت علوم، دانشگاه آزاد و پیام نور آموزش دیدند. همین باعث شد بحث کارورزی این دانشجویان به فراموشی سپرده شود. خیلی از آنها وقتی فارغالتحصیل میشدند ممکن بود حتی یکساعت از دوره تحصیل خود را با مریض نگذرانده باشند.
اتفاق دیگری که افتاد، بههمخوردن مرز بین گرایشهای روانشناسی بود؛ مثلا در حوزههای روانشناسی تحقیقی و تربیتی هم، یکسری پروانههای کار بدون درنظرگرفتن این مرزهای حرفهای داده شد. درواقع وقتی به تابلوهای سردر مراکز روانشناسی مراجعه نمیکنیم، نمیتوانیم مطمئن شویم آیا به مطب روانشناس بالینی مراجعه کردهایم؟ آیا اين مركز میتواند اضطراب ما را درمان کند؟ اینها همه نتیجه آشفتگیها بود. همین شد که در دو، سه سال اخیر وزارت بهداشت این موضوع را جدی گرفت، یک کارگروه مشترک بین وزارت علوم و بهداشت، این رشتهها را بررسی کردند و بنا شد رشتههایی که خاصیت درمانی دارند، آموزش آنها به جایی برود که از ابتدا آمده بودند. این مسئله به مشکلات زیادی برخورد، مخالفتهای زیادی با آن شد و بهثمررساندن آن را بیش از دوسال در محاق برد.
مخالفان استدلال خود را دارند. دکتر رضا مهیمنی، روانشناس بالینی، درباره این جدایی به «شرق» میگوید: «ما در جهانی زندگی میکنیم که در آن بر یکپارچگی نظام آموزشی تأکید میکنند و در زمانی که علم جایگاه والايي نزد مردم دارد و هر نام آموزشی هم هدف خود را دارد، بدون آنکه نظر ما را بخواهند بهیکباره تصمیم به جدایی رشتههای روانشناسی و پراکندگی آن گرفتهاند. این تصمیم و منطقی که براساس آن اخذ شده، حکم میکند در آینده رشته حقوق به وزارت دادگستری، تمام رشتههای فنی به وزارت صنایع، تمام رشتههای کشاورزی به وزارت کشاورزی، تمام رشتههای تربیتبدنی به وزارت ورزش و جوانان و تمام رشتههای هنر به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتقل شود».
دکتر نهاله مشتاق، روانشناس بالینی و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران، میگوید: «در ابتدا باید گفت که روانشناسی بهطورکلی در وزارت بهداشت پا گرفت و دوره تحصیلات تکمیلی آن زیر نظر وزارت بهداشت بود. منتها اتفاقي که در اين سالها افتاد این بود كه دانشگاههای زیرشاخه وزارت علوم رشته روانشناسی بالینی را در خود جای دادند. این در حالی بود که نه از نظر اعضای تعداد هیئت علمی و نه از شرایط دانشگاهی، امکانات و شرایط لازم را برای تربیت روانشناس بالینی نداشتند. نتیجه این اتفاق این بود که عدهای فارغالتحصیل شدهاند و نامشان روانشناس بالینی است درحالیکه زیر نظر استادان سابقهدار نبودهاند و در مراکز بستری دوره ندیدهاند، در دانشگاهها، به صورت تئوری درس خواندهاند و همین باعث احساس خطر میشود، چراکه رواندرمانی، تشخیص و ارزیابی و همه کارهایی که قرار است روانشناس بالینی انجام دهد، نیاز به تمرین پیوسته و ساعتهای طولانی کارورزی زیر نظر استاد دارد».
وی افزود: «اتفاق دیگری که افتاده این است که در سالهای اخیر در گرایش روانشناسی عمومی، واژه عمومی را حذف کردند و فارغالتحصیلانش به خودشان روانشناس گفتند و تابلوهای دفتر کارشان هم روانشناس شد و آنها شروع به کار بالینی با مراجعان کردند. این مسائل خطرناک است، چراکه آنها آموزش و تمرین کافی ندارند و در نتیجه گرفتاریهای زیادی ایجاد میشود».
وی درباره استدلال مخالفان نیز میگوید: «مخالفان روی چند مورد صحبت میکنند؛ آنها میگویند یکپارچگی رشته روانشناسی به اینصورت از بین میرود، من شخصا فکر نمیکنم این اتفاق بيفتد. بهطورکل روانشناسی گسترده است و در شاخه تخصصي خود فعالیت میکنند. شاخههای مختلف روانشناسی اصلا قابل یکپارچهشدن نیستند، در نتیجه من فکر نمیکنم که رفتن آنها و متمرکزشدنشان در وزارت بهداشت صدمهای به رواندرمانی بزند. استدلال دوم آنها این است که با رفتن رشته روانشناسی بالینی به وزارت بهداشت، روانشناسها را دستیار پزشکها کرده و رتبه آنها را پایین میآورد و روانپزشکان بر روانشناسان سلطه پیدا میکنند. من فکر میکنم این تغییر اتفاقافتاده در ٦٠ رشته اتفاق میافتد و ربطی به برنامهریزیهای پشتپرده و نیتهای بد ندارد و برنامهای است بسیار کلی و به این معنا نیست که پزشکان بر روانپزشکان تسلط پیدا کنند».
در هفتههای گذشته اما دانشجویان و مدرسان گرایشهای مختلف روانشناسی در دانشگاههای تربیتمدرس، تهران، شهید بهشتی و شهید رجایی در اعتراض به واگذاری روانشناسی بالینی و سلامت به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کلاسهای درس خود را تعطیل و با تجمع نسبت به این مصوبه اعتراض کردند؛ مسئلهای که البته عده زیادی از روانشناسان بالینی عنوان میکنند از سوی دیگر شاخههای روانشناسی مديريت میشود و بالطبع آنها از این اتفاق خوشحال شدهاند.
ارسال نظر