تصمیم سخت آمریکا درباره برجام
توافق هسته ای سال گذشته با ایران، برجام، مخالفان بسیاری در ایالات متحده و جاهای دیگر از جمله در میان متحدان آمریکا مانند عربستان سعودی و اسرائیل، دارد. آنها همواره اعتقاد دارند که این قرارداد به ایران نسبت به آمریکا و متحدانش، مزایای بیشتری اهدا می کند. بسیاری از این مخالفان نتیجه می گیرند که باید بر سر برجام دوباره مذاکره صورت بگیرد یا این قرارداد، خیلی ساده لغو شود.
حالا و پس از انتخاب شدن دونالد ترامپ به عنوان رییس جمهوری آمریکا، احتمال لغو شدن این قرارداد و رویکردی خشونت آمیز در برابر آن واقعی شده است. علی رغم گفته دولت ایران که در صورت لغو شدن قرارداد، به سادگی می تواند کلید بازگشت فعالیت های هسته ای خود را روشن کند، این مساله برای تهران سخت خواهد بود. چرا که ایران باید با تحریم های اقتصادی سختی روبرو شود که توسط آمریکا و برخی کشورهای دیگر وضع خواهد شد. دیگر حتی لازم نیست به خطر حملات نظامی جدی به رهبری آمریکا اشاره شود. واقعیت این است که پس از ملاقات مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی، یوکیو آمانو، با رئیس سازمان انرژی اتمی ایران علی اکبر صالحی، مشخص شد که ایران طرفی نخواهد بود که خود اول برجام را ترک کند.
ایران: هنوز در انتظار منافع
ایران تاکنون تاحدی از مزایای این توافق بهره برده است. این درست است که آنها می توانند نفت خود را در بازار بین المللی به فروش برسانند و امیدوارند که بهای آن به موقع پرداخت شود. برخی از کشورهای غربی نیز آماده فروش کالاهای قبلا تحریم شده خود به ایران هستند و اصرار دارند که این لطفی به ایران است. اما در بسیاری از موارد، مزایای اصلی به اقتصاد ایران نمی رسد به ویژه برای کسانی است که مشغول فروش تجهیزات خود هستند. دو مثال در این زمینه شرکت های هواپیماهایی بوئینگ و ایرباس هستند که به قراردادهایی با ایران دست پیدا کردند. اما در دید مخالفان برجام، ایران نباید انتظار سرمایه گذاری قابل توجهی را داشته باشد یا در سیستم مالی بین المللی مجاز شناخته شود. هدف اصلی برای آنها جلوگیری از توسعه برنامه هسته ای ایران و ظرفیت تولید سلاح هسته ای است. آنها استدلال می کنند که ایالات متحده همیشه می تواند سیاست های خشنی علیه ایران اتخاذ کند و فشار را از طریق جبهه های دیگری بر این این کشور وارد کند بدون این که توافق هسته ای به خطر بیفتد.
یک نقض اساسی در این بحث وجود دارد: برجام مانند هر توافق بین المللی دیگر دو طرف و دو بخش دارد. در موافقت با محدود کردن برنامه هسته ای، ایالات متحده و شرکایش (انگلیس، چین، فرانسه، آلمان و روسیه) متعهد شده اند که تنگناها به ویژه تحریم های فلج کننده اقتصادی برداشته شود. یکی از این موارد پول حاصل از صادرات نفت است در حالی که موانع انتقال وجوه، به طور عمده با هماهنگی دولت ایالات متحده، سرجای خود باقی است. بنابراین منطقی است که پرسیده شود اگر تحریم از سر ایران برداشته نشده و موانع برای سرمایه گذاری خارجی در ایران تغییری نکرده باشد، چه انگیزه ای برای تهران در جهت حفظ معامله برجام باقی می ماند؟
پیروان این تفکر در ایالات متحده بر این باورند که برجام دست نخورده باقی می ماند در حالی که می توان هم زمان سیاست های خشنی نسبت به ایران اتخاذ کرد. آنها ظاهرا فرض کرده اند که ایران انتخاب زیادی ندارد و این مساله کمک می کند که برجام برسر جای خود باقی بماند. چرا که در غیر این صورت ایران با تحریم های فلج کنند و شبح حمله نظامی آمریکا مواجه خواهد شد.
فشار آوردن به ایران می تواند نتیجه معکوس داشته باشد
بدیهی است که شکست برجام، از هر سمتی که آغاز شود به ایران آسیب می رساند و به همین دلیل است که تهران تا کنون صبور بوده است. با این حال طرفدارن این نظریه که می شود برجام را در جیب نگه داشت و همزمان ایران را تحت فشار گذاشت از چهار نکته اصلی چشم پوشی می کنند:
اول، زمانی ممکن است وجود داشته باشد که فشار به نقطه بازده نزولی خود برسد. به این معنی که اگر سازش و دادن امتیاز با تنیجه مورد نظر از لحاظ منافع متقابل یکسان نباشد، چرا ایران باید همچنان چنین کاری را ادامه دهد؟
دوم، سیاست افزایش فشار مانند تشدید تنش، تمایلی است برای رسیدن به نقطه ای برای حل و فصل ماجرا، چه از طریق اقدامات شدیدتر مانند استفاده از زور چه از طریق سازش. واضح است که ایران بیشتر از ایالات متحده از یک جنگ احتمالی رنج خواهد برد. اما ایران نیز می تواند با استفاده از عوامل و نفوذ خود در منطقه منافع آمریکا را به شدت به خطر اندازد.
سوم، ایالات متحده و متحدانش با اعمال خود و نه در حرف، «رفتار خوب ایران» را معادل با تسلیم بودن بی قید و شرط در برابر خواسته ها خود تصور می کنند. اما نه ایران بلکه هیچ ملت دیگری حاضر به رسمیت شناختن چنین مساله ای نیست. ایران منافع ملی مشروع خود را در منطقه و جهان دارد و نمی تواند آنها را نادیده بگیرد. هیچ دولت و ملت دیگری نیز به چنین خواسته هایی تن نخواهد داد.
چهارم، ایران تجربیات بدی در گذشته داشته است. حتی حالا و با وجود این که به تعهدات خود در برجام به طور کامل وفادار بوده، هنوز مزایای توافق را به طور کامل به دست نیاورده است. چرا که بخش عمده ای از این مزایا به دلیل شکست خزانه داری آمریکا در جهت ایجاد اطمینان نزد بانک های اروپایی برای کسب و کار در ایران و تغییر رویکرد آمریکا، شکست خورده است. پس چه ضمانتی وجود دارد که اگر ایران همه خواسته های غرب را بپذیرد، باز هم با خواسته ها و تهدیدات جدید مواجه نشود؟
در واقع همه کسانی که در ایران و در خارج از این کشور به دنبال اعتدال و سازش در تهران بودند، در حال حاضر اعتبار خود را در معرض بحران می بینند. تندروها می گویند «ما به شما گفته بودیم.» در واقع آشکارا استدال تندروها در دوره پس از برجام این بود که واشنگتن هرکز نمی تواند مورد اعتماد باشد و تنها ظرفیت هسته ای است که می تواند امنیت کشور را تقویت کند.
هویج بیشتر، چماق کمتر
به طور خلاصه، اگر ایالات متحده می خواهد که رفتارها و سیاست داخلی ایران تغییر کند و بیشتر با منافع این کشور هماهنگ باشد، باید نشان دهد که این تغییرات با پاداش هایی همراه خواهد بود. دست زدن به محتوای برجام در دوره ای پس از این قرارداد، الهام بخش چنین اعتمادی نیست به خصوص با چشم انداز رفتار خصمانه تر دولت ترامپ.
در نهایت، واشنگتن و متحدان غربی اش باید یک دید متعادل تر از مشکلات منطقه ای داشته باشند. نسبت دادن تمام مشکلات منطقه ای به ایران درحالی که این کشور در حل این مشکلات حاضر به همکاری است، ایران را به تغییر رفتار تشویق نمی کند. در نهایت حتی اگر فرض شود ایران به کلی از تقشه تهدیدهای منطقه حذف شده هنوز مشکلات بسیاری پابرجا است از جمله نبود صلح میان فلسطین و اسرائیل، تروریسم، داعش، افراط گرایی سنی، اختلاف ترک ها و کردها و عربستان سعودی و جاه طلبی های منطقه ای اش.
نتیجه این که ایالات متحده نمی تواند هم برجام را بخواهد و هم آن را از بین ببرد. آنها اگر می خواهند مطابق با برجام با ایران همکاری کنند باید سهم خود را بپردازند یا آمادگی این امکان را داشته باشند که در جنگ سخت دیگری در خاورمیانه گرفتار شوند.
نظر کاربران
این هم نتیجه تصمیمات آقای احمدی نژاد