دانشجوی قاتل: پدرم گیر میداد، کشتمش
درست است که یک سال و نیم از قتل پدرم می گذرد اما عذاب وجدان یک لحظه رهایم نمی کند.
به گزارش خبرنگار گروه جامعه خبرگزاری میزان،جرمش قتل پدر است. جوان 23 ساله، به خاطر بیکاری و سرکوفتهای پدرش به ستوه میآید و در چند دقیقه عصبانیت گلوی پدرش را میفشارد و زندگی پدر70 سالهاش را پایان میدهد. در طول جلسه بازجویی مدام از کابوسهای یک هفته اول بعد از قتل و مشاهده چهره پدرش در لحظات آخر زندگی در خواب میگوید. پرخاشگر شده و عذاب وجدان قتل بابا عبدالله یک لحظه رهایش نمیکند. تنها امیدش آمدن داداش حمید به جلسه بازپرسی است.
خودت را معرفی کن؟
سعید،23 ساله هستم. در یک خانواده 10 نفری زندگی میکردم که 8 سالگی مادرم را از دست دادم و در کنار پدر و خواهرم زندگی میکردم. بقیه برادران و خواهرانم ازدواج کردهاند.
درس میخوانی؟
دانشجوی حسابداری هستم. به خاطر درس سرکار نمیرفتم؛ البته این اواخر در کارگاه دستگیرهسازی برادرم مشغول کار بودم، اما بازهم نتوانستم کار کنم و خانهنشین شدم.
به چه جرمی دستگیر شدی؟
قتل پدرم.
او را چگونه کشتی؟
با همین دستانم خفهاش کردم. باور کنید 10 ثانیه هم نشد گلویش را فشار دادم و جلوی دهانش را گرفتم و چند ثانیه بعد او فوت کرد.
با او اختلاف داشتی؟
همیشه به من گیر میداد که چرا سرکار نمیروم و همسالان من مشغول کار هستند. پیر شده بود و بهانهگیر . من نیز حوصله نصیحتهایش را نداشتم. چند بار با من و برادرانم درگیر شده بود، اما چون آنها جدا زندگی میکنند، نمیفهمیدند پدرمان چقدر سختگیر شده و گیر میدهد.
از روز قتل بگو؟
آن روز مثل همیشه ساعت 2 ظهر به خانه آمدم. دقایقی از حضورم نگذشته بود که به اتاقم آمد و شروع به ناسزا گفتن کرد. من با کامپیوتر کار میکردم و او تحقیرم میکرد. ابتدا جوابش را ندادم اما همچنان ادامه داد. یک لحظه عصبانی شده و با او درگیر شدم. هولش دادم که روی زمین افتاد. دوباره ازجایش بلند شد و درگیری بیشتر شد. من هم دیگر کنترلی بر اعصاب و رفتارم نداشتم. او را روی زمین انداختم و برای اینکه سر و صدا نکند با یک دست گلویش را فشار دادم و با دست دیگر جلوی دهانش را گرفتم. 10 ثانیه نشد که متوجه مرگش شدم.
کسی متوجه ماجرا نشد؟
پدرم چند بار همسایه پایین را صدا زد و کمک خواست، اما چون قویتر از من بود جلوی دهانش را گرفتم تا کسی متوجه موضوع نشود.
بعد از قتل چه کردی؟
وقتی سفیدی چشمانش را دیدم تا نیمساعت توان هیچ کاری را نداشتم. وقتی به خودم آمدم تصمیم گرفتم این حادثه را صحنهسازی جلوه دهم. به همین خاطر جسد پدرم را به داخل راهرو آورده و با انداختن بخاری روی سرش طوری وانمود کردم که حین انتقال بخاری دچار حادثه شده است. بعد هم قبل از اینکه خواهر 18 سالهام به خانه بیاید آنجا را ترک کردم و به درمانگاهی همان حوالی رفتم و خودم را درمان کردم؛ چون در درگیری با پدرم مجروح شده بودم. حتی کارم به سرم کشید. قبل از قتل هم قصد ترک خانه را داشتم که درگیری بالا گرفت و من مرتکب قتل شدم.
کی دستگیر شدی؟
بعد از قتل فرار کردم و خانوادهام فهمیدند که قتل از طرف من رخ داده و به همین دلیل برادرانم خواستند خودم را به پلیس معرفی کنم، من هم به خانه برادر بزرگم حمید رفتم و صبح 14 اردیبهشت خود را تسلیم ماموران کردم.
در این مدت کجا مخفی شده بودی؟
یک شب را در خانه یکی از دوستانم گذراندم و 6 روز را هم درخیابان و پارک بودم. تو این چند روز 2 ساعت هم نخوابیدم، همیشه چهره پدرم جلوی چشمانم میآمد. از این سرگردانی هم خسته شده بودم و به خاطر همین تصمیم گرفتم خودم را تسلیم پلیس کنم.
پشیمانی؟
پدرم عصبانی و پرخاشگر بود. از همسایهها بپرسید همیشه دنبال بهانهای بود تا به ما گیر بدهد و دعوا درست کند. باورتان میشود هفتهای دوبار با خواهر 18 سالهام دعوایش میشد. به یک دختر جوان هفتهای 5000 تومان پول توجیبی میداد. او بسیار تندخو بود. اگر به خواهرم و بیکاری من گیر نمیداد نمیکشتمش، مگر انسان پدر خودش را هم میکشد اما باور کنید دیگر بیش از اندازه مرا عصبانی میکرد.
هر پدری از فرزندش عصبانی بود باید به قتل برسد؟
نه، اما من الان پشمان شدم. در آن لحظه یاد سختیهایی که بعد از فوت مادرم کشیدم افتادم، یکباره او را خفه کردم. باور کنید خیلی زود همه چیز رخ داد و فرصت جبران نداشتم.
برادرانت نظرشان در مورد تو چیست؟
آنها هنوز شکایت نکردهاند. بقیه براداران و خواهرانم هم از دست گیر دادنهای پدرم خسته شده بودند وبه زور هر دوماه یکبار به دیدنش میآمدند. آنها هم رابطه خوبی با پدرم نداشتند.
حرف آخر....
عذاب وجدان گرفتهام و نمیدانم باید چکار کنم. وقتی یاد آن صحنه میافتم خوابم نمیبرد. کاش میتوانستم عصبانیتم را کنترل کنم. باورم نمیشود من قاتل پدرم هستم. اکنون نیزتنها چیزی که آرامم میکند دیدار برادرم حمید است.
نظر کاربران
... برسر بیکار وبی عارت.......بروبمیر پیرمردبدبخت روکشتی
به نظرم کار خوبی کردی
واقعا سخت بوده تحمل همچین پدری ولی کاش حداقل شکایتی ازش نشه که بخواد اعدام بشه یا حبس ابد حالا اون پیرمرد بوده و هفتاد ساله دیگه مرده حالا بهرصورت این جوونم بخاد حبس بکشه خیلی ظلمه اونم اول جوونی و دانشجوی حسابداری حداقل شاید این پشیمانی و ناراحتی باعث بشه از این به بعد مواظب خواهرش باشه شاید دیگه این پشیمونی این جوون را سربزیر کنه
طفلک دلم سوخت قابل توجه اونا که در هر جایگاهی گیر میدن . کو کار پدر جان
بعضی ها فقط نام پدر بودن رو یدک میکشن نبودشون بهتر از بودشونه چون بودنشون فقط توقع رو زیاد میکنه اونم توقع اطرافیان نسبت به طرز برخورد با پدر، تا کسی با پوست و استخونش حس نکنه نمیدونه من چی میگم من خودم پدر هستم نمیدونم بعضی از این پدر ها چطور میتونن توی روی خانواده هاشون توی اون دنیا نگاه کنن از جمله پدر (به اصطلاح)خود من خیلی بد که پدر یه کاری با خانواده و یا فرزندانش بکنه که نبودش رو بیشتر از بودنش ارزو بکنن خانواده، اون اقا هم به همین مرحله رسیده بود احتمالا ولی با کمی زیاده روی که اثر خشم کنترول نشده اش بوده،به قول گفتنی قضیه قضیه ی کفشو راه رفتنو قضاوتس ،
منم خیلی زود از کوره در میرم همیشه از این میترسم نکنه بلایی سر بچه هام بیارم گوش شیطون کر
خدالعنتت کند پست فطرت بایداعدام بشی خوک کثیف هرچی هم که بود پدرت بود به زودی اه پدرت نابودت میکنه هم این دنیا هم اخرتت خدالعنتت کنه پست
کار خوبی کردی و امیدوارم بتونی فراموشش کنه
خشم یه حس خیلی خیلی خطرناکه دقیقا مثه اتیش زیاد میشه
باید کنترل و مهار شه
با تأسف باید گفت ظرفیت ها در مواجهه با شرایط خیلی کم شده در خبرهای حوادث روزانه میخوانیم زن شوهر و بچه هایش را کشته مرد زن و خانواده زن خودرا کشته پدر دخترشرا پسر پدر و مادرش را چرا؟ علت این رفتارها چیست؟ فشارهای اقتصادی یا اجتماعی؟ اعتیاد؟ اختلافات فرهنگی و ....
یعنی چی بهم گیر میداد.چون گیر میداده کشتیش .دوتا بچه دارم واسه پسر کوچیکم یه پام تو یخچال یه پام تو سرویس بهداشتیه ولی هیچ موقع یه داد کوچولویم سرش نمیزنم.میگم بچست بالاخره بزرگ میشه .قرار نیست وقتیم بزرگ شد از سر پیری بهش گیر بدم بخواد منو خفه کنه.هر چقدرم عذروبهونه بیاری که چرا پدرت رو کشتی قابل قبول نیست ادم بددهنی نیستم ولی تو از حیوونم حیوونتری.خدا لعنتت کنه اعدام که نمیشی ایشالله به دست اولاد خودت خفه شی.بخدا بچه هم داشتم مامانم عصبانی میشد کتکم میزد ولی یه نگاهم تو صورتش نمیکردم بگم چرا میزنی فقط گریه میکردم بعدش میخندیدم خودم رو زیر دست مامانم تصور میکردم که چه جوری کتک میخوردم.یه عمر اونا از دست ما کشیدن بزار یه مدتم ما از دست اونا بکشیم چی میشه مگه.ادم یه بار از بچگی بچست یه بارم پیر میشه بچست بالاخره اگه عمری باشه ما هم پیر میشیم پس با پدر ومادرامون جوری رفتار کنیم که از بچه هامون توقع داریم.هزاران بار واست متاسفم که پدر پیرت رو اینجوری کشتی خدا لعنتت کنه اشکم رو دراوردی .دعا کن بمیری چون زندگیه تو دیگه زندگی نمیشه .برو بجهنم
به نظرم این آقاعاشق شده بود نه درس میخواندونه درست حسابی کارمیکرد.به گیردادن های پدرش زود ناراحت شده وحاصل این کارشده!اگراشتباه این کارش شده.باید خودکشی میکرداین بهترازماندش بود.شاید هم مادرش ازبچه گی ازدنیا رفته بود.تربیت درست حسابی نه آموخته بود.اما دیدن چه بوود مانند شنیدن.
من کار این اقا رو تایید نمیکنم...ولی واقعا ادم بزرگ خیلی حوصله وصبر میخات
عمران رضا درود خدا برتو پدر مهربان ومسول که حتی باداشتن دوفرزند بازهم در مقابل مادرت کرنش کردی خدایت همت دهد بهتر انچه هستی باشی که در پاسخ بپدر وادرت جواب خواهی گرفت چند نفر نظرات بسیار خطر ناک دادن گفتن کار خوبی کردی پدرت را کشتی !!!! مسلم بدانید شما ها هم از سبک وسیاق ودرنفهمی مثل همان قاتل پدر هستین شک نکنید نوبت شماها هم خواهد رسید که پدرتان را بکشید واما اول خدا خالق ما اما بدست نماینده اش یعنی پدر ومادر واسطه افرینش پس پدر ومادر هرچه هم تهی از مهر باشن واسطه بوجود امدن ما هستن واحترام انها واجب هست این پدر مظلوم اولا زنش را طلاق نداده بلکه فوت شده اون با تعداد زیاد بچه بدون مادر روبرو در واقع برای همین قاتل هم مادر بوده هم پدر خوب احتمالا وضع مالیش هم کفاف نمیداده گرفتار بوده زن خوب وسازگار برای هر مردی یکطرف حیات هست او مشگل داشته ونمیتونسته ابراز کنه ببچه ها گیر میداده خاک برسرت ایا میدانی در دوسال اول زندگیت چقدر تو گیر میدادی با گریه با مریضی وبا هزار مشگل که این پدر از اب وگل باینجا رساند ای بدبخت یکهفته جا نداشتی گرسنه مثل سگ توی پارک بودی !!! دلم گرفت خدایت نمیبخشد تو که قاتل واعدام میشی اما روی سخنم با نظرات انهاست که تشویقت میکنن من پدر ومادرم مرحوم اما دلم میخاست فقط یکبار دیگه میدیدمشان فقط یکبار خجالت بکشید نیایید در این مکان عمومی نظر قتل انهم پدر را تشویق کنید خجالت وتوصیه ام بدیگر فرزندان چنین پدران انها شکسته ایام وفرتوت ومیهمان چند روزه اخر عمر هستن اگر کمی بهانه گیرن شما گذشت ودر این مواقع خانه نباشید تمام میشود وهمیشه بانها احترا ومحبت کنید تا خدا هم بشما محبت کند ببخشید از زیادی مطلب
دلم میخاست بخوانم پدری بعد از مردن زنش بچه هایش را رها ورفت دنبال هوس زنی گرفت خوش بود …… بر سرت ای انگل ای پسره نفهم وپر مدعا و قاتل پدر ای بدبخت که حتی جای خواب نداری گرسنه میری در پارک میخابی اون پیرمرد با ابرو تو وبرادر وخاهرانت را که زیاد هم بودین بدون مادر بزرگ کرد خرجتان کرد همین توی الدنگ چطور دانشجوی حسابداری شدی اما از حساب انسانیت بویی نبردی نخواستی بفهمی اون پا روی احساسش کذاشت نرفت زن بگیره وموند تا شما هارو بعرصه برسونه نمیفهمی بچه بزرگ کردن بدون مادر چقدر سخته حالا از اب وگل در امدی ادم شدی قاتل فقط بهمین اندیشه میکردی روزی هزار مرتبه پای پیر مرد را روی چشم بی حیات میذاشتی قابل توجه اونها که با تمتراق از این قتل پدر قلم فرسایی کردن جدا که شما کی هستین ؟؟؟
هزاران لایک عمران رضا
پدر حتی اگه از پدری فقط اسمش رو داره پدره .
نه مریض بوده نه معتاد یا هر چیز دیگه که باعث سرافکندیت شده باشه بی غیرت .
بقول خودت از بچگی خواسته هاشو در نظر نگرفته و تو رو بزرگ کرده دستمزدش اینه ؟
خود تو نشده بهش گیر بدی ؟
باید میزد میکشتت ؟
با تمام حرفهایی که زدی هیچ توجیهی واسه کارت نداری با همون اخلاقش مطمئن باش الان حاضر نیست خراشی به دستت بیفته .
بدون اگه زنده موندی از زندگی فقط نفسش رو داری و دیگه هیچ وقت نمیتونی زندگی کنی .
مجازات آخرتت بماند .
بخشیدگی این دنیا به معنی بخشایش آخرت نیست .
خدا بهترین حکم کنندست .
پاسخ ها
اشتباه منفی دادم
طاقت صبر وحوصله هم حدی داره ولی باید صبرو بالابرد وتوقع روپایین اورد تا مشکلی پیش نیاد ترو خدا کامنت هاروبخونید بعضیا یه جوری قضاوت کردن که انگار همه باطن زندگی ایشون رودیدن وفیلم نامه زندکی اشون رو نوشتن خجالت بکشید هیچکس جای اون جوون نبوده که بدونه چی کشیده چی سرش اومده جنون انی که میگن همینه من خودم چندبار سرم اومده جنون انی که میگیری اصلانمیفهمی چکارمیکنی انگار اختیار دست پاتو نداری
اگه به دین وقران اعتقادداشته باشیم این پسرباااااایدتقاص پس بده چون دین وقران میگه به پدرومادرخودنیکی کنید*حتماشنیدیدآه مادرنمیگیره ولی آه پدرگریبانگیره!آهای شماهایی که میگین اون پسر خوب کاری کرده یاپدرومادرنشدیدیااینکه خودتون اینجوری هستین وگرنه زحمتی که پدربرای یه لقمه نون میکشه ومادری که بچه ی شیرخوارشوباجون ودل بزرگش میکنه این جورنبایدجواب داد!!!!!!چه خوب بودقبل ازاینکه پدرشوخفه میکردمیرفت بیرون ووقتی اروم میشدبرمیگشت تااین عذاب وجدان سراغش نیادمطمعن باشیداگه پدرش راضی نباشه هم آق این دنیاست وهم آن دنیا***موفق باشید
کار خوبی کردی اصلا هم عذاب وجدان نداشته باش منم یه مادر غرغرو و حسود دارم همیشه ارزوی مرگشو دارم اونم همش به من گیر میده ولی هرگز حاضر نیستم به خاطر همچین ادمی دست خودمو به خون الوده کنم.
پاسخ ها
بدبخت اینجور حرف نزن. فکر می کنی مادر بشی با این حرف زدنت خیلی بهتر رفتار می کنی؟ دنیا کوچیکه ها
کاری خوبی کردی کشتیش
مهتاب خانم گرچه گاها من با شما تضاد اندیشه داریم اما مرحبا گل گفتی اون مثل خیلی از بچه های پر مدعا و نفهم نمی فهمن جدا اگر تیغی بپای بچشون بره روانشون بهم میریزه البته شمای بزرگوار خودت مادری حس مادری داری اما همانطور که شرح دادم این پدر ابرومند پا روی احساسش گذاشته زن نگرفته برا بچهاش هم مادر بوده هم پدر بحرحال پاسخش راهم گرفت خاک بر سر ان اولاد هایی که توی وادی ادعای خالی هستن واصلا نمیدانن چی بودن کی بودن تا اینجا رسیدن ( با اشگم میگم خدایا اگاهی دلم میخاست فقط یکبار دیگه فقط یکباردیگه روی ماه مهربان مادم واون محترم مرد پدرم راببینم ) من ازدواج کرده بودم اما گاها میرفتم خودم لوس میکردم مادرم را میبوسیدم اوهم میگفت زنم گرفتی هنوز برام همون بچه قنداقیه هستی …… دعایم خدایا بهمه پدران ومادران همت بلند بده بتونن بچه هاشونو بدون دردسر زمانه بزرگ کنن الهی الهی امین
11.46 فکر میکنم تو خجالت بکشی بهتره !!! ما کشیدیم حالا نوبت تو هست بکشی بپا پاره نشی ما توی زندگی اون نبودیم اما توی انسانیت و دستور شریعت وقوانین اخلاق هستیم تو نیستی که میگی ادم اگر اله بله جدا که قشنگ معلومه توهم پدر کش هستی وگرنه میفهمیدی حتی ( اف ) بپدر ومادر در مقابل خدا کناه کبیره هست تا چه رسد با دستات پدر پیرت را جلادانه خفه کنی با ان دستانی که روزی ان پدر ان دستان نهیف را گرم میکرد تا توی جلاد امروز اورا با ان دستانت خفه کنی تف بر تو وحامیانت که پدر کشی را تشویق میکنن تف تف
انشالله خدای بزرگ عاقبت به خیرکنه همه ماوعزیزان کاربر
بچه خرج بده بزرگش کن دانشجویش کن تا تورا بکشد
حقش اعدام اعدام اعدام تا دیگران یاد نگیرند
قابل توجه اون عده ای که موافقند
اگر خودت باشی باید بمیری یا ایکه بچه با ارزه ای باشی خانه را ترک کن و برو دنبال کار وبعد بیا از پدرت دلداری بکن آدم خوب ولی نعمت خودرا باید بکشد ای نمک بحرام اعدام باید شویی
زهره خانم خوب ببرش بزارسالمندان بهترازنق زدن ومنت گذاشتنه خوب
زهره که خودتم فردا مادر خواهی شد بعدش میفهمی اگه اون مادرت نبود تو توی قنداقت با کثافتت اخت میشدی دختر که از مهر مادری بویی نبردی مسلما اسم توی مادر کش هم در کنار این پست فترت نهفته وشایدم بلاخره مادرت را بکشی فردا رو کی دیده در ضمن چقدر بچه های بی عاطفه داشتیمو نمیدونستیم در این حبر فهمیدیم ... ...
انشالا که اعدام شی بدبخت بیچاره. با این پیرمرد چکار داشتی
حتما زهره خانم ازون دختراس که مادر روزی صدبار بهش میگه انطور نپوش اونطور نرو اون جور حرف نزن با اون نباش وازین حرفها مادر همیشه خوب بچه را میخاد نه بدشو زهره اگر گیر میده ببین گیر کار کجاست در رفتار وکردتر خودت چیزایی هست که اون مادر محترمت گیر نه تورو اگاه میکنه خلاف وگناه نکنی که دودش چشم اون مادر بره و درضمن مادر جاش روی چشمه نه خانه سالمندان من در بالا گفتم زن گرفته بودم بازم مادرم میگفت تو برام همون بچه قنداقی دوستان مادرم متاسفانه ده سال اخر عمرش الزایمر گرفت ( با اشگ میگم بهتون ……… ای مادرم ای عزیزترین عزیزانم جایت خالیست … چند سال خونه خواهرانم و اخرش در خانه من …… خدایا حلالش باشه میزاشتم روی کولم میبردم دکتر گریه نمیزاره بگم دکتر میگفت دیگه اخرشه اما من بهمان روزی ده دقیقه حالی شدنش عشق داشتم …… ) خدابیامرزه همه مادر وپدرای رفته ونگهداره پدر ومادرهای عزیز بزرگترین سرمایه ما ببخشید تالم داشتم وزیاد گفتم پوزش
میرفتی ازدواج میکردی از اون خونه خلاص میشدی
توی کدوم ایالت امریکا بوده؟
چقدر بده سرکوفت زدن به یه جوان
اون جوان از بی پولی و بیکاری و زندگی سخت و اون سنش عصبی هست و با گیر دادن و درک نکردن بدتر میشه
تو چه سنی بچه دار شدن !! یکی نبود بگه پدر من مهد کودک پس انداختی پول داری تامینشون کنی؟ ... یعنی یه جوان باید چقدر بدبختی و بی پولی بکشه تو بهترین دورانش؟ حداقل درکش کنید
واقعا دوستانی که این نظراتش ون هست خودشون پدر یا مادر هستند!!!!???!!یا ضامن آهو
متاسفانه در جامعه ی امروز ما ، فشار های زندگی و عصبی رو جوان ها وجود دارد . چون جوان هامون دلخوشی ندارن . کار ندارن . پول ندارن . و نصیحت کردن و اذیت کردن جوان ها با این شرایط باعث ایجاد هنجار های عصبی میشه و عدم کنترل اون ممکنه به حادثه ای ختم بشه . فقط ده ثانیه عصبی بودن باعث مرگ پدر شد ...
عصبانیتتونو کنترل کنید تا خدای نکرده مشکلی ایجاد نشه
میدونید چی جالبه !
این جوی که بعضی از این دخترا ساختن
یعنی اگر هم جنس خودشون این کارو کرده بود یا ازش حمایت میکردن یا بی تفاوت بودن و سرکوب نمیکردنش !!
یه کم عاقلانه حرف بزنید نه فمینیستی !
خدایا کار به جای رسیده که از این کار دفاع میشه.ی اولاد بجای سرافراز کردن پدر. میزنه میکشه.خدا لعنتت کنه مردیکه که حتما تو جامعه عرضه هیچ کاریرور نداشتی و
قرارشد ديگه نظرندي مفتش.اشك تمساح نريز
17:57 فمنیستی تویی که از یه قاتل صرف اینکه پسره داری حمایت میکنی بی وجدان .
پاش بیفته لابد حتی پدرتو میکشی بی غیرت .
مثلا با بلغور کردن این کلمه میخوای بگی خیلی حالیته یا اینکه خیلییییییی روشن فکری ؟
اگه کشتن پدر یا مادر از نظر تو روشنفکریه ترجیح میدیم تو عصر حجر باشیم تا تو عصر ناجوانمردی و بی غیرتی .
البته ادبیاتت کاملا آشناست انتظاری ازت نیست .
اگه میدونستی حرفی رو که میزنی درسته شهامت گذاشتن نامت رو هم داشتی مثل بیشتر جاها که با نام میومدی ولی وقتی خودتم از نوع نظر دادنت خجالت میکشی و حرفتو قبول نداری ترجیح میدی ناشناس بمونی .
انگار عادت کردی با گفتن این کلمه ی فمنیست و زنونه مردونه کردن دنبال بهونه باشی برای کلکل تا اون عقدهٔ حقارت درونتو ارضا کنی بیچاره .
اسوهٔ تمام نمای فمنیست .
درعجبم چه نظراتی گذاشتندمردم مثل اینکه همه پدرومادرکش هستند لعنت برنان حرام انشالله سر خودتون بیاد اخرزمان که میگن همینه
پدرقامت تو توتکیه گهی است مرا
من ادم خوب و با دین و ایمانی ام و از مادرم بیشتر خدا پیغمبر حالیمه دانشجوی تحصیلات تکمیلی ام درسم خوبه سرم به کارمه ایشون اختلال روانی دارن و کل خانواده رو ذله کرده تحت هیچ عنوان پیش روانپزشک نمیره البته میدونه بره باید بره بیمارستان روانی بستری بشه کاری کرده من و پدرم ارزوی مرگشو میکنیم.
بعضی با خودشون قرار میذارن توهم دارن فکر میکنن با دیگرون گذاشتن . خدا شفا بده و بقول خودشون به راه راست هدایت بشن .
بس که این دعا رو واسه دیگرون کردن خودشون بی نصیب موندن . بی نیازی از هدایت خدا بلاهتی بیش نیست که اینم تو رفتار و گفتار کاملا مشخصه .
باسلام..من نظرات اکثر شمارو خوندم . بعضیا خرده گرفتن بعضیام تایید کردن....
مشکل اینا نیستن...این آقا پسر اگه احترام به بزرگتر رو از خود پدرش یاد میگرفت هیچوقت دست به روش بلند نمیکرد...بچه ها از رفتار و شخصیت خودمون شخصیت میگیرن..پرخاشگری،توهین و کوچک کردن بچه هامون باعث حس نفرت و روحیه پرخاشگری در وجودشون میشه...باید یاد بگیریم بچه ها تنها مامن امن زندکیشون ماهاییم ..ما پدر و مادر ها...این آقا تو بحران بزرگ شده مشخصه که تو شرایطی بزرگ شده که سردر گمه..نمیگم کارش درست بوده ولی عملی که ازش سر زده نتیجه تمام توهین ها کوچیک شدن ها و کتک کاریهای یک عمر زندگیش بوده که در یه لحظه نتونسته کنترلش کنه...بچه هامونو درست تربیت کنیم تا عصای پیری مون بشن..با احترام و شخصیت باهاشون برخورد کنیم.تا هم آرامش رو به اونا هدیه داده باشیم هم خودمون در ارامش این امر زندکی کنیم
کار خوبی کردی- یاد بگیرید زیاد به پرو پای دیگرون نپیچید
... با این نظراتون اخه بی شعورها ادم دست روی پدر و مادر بلند میکنه واقعا اخر رمانه زمانه زمانه
زهره خانم اولا سپاس در نظر با راه امدی وپاسخ دادی دخترم بحرحال تو از قنداقه تا امروز که الحمدلله برا خودت کسی شدی فقط فکر کن مادرت چقدر برا قد رعنایت زحمت کشیده ایا از اول اینطور زودرنج بوده ؟ مسلما خیر چیزی اون بنده خدارو از درون داره رنج میده خوب از فرمایشاتت اینور میفهمیم که پدر محترمت هم در کنار تو بجای مهربانی بان مادر که نه بان گهروجود بقلی باعث رنجشش هستین ومسلم شماها با همین کلمات مثلا ( توروانی هستی ) اون عزیز را نراحت میکنید ببین دخترم ما ایرونی یک مثل داریم میگیم بفرما بشین بتمرگ البته این فهم منه از فحوای کلامت احتمالا با پزش شماها رویم بدیوار بان عزیز میگوید بتمرگ خوب انم نه حرف شمارو گوش میکنه نه همکاری پس شروع کنید گذشته را دور ریخته اول شما روی پدرت کار کن در مهربانی واخوت واحترام ودرک خانمش وبعد خودت چون دختر هم هستی با محبت زیاد مادرتو گاها بغل کرده کاری کن که او دوباره جذب شماها وچه بسا نیاز نباشه ببرید نزد پزشگ ودر ضمن ادمها در جابجایی محیط ومثلا مسافرت ومیهمانی با خوب اندیشان تفکرشان جابجا شده وبجای غم شادی میاد بوجود بازهم ضمن دعایم انتظارم اینه فقط فکر کنی همین مادر چه دردی را در 9 ماه انتظار وبخصوص وضع حمل و شب بیداریهایت تحمل وبحرحال برات زحمت کشیده تا بقد رعنایت وبا حظ بصر بگی من دانشجو هستم ایا فکر میکنی خیلی از مادر های ایران فعل ما معتاد یا زندان یا کارهای ناشایست میکنن دخترشان خجالت میکشن ؟ واقع بین باش دخترم دعایمان بدرقه تو برو بینیم چه میکنی اما انتظار دیگه بمادرت بد نگو موفق باشی دخترم
پاسخ ها
مادره منم رو مخه .حاظرم اصلا نبودم و به قول تو بزرگ نمیشدم ولی اینقد .یعنی چون ما تو خونش بزرگ شدیم باید بمیریم.فشار نمیاورد.مشکل اینه شما دارین گروکشی میکنین یعنی چی من نمیفهمم.اگه زندگی اینه ما نمیخایم.جامعه فشار میاره اطرافیان فشار میاره مادرم باید فشار بیاره؟فقط چون مادره؟یعنی مادر هیچ عیبی نداره؟چرا ما رسممون اینطوره؟
بابای منم بهم میگه از خونه برو بیرون
داوید جان پدرت نمیگه ااز خونه برو بیرون کارهای تو میگه عکس العمل کارها ورفتار تو انگیزه چنین گفته پدرت ببین من بخانم زهره چی گفتم عین انرا بتو میگم همین که میتوانی در اینجا بگی بنویسی وبخوانی که باعث شده ؟ بچه های افغان را دیدی در فیلم ها پای برهنه توی گل وخاک یا دور نشویم در مملکت خودمون هم داریم نتیجه تو را که باسواد کرده ؟ همان پدر خرجت کرده وبزرگت حالا مثل یک درخت که بان رسیدگی کرده ارزو مند که ثمرش تو بهتر باشی مسلم بدان حرفش را گوش نمیکنی وانم بقول شما جونها گیر میده عزیزم پدر بحرحال رفتنی هست تو خودت پدر خواهی شد انوقت چوب خدا بر پیکرت بچه ات مثل تو و انوقت یاد امروز پدر خواهی بود اول احترام بپدرت وبعدش مهربانی باو اونیازمند رفتار وگفتار خوب تو بدان اگر او نفرین کند در رنج خواهی بود موفق باشی بازهم باما در تماس باش وبگو قبول کردی
پاسخ ها
ما اصلا زن نمیگیریم که بچه بیاریم بعذش عذابش بدیم.مگه ما پولداریم که زن بگیریم بعد یه بچه فقیر دیگه بیاد مارو اینقد اذیت کنه.
لایک مهتاب
هی روزگار
خدایا همه ما رو به راه راست هدایت کن.
اینا همش از بیکاریه بدبختانه
چرا نباید اون جوون سر کار می بود که پدره گیر نده و همه این اتفاقا نیوفته
بیکاری بدبخت کرده ما جوونارو
هعی روزگار
مدافعین قاتل پدر .کم لطفی میکنن.بیایید موضوع را از منظر پدر بررسی کنیم.پیر مرد ۷۰ ساله متکفل مخارج یک دخترو پسر جوان بیکار.جوان دانشجویی که بنا به اقرار خودش حاظر نبود در کارگاه دستگیره سازی برادرش کار کند و سربار خانواده نباشد.پدر پیری که علیرغم مخرج کمرشکن زندگی.از بی مسئو لیتی فرزند رنج میبرد و نمی تواند اورا قانع نماید که برود سر کار.شما جای اون پیر مرد باشید .چه میکنید.؟. درست است در مملکت کار نیست اما او میتوانسته در کارگاه برادرش بکار ادامه داده و قدری از بار مخارج را بدوش میکشید.
مسلما روانی بوده