شهرام شکوهی : سایت مرجع موسیقی نداریم
شهرام شکوهی که سال ۹۰ نخستین آلبوم خود بهنام «مدارا» و در سال ۹۲، آلبوم دوم خود بهنام «کولی عشق» را به بازار موسقی ایران ارائه کرده بود، سال ۹۴ آلبوم «تا نفس هست» را منتشر کرد و این روزها که اوج برگزاری کنسرتهای زمستانی پاپ است چندان خبری از او در مطبوعات و رسانهها نیست
سال گذشته مجموعهای اتفاقها در موسیقی رخ داد که کمی عجیب بود. یک خواننده خاص به شبکه ماهوارهای میرود و در آنجا صحبتهایی میکند ولی اتفاقی برایش رخ نمیدهد اما بهعنوان مثال با پخش شدن یک قطعه موسیقی شما ممنوعالفعالیت میشوید! همان زمان بسیاری به این مسئله واکنش نشان دادند و بسیاری دیگر واکنشی نشان ندادند. آن زمان شما چه واکنشی نشان دادید؟
ببینید ما با اصل ممنوعالفعالیت شدن مشکل داریم. فرق نمیکند این اتفاق قرار است برای چه فردی رخ دهد. چرا؟ خود من به این قائلم که هنرمند باید کالای خود را عرضه کند. میخواهم مثالی بزنم و این حکایتی که میگویم، یک بحث کلی است و نباید برداشت بدی از آن کرد. اگر شما در جنگ باشید و اسلحهتان خالی باشد و اسلحه دشمنتان که پر است، روی زمین افتاده باشد، شما قائدتا باید آن اسلحه را بردارید و از آن استفاده کنید؛ منظور من این است که اگر شما از اسلحه دشمن بر علیه او استفاده کنید، در عمل کار مجازی انجام دادهاید. حالا اینکه نسبت به کار شما در داخل چه تصمیمی گرفته میشود و اینکه تبعیضی برای افراد قائل شوند یا نه، مسئله دیگری است. من هم مثل ۹۹ درصد آدمهای دیگر قائل به این هستم که تبعیض کار درستی نیست وگرنه اصولا با اصل ممنوعالکار شدن مخالفم. حالا این فردی که ممنوعالکار شده است، هرکس که میخواهد باشد. هیچ فرقی نمیکند. اصل ممنوعالکار شدن بهنظر من کار درستی نیست ولی یک موقعیتی است که با من و دوستان من صحبت میشود که شما عامدا و عاملا نباید فلان کار را انجام دهید، مثلا نباید قطعهای بسازید و آن را به شبکههای معاند بدهید.
با تاسیس چنین شبکهای موافقت شده است تا جاهایی مثل آپارات یا بییپتونز بهوجود آیند؟
آپارات یک شبکه اینترنتی است و ما منظورمان بیشتر شبکه تلویزیونی است. نمیدانم قرار است چه اتفاقی رخ دهد. من بهدلیل نوع تعبیری که از این کار میشود، هنوز جرات نکردهام آن را پیگیری کنم.
تمام خوانندهها در سراسر دنیا پیش از آنکه آلبوم خود را منتشر کنند، یک یا دو قطعه تصویری تولید میکنند؛ این آثار دیده میشوند و بازخورد میگیرند؛ ما در موسیقی چنین عرصهای نداریم. واقعا همین مقداری که موسیقی ما در عرصه اقتصادی درآمدزایی دارد نیز اتفاق عجیبی است که چطور بدون هیچ مارکتینگی به این شیوه، هنرمندان عرصه موسیقی فعالیت میکنند. چگونه میتوان این مشکل را حل کرد؟
یکی از بحثهای ما همین بود. شبکههای ایرانی که در خارج از کشور هستند که مثلا برنامه سیاسی ندارند و عناد مستقیمی نیز با جمهوری اسلامی ایران ندارند و تنها یک شبکه غیرمجاز هستند، اگر شما با خوراکی که از نظر نظام معقول است یعنی مثلا ویدئویی از خوانندهای که همهچیز و همه کارهای آن، اعم از ساخت موسیقی، شعر و تصاویرش، بر طبق استانداردهای داخل انجام شده است به این شبکه راه یافته، پنج دقیقه از کنداکتور آن شبکه را پر کنید، بهنظر من نهتنها کار بدی نکردهاید بلکه، از پر شدن آن زمان شبکه از برنامههایی که موردنظر ما نیست حتی جلوگیری کردهاید! و از سویی دیگر فرهنگ داخلیمان را هم صادر کردهایم. این مسئله چیزی است که مسئولان باید درباره آن تصمیم بگیرند اما بههرحال امیدوارم مسئولان حداقل در این مورد بهخصوص، تعمق بیشتری داشته باشند.
موسیقیهای پرطرفدار، معمولا از نظر کیفیت موسیقی نازل هستند. بهنظر شما اگر عامل پرطرفدار شدن، کیفیت نیست پس چه عاملی موسیقی را پرطرفدار میکند؟ خوانندههایی را سراغ دارم که هم موسیقیشان نازل است، هم صدایشان صدای درستی نیست و حتی گرافیک آلبومهایشان نیز خوب نیست ولی یکباره پرطرفدار میشوند.
من اعتقاد دارم چنین چیزی اصلا در موسیقی نیست. اینکه میگویید کیفیت ندارد و طرفدار دارد؛ من فکر نمیکنم اینگونه باشد؛ حتما چیزی دارد. اگر شما به هر موسیقیای که در هر دورهای موفق شده است، نگاهی بیندازید، درمییابید که حتما چیزی داشته است و از این مسئله مطمئن باشید. دورهای خوانندهای آمد که همه میگفتیم که این، یعنی چه؟ این دیگر چه مدل خواندنی است؟ و… بچه من پنج یا ششماه داشت، شاید باورتان نشود موسیقی این خواننده که شروع میشد، شروع میکرد به تکاندادن دستهایش! برای هیچ موسیقی دیگری اینکار را نمیکرد. بچه ششماهه طبیعتا از موسیقی هیچچیز خاصی نمیداند؛ نه علم دارد، نه میداند خواننده چه میگوید. آن چیزی است که من به آن، روح موسیقی میگویم. مطمئن باشید آن اثری که به قول شما ممکن است از نظر صدای خواننده، کیفیت ضبط، آهنگسازی و… کیفیت نازلی داشته، اما طرفدارانی دارد، مطمئن باشید روح موسیقی را در خود دارد و همین روح موسیقی باعث شده است آن اثر بهقول معروف بگیرد.
خوانندههای پرطرفدار ما چگونه میتوانند سطح سلیقه موسیقی مردم را ارتقا دهند و گوش آنها را به موسیقی خوب عادت دهند؟ فکر میکنید ممکن است این مسئله اتفاق بیفتد؟
نمیدانم مثالی که میزنم درست است یا خیر؛ شما یک مغازه لباسفروشی را تصور کنید. میروید لباسی بخرید که قیمت آن ۱۰هزار تومان است، مسلما جنس ۱۰هزار تومانی، بهاندازه قیمتش برای شما کار میکند اما چون تنوع دارد و رنگهای مختلف دارد، آن را انتخاب میکنید. شما اگر بخواهید در صنعت پوشاک یا نساجی کار کنید، نمیتوانید با ارزانفروشی کار کنید بلکه باید با کیفیت کار کنید. ممکن است مدتی مردم از شما لباسهای ارزانقیمت بخرند اما بعد از اینکه میبیند با یکبار شستن، رنگ لباس میرود و زود هم پاره میشود، طرف با خود فکر میکند یکبار اینگونه خرید کردم و حالا پول سه لباس را جمع میکنم و میروم از مغازه دیگری که جنسهای بهتری هم دارد لباس تهیه میکنم و به مغازهای که لباس بهتری دارد میرود.
ارسال نظر