صیادان فریدونکنار، شهر را با انواع تورها و دامها برای پرندگان مهاجر آذین بستهاند. در جاده کمربندی فریدونکنار مزارعی که هر پاییز و زمستان به آبگیرهای بزرگی تبدیل میشوند، میلههای بلندی برای نگهداشتن تورها کار گذاشتهاند تا پرندگان مهاجر را در بزرگترین استراحتگاه زمستانی جهان شکار کنند.
روزنامه ایران: صیادان فریدونکنار، شهر را با انواع تورها و دامها برای پرندگان مهاجر آذین بستهاند. در جاده کمربندی فریدونکنار مزارعی که هر پاییز و زمستان به آبگیرهای بزرگی تبدیل میشوند، میلههای بلندی برای نگهداشتن تورها کار گذاشتهاند تا پرندگان مهاجر را در بزرگترین استراحتگاه زمستانی جهان شکار کنند.
فریدونکنار چند سالی است که به قطب فروش پرندگان مهاجر در استان مازندران تبدیل شده. بازاری بیقانون و غیرمجاز که نام ایران را بهعنوان بزرگترین قتلگاه پرندگان مهاجر در دنیا به ثبت رسانده است.
در کمربندی فریدونکنار هر جا که چشم بچرخانید میلههای بلند تورها را خواهید دید. میلههای بلندی که هر شب براحتی چندصد غاز و مرغابی شکار میکنند. کار سختی نیست؛ کافی است دنبال پول مفت باشید و فکر کنید باید از این نعمت خدادادی پول دربیاورید. آنطور که محلیها میگویند بعضی شکارچیان با همین میلهها و تورهایی که در مزارع پر آب این شهر پراکنده شده شبی 10 میلیون تومان پول درمیآورند. حالا دیگر مانند گذشته نیست که با روش قدیمی «دوماچال» تنها چند گونه محدود پرنده صید کنند. با پیشرفت امکانات شکار در 15 سال اخیر، دیگر صیادها به چند پرنده اکتفا نمیکنند. آنها با «دام قفس» و «شب دام» و «غاز دام» و هزار مدل دام دیگر، هر شب صدها پرنده را با سادگی به دام میکشند.
دامگاهها هم البته تنها به فریدونکنار و «سرخرود» مرکزی و شرقی و غربی و «ازباران» محدود نمیشود. تجارت میلیونی فروش پرندگان مهاجر دامن لنگرود استان گیلان و میانکاله استان گلستان را هم آلوده است. در این میان بازار فریدونکنار مرکزیت دارد و هر صیادی میتواند براحتی شکار خود را در این بازار بزرگ به فروش برساند. رونق این بازار رقابتی، خیلیها را شکارچی کرده. شکارچیانی که هیچ حد و مرزی نمیشناسند و بیتوجه به آنفلوانزای پرندگان مهاجر که این روزها خیلی از اروپاییها را نگران کرده، شکار خود را راهی سفره مردم میکنند.
بازارچه
پیدا کردن بازارچه فروش پرندگان مهاجر با سقف ایرانیتی و میزهایی که گوش تا گوش پر از لاشه پرندگان است، کار سختی نیست؛ خروجی شهر به سمت «سرخرود» پیش از آنکه به بازار ماهی معروف فریدونکنار برسید. خیابان شلوغ است. ماشینهایی که برای خرید پرندگان گوشه خیابان پارک کردهاند، چند لاین از خیابان را اشغال کردهاند. از هر جایی هستند؛ تهرانی و شمالی و جنوبی. از خانمی که به همراه همسرش از بابل برای خرید آمده، میپرسم چه چیزی شما را برای خرید این پرندگان تا فریدونکنار کشانده؟ میخندد و میگوید: «هر سال میآییم برای خرید. آنقدری میخریم که فریزر تا سال بعد خالی نباشد. انصافاً گوشت خوشمزهای دارد. غذاهای محلی زیادی هم با گوشت آنها پخته میشود. فقط کافی است با سیر و پیاز فراوان تفت بدهید و آلو و انار اضافه کنید. واقعاً عالی و خوش مزه است.»
میگویم میدانستید با خرید این پرندگان تا چند سال دیگر شاید اثری از آنها در دنیا نمانده باشد؟ میگوید: «نه آقا این حرفها نیست! ما از قدیم در مازندران با این پرندگان غذا درست میکنیم. اگر میخواست منقرض شود تا حالا میشد. این حرفا شایعه است تا مردم غذای سالم نخورند.» از همسرش که در حال قیمت گرفتن از فروشنده است آرام و طوری که فروشندهها نشنوند، میپرسم آقا شما میدانستید شکار این پرندهها غیرمجاز است؟ بیحوصله میگوید: «اگر غیر قانونی است، چرا اینجا بازار زدهاند، آنهم وسط شهر؟ اگر جایی یواشکی این کار را میکردند، حرف شما را قبول میکردم. ما هر سال اینجا میآییم و خرید میکنیم. این خبرها نیست.»
بازار پر از خانوادههایی است که دستهجمعی برای خرید آمدهاند. فروشندهها هم یکسره در حال پر کردن نایلونها از مرغابی و غاز و خوتکا. پرندگان با سرهای بریده و آویزان روی میزها منظره ترسناکی میسازند. میزها چسبیده بههم هستند و گاهی از این میز تا میز کناری قیمتها فرق میکند. بوی سوختن پر در فضای بازارچه پیچیده. وقتی جلوتر میروم میبینم یکی از فروشندهها با چراغ پریموس مشغول آتش زدن پر پرندهها و پاک کردن آنهاست. سراغ یکی از فروشندهها میروم و از او راجع به قیمتها میپرسم. میگوید: «غاز جفتی 200 هزار تومان، خوتکا 4 تا 60 هزار، مرغابی 2 تا 60 هزار... اینها قیمت امروز است، شاید فردا بیایی فرق کند.» از او میپرسم این پرندهها را خودت شکار میکنی؟ انگار ترسیده باشد نگاهی به اطراف میکند و میگوید: «نه آقا من شکارچی نیستم. برای ما میآورند، ما هم میفروشیم.» یکی از فروشندهها به شوخی میگوید: «دروغ نگو تو شکار نمیروی؟» چند نفری میزنند زیر خنده.
از یکی از فروشندگان که ریش و موی سپید کرده و به نظر پیرترین فروشنده این بازارچه است میپرسم اگر یک روز این پرندگان تمام شوند، میخواهید چطور پول دربیاورید؟ میگوید: «من 60 و چند سال از خدا عمر گرفتهام و همه عمر، کارم این بوده و شغل پدرم هم همین بوده. خدا رو شکر همیشه این پرندهها میآیند و ما از آنها روزی میخوریم.
گذشتهها روش صید طوری بود که هر کس چند تا صید میکرد و یکی را به خانه میبرد و چندتای دیگر را به بازار میآورد و میفروخت اما حالا دیگر مانند گذشتهها نیست؛ صید زیاد شده و روشها عوض شده.» از جواب دادن طفره میرود و من هم جرأت نمیکنم خیلی سؤال پیچش کنم. چون چند نفری گفتهاند در بازارچه اصلاً نگو که خبرنگار هستی.
از محمدعلیالله قلی کارشناس محیط زیست و حیات وحش میپرسم با توجه به اینکه شکار کردن در فریدونکنار غیرقانونی است چطور این بازارچه در وسط شهر برپا میشود و هیچ نهادی به آن کاری ندارد؟ میگوید: «تا الان ارادهای برای جلوگیری از این موضوع وجود نداشته. محیط زیست همین امسال چند باری به شکارگاهها رفته، اما مورد حمله صیادها قرار گرفتهاند. با چوب و چاقو و فحاشی جلوی کار را میگیرند و بعد از اینکه محیط زیست به هر طریقی بساط صید را جمع کرد، همان شب دوباره برمیگردند و روز از نو روزی از نو.شاید باورتان نشود ولی تا حالا بعد از ۵ بار عملیات هنوز یک پرونده هم برای این صیادان تشکیل نشده است.
شهر کوچک است و لابد صیادها هم پشتشان به کسانی گرم است که این قدر راحت و بیدردسر ادامه میدهند.»الله قلی توضیح میدهد بازارچه پرندگان وسط شهر، تنها بخش کوچکی از این تجارت است و بخش زیادی از شکار اصلاً وارد بازار نمیشود:«خیلی از ثروتمندان در شهرهای اطراف و جاهای مختلف اصلاً به بازار نمیروند و صیادان پرنده را برای آنها به در منزل میبرند و پول کلانی میگیرند. بخش دیگری هم برای رستورانها و هتلهاست.»
با یک حساب سرانگشتی میشود حدس زد فروش صیادان در فصل شکار تقریباً ۴۰ تا ۵۰ میلیون تومان است. تجارتی که هر کسی را وسوسه میکند. کار در فریدونکنار به جایی رسیده که بر اساس شنیدهها بعضی از صاحبان دام، زمین کشاورزی و بساط صید را اجاره میدهند تا این سفره فراخ تنها به کام یک نفر نباشد. چند وقت پیش در یکی از کانالهای تلگرامی فریدونکنار به نام «کناریها» که بالای ۶ هزار دنبالکننده دارد، یک نظرسنجی در زمینه صید پرندگان صورت گرفت که در آن ۷۸ درصد مردم به جلوگیری از صید رأی دادند. در میان خریداران با چند نگاه متفاوت روبهرو هستیم؛ عدهای که خرید این پرندگان وحشی را تحریم کردهاند و عدهای که با وجود مخالفت با شکار نمیتوانند جلوی خود را بگیرند و تنها به خوردن پرندگان اهلی اکتفا کنند.
بعضی هم کاملاً موافق این روش صید هستند و آن را کاری آبا و اجدادی میدانند.الله قلی میگوید: «براساس تخمین مؤسسه جهانی پرندگان، هر سال ۷۰۰ هزار پرنده در فریدونکنار صید میشود اما گزارشهای ما نشان میدهد آمار بسیار بیشتر از این است.» وی فریدونکنار را بزرگترین استراحتگاه جهانی پرندگان مهاجری میداند که از همه جای دنیا به این شهر میآیند؛ هند، چین، کشورهای اسکاندیناوی، روسیه و... استراحتگاهی که چند سالی است قتلگاه آنان شده. جایی که دیگر از صدای گلوله و شکارچیان کلاسیک خبری نیست. شکارچیان حالا بیصدا و تنها با حقههای ساده، صید را به دام میکشند.
دریاچه قو
«وزرا محله» یا به قول محلیها «ورزا محله» حد فاصل فریدونکنار و سرخرود تنها محل امن این منطقه است. جایی که با غیرت و همکاری چند نفر، حالا ۹ سال است که استراحتگاه ۵ هزار قو از همه نقاط دنیاست. دو طرف خیابانهای باریک محل، پر از اتومبیل است. مردم از همه جا برای دیدن آمدهاند. دیدن این همه قو، هیچ جای دنیا ممکن نیست. کنار همین منطقه امن نه چندان بزرگ، میشود تیرهای صید چند متری را دید اما این دامها برای قوها نیست.
از ابتدای کوچه خاکی منتهی به محل استراحت قوها یک راهبند گذاشتهاند و عبور و مرور ماشینها ممکن نیست. کنار جاده خاکی، محلیها بساط کردهاند. آنطور که میگویند در همین منطقه کوچک، ۳۳ شغل جدید ایجاد شده. وزیران محله و سایت پرندهنگری اینجا را میتوان نمونه الگوی موفق یک همکاری دانست.
جایی که مردم محل بدون ایجاد مزاحمت و کشتار پرندگان پول درمیآورند. فرهنگی که هم به نفع منطقه است و به جذب توریست و اقتصاد کمک میکند و هم به حفاظت از محیط زیست. کمی جلوتر روی زمین نوشته شده: «قوها نیاز به سکوت دارند لطفاً سر و صدا نکنید.» مردم هم آرام به سمت آبگیر میروند که در واقع زمینهای کشاورزی است که در این فصل به علت پر آب بودن، تبدیل به آبگیر شدهاند.
آنطور که الله قلی میگوید تقریباً هر هفته هزاران نفر برای دیدن قوها به اینجا میآیند. او میگوید: «برای نخستین بار در کشور و در دنیا، سایتی برای دیدن پرندگان درست شده چند نفر از علاقهمندان که من هم جزو آنها هستم و یکی از محیطبانان زحمتکش به نام آقای مهدی گلی.
ما هر سال با جمعآوری کمکهای مردمی برای قوها ۲ تن گندم و ذرت میخریم تا هر سال به اینجا بیایند چون هیچ تضمینی نیست اگر به جای دیگری بروند شکار نشوند.»الله قلی میگوید حضور قوها در مزارع این منطقه به نفع کشاورزان هم هست: «قوها وقتی به اینجا میآیند شروع به خوردن آفات و کرمهای زمین میکنند و این کار باعث میشود زمینها برای سال زراعی بعد قوی و بدون آفت باشد. حضور قوها در واقع یک جور سرویس رایگان به مزرعهداران است.»تا جایی که چشم کار میکند قوها توی آب نشستهاند و گاهی آرام از جایی به جای دیگر پرواز میکنند. مردم مشغول سلفی گرفتن با آنها هستند و از دیدن این منظره زیبا راضی به نظر میرسند. این پرندگان زیبا میراث طبیعت برای ماست. کاش میشد به جای دیدن دامها در تمام آبگیرهای مازندران، پرندهها را دید که آرام و بیپروا زندگی میکنند و زندگی و زیبایی میبخشند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
من نمی دونم مگه قو را می خورند؟