خردادماه، مأموران کلانتری ١٤٤ جوادیه تهرانپارس از مرگ مشکوک پسر جوانی در بیمارستان تهرانپارس باخبر شده و در محل حاضر شدند.
روزنامه شرق: خردادماه، مأموران کلانتری ١٤٤ جوادیه تهرانپارس از مرگ مشکوک پسر جوانی در بیمارستان تهرانپارس باخبر شده و در محل حاضر شدند.
بررسیها نشان داد لحظاتی قبل پسری ٢٠ساله به نام فریدون درحالیکه با ضربه چاقو مجروح شده بود با کمک بستگانش به بیمارستان منتقل شده اما به علت شدت جراحت فوت شده است.
برادر و پسرعموی مقتول که او را به بیمارستان منتقل کرده بودند، گفتند فریدون با ضربه چاقوی برادر بزرگش اشکان، هدف قرار گرفته است. بعد از تأیید خبر فوت فریدون، بازپرس ویژه قتل پایتخت به همراه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل حاضر شدند. همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی، اشکان سه ساعت بعد از حادثه خود را تسلیم پلیس کرد.
وقتي از اشکان ٢٤ساله تحقیق شد، گفت: من لولهکش هستم و برادرم نیز با من کار میکرد.
وی ادامه داد: ساعتی قبل از حادثه سر کار بودم که خواهرم تماس گرفت و گفت فریدون با مادرمان درگیر شده و او را کتک زده است. بلافاصله به خانهمان رفتم. آنجا بود که دیدم پیشانی مادرم زخمی است. به من گفتند فریدون با استکان به پیشانی مادرم زده است. مادرم گفت فریدون وقتی متوجه شد لباس او را برادرش پوشیده با او درگیر شده است.
متهم ادامه داد: به طرف فریدون رفتم تا او را آرام کنم اما دست من را گرفت و از خانه بیرون کرد. برای لحظاتی بیرون از خانه مشاجره کردیم. بعد به طرف خانه خودم که همان نزدیکی است رفتم. وقتی به خانه رسیدم صدای داد و فریاد از داخل کوچه شنیدم. از پنجره به داخل کوچه نگاه کردم که دیدم فریدون با داد و فریاد به طرف خانه من میآید و خانوادهام نیز به دنبالش هستند. سپس من چاقویی از آشپزخانه برداشتم و به داخل کوچه رفتم. برادرم خیلی عصبانی بود و چند سیلی به من زد و من هم عصبانی شدم و با چاقویی که داشتم ضربهای به او زدم.
پس از این اتفاق، برادر دیگرم و یکی از بستگانم او را به بیمارستان بردند. لحظاتی بعد من هم به بیمارستان رفتم که گفتند حالش خوب است تا اینکه به خانه برگشتم که برادرم با من تماس گرفت و گفت فریدون تمام کرده است. باورم نمیشد اما اتفاق افتاده بود تا اینکه خودم را به کلانتری معرفی کردم.
با پایان جلسات بازجویی و با توجه به اینکه اولیایدم در همان مراحل اولیه گفتند مجازاتی برای اشکان نمیخواهند و از او گذشت میکنند، کیفرخواست علیه متهم به خاطر جنبه عمومی جرم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. روز گذشته قرار بود متهم پای میز محاکمه برود و از آنجایی که با وثیقه آزاد شده بود در جلسه حاضر نشد و هیئت قضات به صورت غیابی او را محاکمه کردند و در پایان وارد شور شده و متهم را به پنج سال حبس محکوم کردند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
خدای من چه دنیایی شده برادرکشی؟مقصرخواهره بوده نبایدزنگ میزدوبرادرکشی راه مینداخت یه لحظه خشم چه داغی به دل مادروخونوادش گذاشت
مهتاب
اولیای دم گذشت نکنن چکار کنن ؟
بدون نام
عجب حکایت همون دزده اس که همه مقصر شدن الا خود دزد
والا نمیدونم چه منطقی دارین یه پسر احمق زده برادرشو کشته ولی میگی مقصر خواهره بود یه ذره خجالت بکش یه ذره از خدا بترس شما دیگه نوبرین بخدا هر چی جنایته زیر پای خودتونو بعد با اسم زنانه میاین و اینقد مغرضانه حرف میزنین یه ذره از خدا بترسین و حیا کنین
بدون نام
بله منم میگم مقصر خواهره است آیا لحظه ای به برادرت زنگ میزدی از مادرت پرسیدی زنگ بزنم یا نه .خواهران اینطور موقع ها باید جو رو آروم کنند نه هیزم بیارن رو آتیش بریزن
بدون نام
قدیمی گفته میان دو کس جنگ چون آتش است .خبر چین بدبخت هیزم کش است .نباید خبر میدادی .فکر نکنم مادرتون هم راضی به زنگ زدن شما بود .بیچاره مادر
بدون نام
حالا خواهره زنگ زده نگفت بیا با چاقو بزن بکشش دوتا احمق سر یه پیراهن که هیچ ارزشی ندارد به جان هم افتادند احمق اولی برای پیراهن اول مادرش را کتک میزند احمق دوم آمد درستش کند زد برادرش را کشت یکیش مرد این بزرگه هم باید بمیرد دو احمق کمتر شما هم پیچ و تابش میدهید هی تقصیر این است تقصیر اون است جمع کنید خودتان را مسخرهها
نظر کاربران
خدای من چه دنیایی شده برادرکشی؟مقصرخواهره بوده نبایدزنگ میزدوبرادرکشی راه مینداخت یه لحظه خشم چه داغی به دل مادروخونوادش گذاشت
اولیای دم گذشت نکنن چکار کنن ؟
عجب حکایت همون دزده اس که همه مقصر شدن الا خود دزد
والا نمیدونم چه منطقی دارین یه پسر احمق زده برادرشو کشته ولی میگی مقصر خواهره بود یه ذره خجالت بکش یه ذره از خدا بترس شما دیگه نوبرین بخدا هر چی جنایته زیر پای خودتونو بعد با اسم زنانه میاین و اینقد مغرضانه حرف میزنین یه ذره از خدا بترسین و حیا کنین
بله منم میگم مقصر خواهره است آیا لحظه ای به برادرت زنگ میزدی از مادرت پرسیدی زنگ بزنم یا نه .خواهران اینطور موقع ها باید جو رو آروم کنند نه هیزم بیارن رو آتیش بریزن
قدیمی گفته میان دو کس جنگ چون آتش است .خبر چین بدبخت هیزم کش است .نباید خبر میدادی .فکر نکنم مادرتون هم راضی به زنگ زدن شما بود .بیچاره مادر
حالا خواهره زنگ زده نگفت بیا با چاقو بزن بکشش دوتا احمق سر یه پیراهن که هیچ ارزشی ندارد به جان هم افتادند احمق اولی برای پیراهن اول مادرش را کتک میزند احمق دوم آمد درستش کند زد برادرش را کشت یکیش مرد این بزرگه هم باید بمیرد دو احمق کمتر شما هم پیچ و تابش میدهید هی تقصیر این است تقصیر اون است جمع کنید خودتان را مسخرهها
حتما پیراهنش یادگارکسی بود.خخخخخ