ميرسيلم به عنوان كانديداي موتلفه، تنها يك روز در صدر اخبار دوام آورد به اين دليل كه «ستاد فرماندهي متحد» ميخواهد با اجراي سياست «بازي با مشت بسته» كانديداي خودش را به كل جريان محافظهكار «تحميل» كند.
داود حشمتی در قانون نوشت: ميرسيلم به عنوان كانديداي موتلفه، تنها يك روز در صدر اخبار دوام آورد به اين دليل كه «ستاد فرماندهي متحد» ميخواهد با اجراي سياست «بازي با مشت بسته» كانديداي خودش را به كل جريان محافظهكار «تحميل» كند. تا روز انتخابات، تنها پنج ماه فاصله باقي است. درشرايطي كه بسياري از اصلاح طلبان بدون هيچ پيششرطي قصد حمايت از روحاني را دارند، از اردوگاه اصولگرايان تنها سكوت است كه بر ميخيزد. اين سكوت بيدليلي نيست. پايههاي اين سكوت بر استراتژي «بازي با مشت بسته» استوار است كه از سوي «ستادفرماندهي متحد» به اجرا در ميآيد.
استراتژي «بازي با مشت بسته» يعني اصولگرايان تا حد امكان دست خود را براي رقيب باز نكنند. از همين روست كه ميبينيم تابه حال هيچ نامزدي به طور جدي از درون آنها اعلام موجوديت نكرده است. حتي وقتي تشكل با سابقهاي مانند موتلفه كانديداي خود را علني معرفي ميكند، بلافاصله با پيغامهايي روبهرو ميشود كه خبر خود را پس بگيرند! ساير گروهها نيز در همين وضع به سر ميبرند. نه پايداري كانديداي خود را معرفي كرده است و نه ايثارگران كه بر روي نادران به توافق و اجماع رسيدهاند. سياست «بازي با مشت بسته» را اولين بار رضا سراج بر ملا كرد. او در كانال تلگرامي خود نوشت: «به متغیر و نامشخص بودن رقیب روحانی در انتخابات ۹۶ و آثار آن نیز باید توجه داشت.
به نظر میرسد بازی مشت بسته جریان انقلابی و عدم ایجاد دوقطبی، غربگراها را دچار سرگیجه كرده است».اين فرد كه از او در رسانههاي اصولگرا با عنوان كارشناس مسائل استراتژيك نام برده مي شود، البته يك تحليل غلط ديگر را با عنوان «وضعيت اره در گلو» ارائه ميكند. به اعتقاد او مشخص نبودن كانديداي اصولگرايان موجب ميشود تا اصلاحطلبان در وضعيت بلاتكليف (اره در گلو) باقي بمانند. اين فرد مينويسد: «اکنون جریان غربگرا نمیداند كه پای روحانی بماند و هزینه ناکارآمدی وضع موجود شود یا با روحانی فاصله گذاری کرده و از وی عبور نماید. عدم توانایی محاسبه هزینه و فایده دوحالت مذکور، جریان غربگرایی را در وضعیت «اره درگلو» قرار داده است».
مرکز فرماندهی نواصولگرایان
اما ستاد فرماندهي كجاست و چه كساني سياست بازي با مشت بسته را هدايت و دنبال ميكنند؟ اهداف اين استراتژي چيست؟ صفار هرندي اولين كسي بود كه بخشهاي مهمي از اين استراتژي را فاش كرد كه در هياهوي خبرها از نظر دور ماند. او تبعيت از ستادفرماندهي متحد را اينگونه بيان ميكند: «سال 92 بعضی احساس تکلیف کردند و وارد عرصه انتخابات شدند اما در انتخابات سال 96 باید اصولگرایان با یکدیگر وحدت پیدا کنند. گفتمان وحدت غالب شده و مطالبه خروج یک نفر از جبهه متحد اصولگرایی در انتخابات 96 وجود دارد. این ایده در حال تحقق است، این جبهه باعث میشود هر کسی برای اعلام نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری در سال آینده اقدام نکند و همه با تبعیت از مرکزیت فرماندهی متحد اصولگرایی کشور فرمان بگیرند»
اتاق فرمان چه می گوید؟
درحال حاضر «فرمان» اين مركز براي اصولگرايان اين است: «به فعاليت خود در جهت مقابله با روحاني ادامه دهيد، اما هيچ گروه يا فرد مستقل نبايد اعلام نامزدي كند!» به دنبال اين فرمان است كه ميبينيم حتي سعيد جليلي كه بيشتر سفرهاي استاني و انتخاباتي را دارد، از كانديداتوري حرفي نميزند يا مهرداد بذرپاش كه خبرهايي از احتمال كانديداتوري او شنيده ميشود، سكوت كرده است.
سياست بازي با مشت بسته دو هدف عمده را دنبال ميكند. اول؛ فرصت حداكثري به ستادفرماندهي ميدهد تا بتوانند ساير كانديداها را در پشت درهاي بسته وادار كنند به نفع كانديداي «واحد» كنار بروند. دوم؛ كانديداي واحد ستادفرماندهي، در نزديكترين زمان به انتخابات معرفي مي شود تا رسانهها فرصت كافي پيدا نكنند و نسبت به او انتقاد كنند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر