«جانبداری نکنیم»، «ما که از واقعیت ماجرا خبر نداریم»، «جای او که نیستیم»، «باید حرفهای طرف دیگر ماجرا را هم شنید»، «هر دو طرف راست و دروغ میگویند»، «قضاوت نکنیم.» در فضای مجازی، مشابه چنین گفتهها و نظراتی درباره وقایع گوناگون خُرد و کلان، از ماجراهای شخصی دیگران تا رخدادهای بزرگ ملی و منطقهای و بینالمللی، از سوی طیف گستردهای از کاربران مطرح میشوند.
محمد معماریان در صبح نو نوشت: «جانبداری نکنیم»، «ما که از واقعیت ماجرا خبر نداریم»، «جای او که نیستیم»، «باید حرفهای طرف دیگر ماجرا را هم شنید»، «هر دو طرف راست و دروغ میگویند»، «قضاوت نکنیم.» در فضای مجازی، مشابه چنین گفتهها و نظراتی درباره وقایع گوناگون خُرد و کلان، از ماجراهای شخصی دیگران تا رخدادهای بزرگ ملی و منطقهای و بینالمللی، از سوی طیف گستردهای از کاربران مطرح میشوند. اگر از آنهایی که بیمحابا دست به قضاوت بسیاری رفتار ریز و درشت شخصی یا جمعی میزنند و با این جسارت خود جلب توجه میکنند بگذریم، به گمانم کاربران باتجربهتر فضای مجازی، تمایل پررنگی به پرهیز از قضاوت دارند. این میل از کجا میآید؟ و آیا فراگیر شدن آن، اتفاق مثبتی است که از آن استقبال کنیم یا باید محتاطانه با آن برخورد کرد؟
پرهیز از جانبداری در میانه دعوای دو شخص یا جریان و ادعای آنکه هریک قدری حق دارد، سادهترین راهحلی است که برای دوری از پیامدهای منفی مداخله در ماجرا به ذهن میرسد. این موضعگیری در بسیاری موارد از لحاظ صورت و فُرم مشابه قاعده طلایی اعتدال و میانهروی یعنی «حد وسط ارسطویی» است و بهظاهر صلاحیت اخلاقیمان را برای آینده حفظ میکند که اگر جایی خواستیم وارد معرکه شویم، حداقل سابقهای منفی در ذهن هواداران طرفهای درگیر در ماجرا نداشته باشیم. علاوهبر این، گاهی اوقات نیز با پرهیز از مداخله و قضاوت، سعی در آن داریم که حتیالامکان هیچیک از طرفین را نرنجانیم یا دشمن برای خود نتراشیم؛ بهویژه اگر پای یک مسأله سیاسی در میان باشد و مصالح اقتضاء کند که بر خلاف میل درونیمان، جانب آنچه را حق میپنداریم نگیریم. بدینترتیب، پرهیز به یکجور سرمایهگذاری برای آینده تبدیل میشود تا روز مبادایی که مجبور به جانبداری شدیم، از آن بهره بگیریم.
ولی تقلیل کل این پدیده به تنزهطلبی و آیندهنگری، خطاست. بسیاری از کاربران فضای مجازی، در جریان زندگی واقعی و بیش از آن در میانه دعواهای روزمره این فضا، به تجربه آموختهاند که حقیقت از آنچه در آینه واقعیتها میبینیم فاصله دارد، گاهی دورتر و گاهی نزدیکتر. همگی کمابیش تجربه کردهایم یا در نزدیکیمان دیدهایم که کسی برای جلب توجه و همدلی و هواداری اطرافیانش در ماجرایی که برای او پیش آمده است، ماجرا را به دلخواه خود تعبیر و تفسیر و دستکاری کرده و روایت دلخواهش از واقعیت را عرضه کرده است. لذا به حکم آنکه «عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود» سعی میکنیم از مداخله در مواردی که ربط مستقیمی به ما ندارند و مجبور به ورود به آنها نیستیم، پرهیز کنیم. و در فضای مجازی، مشکل صحتسنجی ادعاهای طرفین دعوی هم سختتر میشود چون دسترسیمان به متن اتفاقات دشوارتر است.
یک عامل دیگر نیز که مشوق پرهیز از قضاوت است، فراگیر شدن رویکرد اخلاقی پیامدنگر به جای رویکرد اخلاقی فضیلتمحور است: اخلاقیات فضیلتمحور بر پایه اصولی استوارند که تخطی از آنها تحت هیچ شرایطی جایز نیست؛ اما اخلاقیات پیامدنگر، سود و زیان نسبی هر عمل برای جامعه را معیار قضاوت اخلاقی قلمداد میکند که گاه مرزی باریک و مبهم با نسبیگرایی اخلاقی دارد.
فارغ از اینکه چرا و چطور اخلاقیات پیامدنگر تا حد قابل توجهی در جامعه ما جانشین اخلاقیات فضیلتمحور شدند، میتوان ادعا کرد که وقتی معیار قاطعی (مثل فضیلتهای مشخص) برای قضاوت اخلاقی در دست نباشد و همهچیز به محاسبه سود و زیان حاصل از یک کار کاسته شود، داوری نیز آشوبناکتر و دشوارتر میشود چرا که هرکس بنا به ذهنیت خود میتواند سودها و زیانهای منحصربفردی را به هر عمل نسبت داده و برای آنها مطابق نظر خود وزن قائل شود. این بیمیلی به قضاوت البته فقط تا جایی صادق است که خود از نزدیک درگیر ماجرا نباشیم و بتوانیم از جانبداری، خواه صادقانه امتناع کنیم یا مزوّرانه طفره برویم. اما اگر اتفاقی نزدیک به ما رخ دهد که خود یا نزدیکانمان را درگیر یک کشمکش کند، این توضیحات و توجیهات دیگر به کار نمیآیند.اینجاست که دیگر ناچار به قضاوت و طرفداری هستیم.
اگر این کشمکش پیش چشم انبوهی از ناظران مثلاً در فضای مجازی رُخ بدهد، شاید آنچه برای ما آزارندهتر از موضع مخالفان باشد، پرهیز عموم افراد از ورود و بیان نظر صریح و شفافشان است؛ یعنی همان کاری که پیشتر ما در حقشان انجام دادهایم.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر