این غبارهای سمی و آلوده دارد بهصورت مداوم به سمت ما میآید و سبب ایجاد بیماریهای مشابه شدهاند. مردمی که در معرض این غبارها هستند دچار بیماریهای گوناگونی شدهاند.
صبح نو نوشت: با هیجان و انرژی زیادی درباره موضوع مورد مطالعهاش صحبت میکند؛ دکتر «مژگان صوابی اصفهانی» محقق دانشگاه میشیگان آمریکا که حالا بیش از ۱۲ سال است بهصورت تخصصی درباره آلودگیهای ناشی از مهمات و سلاحهای جنگی بازمانده از جنگهای آمریکا در عراق و البته تأثیر این آلودگیها بر زنان و کودکان شهرهای مرزی ایران تحقیق میکند و مقاله مینویسد. او حتی برنده جایزه راشل کارسون در سال۲۰۱۵ هم شده است؛ جایزهای که هر ۲ سال یکبار از طرف اتحادیه اروپا به محققانی که در زمینه محیطزیست بیشترین تلاش و فعالیت علمی را داشتند، اهدا میشود؛ اما خانم صوابی از بیاعتنایی دولتمردان و مسوولان ایرانی بهشدت شاکی است و میگوید کسی به فکر مشکل جدی زنان و کودکان شهرهای مرزی ایران نیست. با او در اینباره گفتوگو کردهایم.
اصل ماجرایی که درباره آن پژوهش انجام دادهاید چیست؟
موضوع، برمیگردد به حدود بیست و چند سال گذشته که با رهبری آمریکا، جنگهای بزرگی در خاورمیانه به راه افتاد. بزرگترین آنها هم تهاجم آمریکاییها به عراق و افغانستان بود. موضوع مطالعه ما در کشور عراق بود. جایی که انبوهی از وسایل و مهمات جنگی به اضافه انواع و اقسام پایگاههای نظامی به حال خود رها شدند تا بار وسیع آلایندههای جنگی را در خاورمیانه خالی کند. در چند شهر عراق از جمله فلوجه، بصره، ناصریه و ... تعداد ناهنجاریهای کودکان و سرطان در حال افزایش است. اینها شهرهایی هستند که نزدیک پایگاههای نظامی آمریکا هستند. مرتب بمباران شدهاند و پنج هزار بمب شیمیایی روی این شهرها ریخته شده است. در عین حال کودکان عراقی بهشدت مبتلا به سرب هستند. چون سیستم دستگاه عصبی را کامل به هم میریزد و سبب میشود بچه نتواند تکامل ذهنی را پیدا کند. بنابراین، این جنایتی علیه کودکان عراقی است و تبعات آن با ریزگردها و بادهایی که از عراق به سمت ایران میآیند دامن مردم ما را هم گرفته است. اینها چیزهایی است که باید پشت مسوولان ایران را بلرزاند و در همین راستا باید حرکتی مثبت انجام دهند.
چه شد که شما به پیگیری این موضوع علاقه مند شدید؟
چند سال پیش در یک شبکه خارجی، مقالهای منتشر شد که پزشکان عراقی تقاضای کمک کردند از پزشکان بینالمللی برای حل مشکل فراگیری بیماریهای مرموز. من با چند نفر از آن پزشکان عراقی صحبت کردم و الان هم با هم در ارتباط هستیم و با کمک هم مطالعات خودمان را در این زمینهها پیش میبریم و مقاله منتشر میکنیم. واقعیت این است که آلودگی سرب در عراق بسیار وسیع و ناهنجاریهای کودکان بسیار زیاد است. این ماجرا حتی تأثیر خودش را روی شهرهای مرزی کشورمان هم گذاشته است.
این میزان آلودگی، چطور خبری شد؟
جالب اینجاست که کسی دلش برای عراقیها نسوخته و اصل قضیه در آمریکا خبری شد. سربازان جنگی آمریکا که در این منطقه بودهاند و مواجه بودهاند از آلایندهها، مرتب با بیماریهای عجیب و غریب از دنیا میروند. از بیماریهای تنفسی و قلبی گرفته تا سرطانهای مختلف؛ اما قصه وقتی جدیتر شد که پسر آقای «جو بایدن» که چند سال در یکی از پایگاههای نظامی آمریکایی در عراق بود، از سرطان مغز مرد و وقتی خبر مرگ او منتشر شد، تازه متوجه شدند که در عراق چه فاجعهای اتفاق افتاده است. پس از این قضیه بود که صدها سرباز آمریکایی، از مؤسسات و سازمانهای متولی ساماندهی سلاحها و پایگاههای نظامی در عراق تقاضای پرداخت غرامت کردند. نکته قابل تأمل هم اینکه مدیرکل یکی از این سازمانها «دیک چنی» بوده که وظیفه رسیدگی به زبالههای سلاحهای شیمایی در پایگاههای نظامی آمریکا در عراق را داشت؛ اما بهجای رسیدگی به زبالهها، آنها را میسوزاندند. آن هم در زمینهایی با وسعت خیلی خیلی زیاد در حد زمین فوتبال آمریکایی. نکته غمانگیز ماجرا این است که در تمام این خبرها، مردم بیچاره عراق غایباند. مردمی که در تمام عمرشان در معرض این آلودگیها قرار دارند.
سهم ایران از این آلودگیها چیست؟
این غبارهای سمی و آلوده دارد بهصورت مداوم به سمت ما میآید و سبب ایجاد بیماریهای مشابه شدهاند. مردمی که در معرض این غبارها هستند دچار بیماریهای گوناگونی شدهاند. بر ما واجب است که ببینیم ارتباطی میان این بیماریها با غبارهایی که از سمت عراق میآید، وجود دارد یا نه؟ من بهعنوان یک پژوهشگر محیطزیست میگویم احتمالش زیاد است. نگرانی امروز ما باید این باشد که مردمی که گرفتار این بیماریهای مرموز شدهاند، اثر از اتفاقهای عراق گرفتهاند. اما اینکه هنوز در سال 2016 نمیدانیم چه اتفاقی میافتد، برای ما ننگ است. سالهاست شرایط شهرهای مرزی ما وخیم است و کسی کاری نمیکند. الان دیگر همه بیتفاوت شدهاند و انگار نه انگار که فاجعهای در حال وقوع است.
تا وقتی که دولتمردان ایران، واکنشی به این تهدید نشان ندهند، هرکاری هم که ما کنیم به نتیجه نمیرسد. کاش فاصله دولتمردان و دانشمندان کم شود. تمام تلاشم این است که پشتیبانی ملی برای این کار فراهم کنم. دانشمندان ایرانی کاملاً توانا هستند. اما با دست بسته از نظر سیاسی و مالی، هیچ کاری نمیتوان کرد.
تلاشی برای همکاری با سازمان حفاظت محیطزیست برای رسیدگی به این قضیه کردهاید؟
من چندین بار طی این سالها، به سازمان حفاظت محیطزیست رفتهام و با افراد و مدیران مختلفی صحبت کردهام. اما متاسفانه موضوع را جدی نمیگیرند. شاید دلیلش این باشد که خودشان را جدی نمیگیرند. آنها بیشتر شبیه به سازمانی هستند که بهصورت تشریفاتی کار انجام میدهند. کارشان را جدی نمیگیرند.
با خانم ابتکار هم در اینباره صحبتی کردهاید؟
من موفق به ملاقات به ایشان نشدم . اما فکر نمیکنم ملاقات با ایشان بتواند دردی را دوا کند.
به هرحال خانم ابتکار به عنوان رییس سازمان حفاظت محیطزیست بارها عنوان کردهاند که آلودگی استانهای مرزی از دغدغههای ایشان است. ببینید من با دهها نفر در ایران صحبت کردم. همهشان هم دغدغه دارند. اما 10 سال فقط دغدغه؟ به هر حال باید در این 10سال دستکم حرکتی امیدوارکننده اتفاق میافتاد که ثابت کند آن دغدغه، نتیجه اجرایی هم داشته است. من سال 2005 رفتم به سازمان محیطزیست. آن موقع هنوز چیزی نمیدانستم. اما میدانستم آلودگی جنگ خیلی زیاد است و میدانستم در عراق دارد اتفاقهایی میافتد. فکر میکنم آقای «محمدیزاده» رییس سازمان بود. از آن موقع تا بهحال هیچ حرکتی برای رسیدگی به این موضوع انجام نشده است. اما دستکم از 2، سه سال پیش مرتب رفتهام به سازمان و مرتب خواستم با آنها در تماس باشم. اما متاسفانه جدی نمیگیرند.
فکر میکنید چرا این اتفاق میافتد؟
در ایران، هیچکس به من نمیگوید برو بابا! همه میگویند وای چه اطلاعات تکاندهندهای. چه حرفهای مهمی. اما تنها کسی که عملاً من را کمک کرده و صدای من را در رسانه به مسوولان رسانده، یک خبرنگار بوده که به من کمک کرده تا حرفهایم در رسانهها دیده شود. کسان دیگری هم بودند و سخنرانی گذاشتند. اما با 30، چهل دانشجو کاری پیش نمیرود. من باید مسوولان ایران را طوری اقناع کنم که بتوانند کار را پیش ببرند. اما دیگر نمیدانم باید چه کار کنم که به هشدارهای جدی که در این حوزه وجود دارد توجه شود.
این تحقیقاتی را که انجام دادهام با تیمهای دانشمندان عراقی منتشر کردم و با کمک متخصصان آمریکایی.
در آمریکا چقدر از مقالهها و تحقیقات شما استقبال شد؟
در آمریکا، رسانههای مهم که گوش مردم آمریکا به آنهاست، رسانههای هوچیگری بودند که وسیله رسانهای برای جنگافروزی بوش را راه انداختند. الان محققان آمریکایی تخمین زدهاند که ۲ میلیون نفر در عراق کشته شدهاند. بنابراین، این آمار دامان آنها را میگیرد و بنابراین علاقهای به انعکاسش ندارند. در شهری که من زندگی میکنم یعنی شهر «ان آربر» میشیگان، روزنامهای محلی داریم. هربار که مقالهای از من در مجلاتی مثل «گاردین» منتشر میشود، من برایشان میبرم و جالب است که تا به حال یک کلمه درباره مقالههای من و کاری که میکنیم ننوشتهاند. تنها یکبار بعد از بردن جایزه «ریچل کارسون» با تلاش و اجبار همسرم، یک ستون نوشتند که فلانی که در شهر ما زندگی میکند، چنین جایزهای برده است و تمام! در صورتی که مثلاً اگر نوع جدیدی از «پفک نمکی» را تولید میکردم، ۶صفحه مینوشتند که خانم فلان، همسر دکتر بهمان، پفک نمکی جدیدی با فناوری جدید تولید کرده است. فضای آمریکا همین است. مردم آمریکا بهشدت تحت تأثیر نادانستن واقعیتهایی هستند که رسانهها هم هیچ اطلاعاتی درباره آن نمیدهند.
فکر میکنید چطور میشود توجه دولتمردان را به این موضوع جلب کرد؟
کاری که ما کردیم این است که سازمانهای تخصصی را جمع کنیم برای مطالعه و تحقیق در اینباره. در آمریکا هم انجمنی بزرگ تشکیل شده و بیانیهای صادر کرده با این تیتر که آلودگیهای جنگی آمریکا و افغانستان باید پاکسازی شود و از دولت آمریکا هم دعوت میکند به این کار. این چیزی است که ما ایرانیها باید بلافاصله با آن حرکت کنیم. بعد از این هم من با همین موضوع با کمک بعضی از دوستانم، لایحهای را فرستادیم به پارلمان انگلستان و چندین عضو پارلمان انگلستان هم آن را امضا کردهاند. این را باید ببریم در مجامع سیاسی و بزرگش کنیم .اگر نتوانیم کاری در این راستا کنیم، مایه شرمندگی است. لازمه اینکه بتوانیم توجه دنیا را به این جنایت جلب کنیم این است که پشتوانه سیاسی و مالی هم داشته باشیم. این کار، پشتیبانی ملی هم میخواهد. با ۲ پروفسور در ۲ دانشگاه کاری پیش نمیرود. باید تیمی تشکیل شود برای مطالعه. ما این تیم را جمع کردهایم؛ اما اسپانسر نداریم. اول از همه باید ببینیم، این فرضیه واقعیت علمی دارد یا به نظرشان رسیده است؟ بعد باید بتوانیم ارتباطی منطقی با آلودگیهایی که از عراق میآید پیدا کنیم. اگر همه این اتفاقها افتاد باید دنبال
راهکار باشیم. البته راهکارهای مختلفی برای پیشگیری و درمان در این زمینه وجود دارد. مراکز آلودگی همین پایگاههای نظامی آمریکا هستند و اگر اینها پاکسازی شود، سرچشمه اصلی مشکل از بین خواهد رفت. این اتفاقی که در سازمان ملل افتاده، اتفاق بزرگی است.
اکنون مشغول چه کاری هستید؟
در حال کار روی مقالهای هستم که ادامه تحقیقات گذشتهمان است و ممکن است به سؤالهایی کلیدی در اینباره جواب دهد. امیدوارم این مقاله راه خودش را پیدا کند و به نتیجه برسد. به این نتیجه رسیدهام که تا وقتی نتوانم مقامات ایرانی را قانع کنم که امکاناتش را فراهم کنند، این مشکل در بهت و بیخبری باقی خواهد ماند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
کو گوش شنوا در دولت مردان ایران
فقط یک سر و صدا می کنند و تمام میشود موضوع