زلزلهای با هزاران درس و آموخته
به جای اینکه هزینه های بسیاری جهت کمک به بازماندگان و قربانیان زلزله بعد از زلزله پرداخت شود، میتوان این هزینهها را در زمان قبل از وقوع زلزله جهت آموزش و پژوهشهای لازم و کاهش میزان خطرپذیری ناشی از زلزله هزینه کرد که نتیجه آن کاهش میزان خسارات جانی و مالی ناشی از زلزلههای آینده است.
خبرگزاری ایسنا: به جای اینکه هزینه های بسیاری جهت کمک به بازماندگان و قربانیان زلزله بعد از زلزله پرداخت شود، میتوان این هزینهها را در زمان قبل از وقوع زلزله جهت آموزش و پژوهشهای لازم و کاهش میزان خطرپذیری ناشی از زلزله هزینه کرد که نتیجه آن کاهش میزان خسارات جانی و مالی ناشی از زلزلههای آینده است.
دکتر سید حمید جمالالدینی، معاون آموزش، پژوهش و فناوری جمعیت هلال احمر همزمان سالگرد زلزله بم در یادداشتی با عنوان " زلزلهای با هزاران درس و آموخته" آورده است: «زمینلرزه بم، زمینلرزهای بود به شدت ۶٫۶ ریشتر که در ساعت ۵:۲۶ بامداد ۵ دی ۱۳۸۲ شهر بم و مناطق اطراف آن در شرق استان کرمان را لرزاند. خسارات جانی و مالی ناشی از زلزله بم بسیار سنگین برآورد شده است. با توجه به عدم اطلاعات جامع، دسترسی به میزان واقعی خسارات مستقیم و برآورد خسارات غیر مستقیم غیر ممکن می باشد(نقص در اطلاعات زمینه ای و اولیه و همگون سازی منابع اطلاعاتی که هنوز هم وجود دارد). با توجه به اهمیت منطقه به عنوان یک قطب گردشگری در سطح ملی، نوع محصولات کشاورزی تولید شده در این شهر و نیز قطب صنعتی خودروسازی و صنایع کوچک دیگر، بررسی علمی و گسترده و همه جانبه اثرات اقتصادی و اجتماعی این زلزله بعنوان یک الگو و نمونه برای مواردی از این دست از اهمیت ویژهای برخوردار است.
آمار کشتهها و مجروحین زلزله بسیار متفاوت گزارش شده است، اما میتوان گفت بیش از ٣٠ هزار نفر کشته و بیش از ١٥ هزار نفر مجروح شدهاند و چندین هزار نفر بیخانمان شدهاند. نسبت کشته ها به کل جمعیت شهر تقریبا ٣٠% ساکنین و تعداد کشته شدگان حدود دوبرابر تعداد مجروحین گزارش شده است. در حالی که در اکثر زلزله های بزرگ دنیا (بزرگای بیش از ٧ در مقیاس ریشتر) در بدترین شرایط تعداد کشته شدگان به یک سوم میزان مجروحین می رسد.
علت این امر می تواند به این دلایل زیر باشد:
۱‐ زلزله درساعات اولیه روز و بعد از زمان اذان صبح اتفاق افتاد و در این زمان بیشتر افراد خواب بودند.
٢‐ بر اساس توزیع جمعیتی، تقریبا ٤٦ درصد افراد شهر کمتر از ١٠ سال و یا بیش از ٥٠ سال سن داشتند. این دسته از افراد در مواقع بحرانی مانند زلزله بسیار آسیب پذیر می باشند و احتمال فرار آنها کم است.
٣‐ از طرف دیگر قریب ٨٠% ساختمانها از نوع غیر مهندسی و خشتی و گلی بود و با توجه به شتاب زیاد زلزله خرابی آنها تقریبا ١٠٠ درصد بوده است و حالت خرابی آنها بصورت تخریب کامل بود، لذا زمان و فضای کافی برای فرار از آوار بسیار کم بود. از طرف دیگر اگر کسانی در اثر ضربه ناشی از ریزش اوار بصورت آنی فوت نکرده باشند و یا در حالت اغما باشند، در اثر کندی عملیات جستجو و نجات جان باختهاند.
به علت خشتی بودن بسیاری از خانهها و تخریب آنها و همچنین تخریب دیوارهای پرکننده در دیگر انواع ساختمانها احتمالا تعداد بسیار زیادی به علت خفگی ناشی از گرد و غبار حاصل از آوار فوت شدند. (انتخاب یک جامعه آماری از متوفیان و مشخص کردن علت مرگ آنها در هر حادثه طبیعی امکان برنامه ریزی برای بالابردن توانایی کمک به حادثه دیدگان را بیشتر خواهد کرد)
بیشتر کشته های شهر بم و نقاط اطراف مربوط به ساختمانهای قدیمی و خشت و گلی و آجری است. برآورد میشود که بیش از ٩٠% کشتهها مربوط به چنین ساختمانهایی است که بطور کامل تخریب شدهاند.
به دلایل مختلف خسارات جانی ناشی از زلزله افزایش یافته است. این دلایل عبارتند از :
١. آشنا نبودن سازمانها در حد لازم و کافی با مدیریت بحران و مدیریت عملیات جست و جو و نجات (این نقیصه تا حد قابل توجهی در سالهای اخیر با برگزاری دورههای بلند مدت و کوتاه مدت آموزشی مدیریت بحران، مانورهای آموزشی، نشستهای علمی، افزایش اطلاع رسانی و نشر اطلاعات، انتصاب افراد با تجربه و تحصیلکرده و ... رفع شده است. البته هنوز نیاز به کار دارد)
٢. عدم وجود گروههای نظام یافته آموزش دیده و تجهیزات کافی در سازمانهای مسئول عملیات جست و جو ونجات در کشور و در منطقه زلزله زده (در سالهای اخیر تیم های امداد و نجات به گروههای ایثار، امداد و نجات در سطوح مختلف طبقه بندی و براساس آن اموزش دیده و تیم بندی شده اند وتجهیزات لازم تیمی و انفرادی برای آنان نیز تاحد زیادی تامین شده است، اما تا رسیدن به وضع مطلوب هنوز فاصله است)
٣. عدم اطلاع دقیق از مرکز زلزله و ابعاد آن تا ساعتها بعد از زلزله که عملیات نجات را با کندی مواجه کرد (امروز تاسیس و راهاندازی و فعال شدن مراکز فرماندهی بحران EOC و ارتباط از طریق سیستمهای مخابراتی با مراکز علمی و پژوهشی {پژوهشگاه زلزله شناسی و ژئوفیزیک و...} و سازمانهای مسئول در مدیریت بحران بصورت انلاین و ایجاد سامانه DMIS در ستاد سازمان امداد و نجات و استانها و توسعه دانش و نرم افزارهای مورد نیاز و نقشهای دیجیتال و سیستم های ماهواره ای و ... به رفع این نقیصه کمک کرده که باید در جهت توسعه آن کوشش کرد)
٤. بعد مسافت زیاد با مراکز شهری و روستایی دیگر که باعث افزایش زمان رسیدن نیروهای امدادی شد. با اینکه شهر بم فرودگاه داشت بسیاری از نیروهای امدادی داخلی از طریق زمین به مناطق زلزله زده منتقل شدند و فرودگاه در روز اول برای انتقال نیروهای امدادی آموزش دیده، آماده نشد. (توسعه ناوگان زمینی و هوایی ترابری امداد و نجات در سالهای پس از زلزله بم تا قریب به ۱۰۰ در صد تا ۵۰۰ درصد افزایش داشته است.)
٥. تعداد افراد کم محلی باقی مانده در منطقه زلزله زده و عدم آشنایی آنها با امداد و نجات و نداشتن ابزارها و تجهیزات لازم و در کل عدم توجه به مقوله مهم لزوم جامعه محور بودن مدیریت بحران و لزوم تقویت توان جوامع با آموزشهای صحیح و گسترده و استفاده از ظرفیت کنشگران محلی (این موضوع پس از بم بسیار مورد توجه قرار گرفت و تشکیل کارگروه تخصصی آموزش همگانی در چارچوب طرح جامع امداد و نجات در سال ۸۲ و پس از آن در قانون تشکیل سازمان مدیریت بحران در سال ۸۷ و اقدامات گسترده این کارگروه در طول سالهای گذشته، توسعه آموزشهای عمومی(حضوری، نیمه حضوری و غیر حضوری)، استفاده از فضای مجازی و آموزش الکترونیکی و سایر امکانات روز دنیا در جهت توسعه آموزش همگانی، بردن آموزش ها به مناطق دور و روستاها و شهرهای کوچک، تاسیس خانههای هلال در روستاها، اجرای پروژه های مختلف آموزشی، برنامه ریزی و اجرای طرح ملی خادم و... و. تماما در راستای رفع این نقیصه بوده است)
٦. کشته یا زخمی شدن مقامات رسمی شهر مانند شهردار که به عنوان مدیر بحران باید هدایت عملیات را در ساعات اولیه بر عهده گیرند و عدم وجود سامانه فرماندهی بحران در کلان و در جمعیت هلال احمر (پس از بم به این مهم توجه شد و اینکه سیستم مدیریت بحران نباید قائم به فرد باشد و کاری تیمی و گروهی باید در چارچوب نظام فرماندهی سوانح ICS شکل گیرد و اتاقهای فرماندهی بحران در ستاد و در استانها تا شهرستانها باید ایجاد شوند و عناصر سامانه فرماندهی سوانح اعم از فرمانده، قائم مقام وی و هماهنگ کننده، مسول اطلاع رسانی و ارتباطات، مسئول امنیت، مسئول پشتیبانی و لجستیک، مسول برنامهریزی، مسئول اداری مالی و منابع و مسئول عملیات و زیر بخشهای آن باید مشخص شوند. امروزه در حوزه ستادی مرکز فرماندهی بحران وجود دارد و با اکثر سامانههای مربوط به سازمانهای مرتبط از جمله ژئوفیزیک، پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی، هواشناسی، پلیس راه، راهداری، مدیریت بحران کشور و شهر تهران و... و. مرتبط است و در استانها نیز چنین مراکز هستند که با ستاد بطور انلاین و مسستمر در ارتباط هستند. در بسیاری شهرستانها نیز اتاق بحران و سامانه فرماندهی مستقر و تعریف
شده است. )
٧. تخریب محل های کلیدی مانند شهرداری، آتش نشانی، بیمارستانها، مراکز درمانی و مراکز نیروی انتظامی که باعث سردرگمی و عدم هماهنگی مناسب شد (پس از بم در کشور به امر تقویت ساختمانهای اداری و مقاوم سازی سازه ای و غیر سازه ای آنها بیشتر توجه و اقدام شده تا این اتفاق تکرار نشود اما هنوز در بسیاری موارد مشکلات جدی در ساختمانها از حیث مقاوم سازی سازه ای و غیر سازه ای در تهران و کلان شهرها تا شهرهای کوچک دیده میشود. )
٨. ابعاد وسیع تخریب که برنامه ریزی و اولویت بندی عملیات جستجو و نجات را مشکل کرد(این موضوع با تهیه نقشههای خطر {زلزله، سیل، رانش زمین، آتش سوزی، تصادفات و ... و نقشههای آسیبپذیری {سکونتگاهها و ساختمانها، جمعیت و تراکم و حرکات جمعیت، راهها و معابر دسترسی، و ...} در تمام شهرهای کشور و تدوین برنامه های عملیاتی سناریو محور امکان پذیر است.)
٩. عدم اطلاع از تمامی محلهای تخریب شده و ابعاد هریک در ساعات اولیه پس از وقوع زلزله (پس از بم در جمعیت هلال احمر در کل کشور توسعه سیستم های مخابراتی و اطلاع رسانی جمعیت را شاهد بودیم، اما تهیه نقشه خطر تمام مناطق، شهرستانها و روستاهای اطراف و تهیه نقشه آسیب پذیری آنها و در کل در اختیار داشتن سامانه جامع اطلاعات مدیریت سوانح DMIS در کشور هنوز در نخستین گامهای خود است و باید با انجام پژوهش های علمی و کاربردی و تامین منابع مالی و مادی و انسانی لازم در این خصوص بطور جدی اهتمام شود و تمام سازمانهای دخیل در امر مدیریت بحران در این موضوع میبایست ایفای نقش کنند. )
١٠. کافی نبودن نیروهای امدادی آموزش دیده در ساعات اولیه پس از وقوع زلزله (در سالهای پس ازبم به تربیت نیروی انسانی متخصص و ماهر {کادر و داوطلب} بیشتر توجه شده (ضمن خدمت برای کارکنان و تخصصی برای امدادگران و نجاتگران)، سرفصل های درسی و محتوا و منابع آموزشی به روز شده و به امر تربیت مربیان متخصص توجه خاصی شده که البته که تا رسیدن به حد مطلوب راه بسیار در پیش است)
١١. حضور افراد آموزش ندیده در منطقه و شرکت در عملیات جست و جو و نجات که باعث آسیب دیدگی بیشتر مصدومین می شد (پس از بم در اطلاع رسانی ها و آموزش همگانی به ترویج این فرهنگ اهتمام خاص شد)
١۲. در برخی نقاط عدم در اختیار داشتن وسائل اولیه نجات و امداد مانند بیل و کلنگ در محل بطوری که در رسانه ها از مردم خواسته می شد همراه خود بیل و کلنگ بیاورند. (امروز تجهیزات هلال احمر به نسبت از ۱۰۰ تا ۵۰۰ درصد رشد کمی و کیفی دارد)
١۳. در اختیار نداشتن وسایل مناسب جست و جو در شب. (با خرید و بهره مندی از پروژکتورهای مخصوص زرافهای و بالگردهای مجهز به سیستمهای دید در شب وضعیت بهتر شده است)
١۴. در اختیار نداشتن وسائل مناسب جهت برش و قطع تیرهای آهنی و چوبی که عملیات نجات را متوقف میکرد. (در این مقوله شهرداریها و آتش نشانیها و هلال احمر باید بیشتر تجهیز شوند.)
١۵. استفاده نامناسب از وسائل سنگین در عملیات جست و جو (بجای اینکه در ابتدا معابر شهر جهت عبور و مرور و رساندن عملیات جستجو و نجات انجام گیرد، مشغول خاکبرداری از خانه های خراب شده بودند. هنوز هم این فرهنگ و تعجیل در خاکبرداری و آواربرداری ادامه دارد.)
١۶. در اختیار نداشتن وسائل آواربرداری برای آوارهای سنگین مانند جرثقیل(در این خصوص باید شهرداریها و آتش نشانی و ... بیشتر تجهیز شوند)
آموختهها
با توجه به میزان بالای خسارت مالی و جانی وارد در این زلزله و نیز عدم بازیابی این خسارات توسط مکانیزمهای مناسب، موارد زیر از این زلزله آموخته می شود:
١- با مقاوم سازی و بهسازی سازه های آسیب پذیر موجود می توان از میزان تلفات انسانی زلزله کاست.
٢ - با ارتقاء مدیریت خطرپذیری و مدیریت بحران از طریق توسعه سازمانهای تخصصی و کارآمد در زمینه مدیریت بحران و روش جست و جو و نجات میزان کشته های زلزله را کاهش داد.
٣ - به جای اینکه هزینه های بسیاری جهت کمک به بازماندگان و قربانیان زلزله بعد از زلزله پرداخت شود، می توان این هزینه ها را در زمان قبل از وقوع زلزله جهت آموزش و پژوهش های لازم و کاهش میزان خطرپذیری ناشی از زلزله هزینه کرد که نتیجه آن کاهش میزان خسارات جانی و مالی ناشی از زلزله های آینده است.
٤- سازوکار های اقتصادی مختلفی از قبیل بیمه جهت جبران خسارات اقتصادی ناشی از زلزله باید در سطح کلان کشور برقرار شود و همین سازو کارها می تواند با تغییر میزان حق بیمه به طور غیر مستقیم در کاهش خطر پذیری موثر واقع شود.
۵-با ایجاد بانک اطلاعاتی جامع در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و ارزیابی مناطق شهری و روستایی میزان خطرپذیری اقتصادی واجتماعی را پیش بینی کرد و خطرپذیری در مناطق مختلف را کاهش داد.
ارسال نظر