اعتماد نوشت: پس از مدتها كشمكش، قرارداد خريد ٨٠ فروند هواپيماي بویينگ، روز گذشته ميان ايران و امريكا به امضا رسيد. درخصوص اين مساله گفتوگويي با سيدعلي خرم، سفير اسبق ايران در دفتر مقر اروپايي سازمان ملل و استاد حقوق بينالملل داشتهايم كه مشروح آن در ادامه ميآيد.
فكر ميكنيدامضاي قرارداد فروش ٨٠ فروند هواپيماي بویينگ ميان ايران و امريكا از چه اهميتي برخوردار است؟
پس از مدتها كشمكش و گفتوگو و تلاشهاي مخالفان برجام در امريكا براي عدم فروش هواپيماهاي بویينگ و ايرباس به ايران، اين قرارداد به امضا رسيد. توجه به همين مساله، اهميت اين قرارداد را بيش از پيش ميكند. با اين وجود، آن قرارداد، يك قرارداد عادي نيست و از ابعاد مختلفي برخوردار است.
نخستين بعد اين قرارداد، آن است كه مساله و روند لغو و عدم اجرايي شدن تحريمها توسط امريكا حالتي عملياتي شدن به خود گرفته است. تا پيش از اين قرارداد، ممكن بود كه برخيها بگويند كه مساله رفع تحريمها فقط از سوي برخي از شركاي برجام يعني اروپاييها اتفاق افتاده است. به عبارت ديگر، ميگفتند رفع محدوديتها و تحريمها نه در امريكا بلكه در خارج از امريكا رخ داده و امريكا فقط در كاغذ به تعهداتش پايبند بوده است.
امضاي قرارداد و متعهد شدن شركت بویينگ به فروش ٨٠ فروند هواپيما به ايران، به معناي آن است كه رفع تحريمها اينك محصور و مختص در خارج از امريكا نيست و اين مساله در داخل امريكا نيز اتفاق افتاده است. از طرفي، اين قرارداد ميتواند براي امريكاييها اين معنا را هم داشته باشد كه برجام عملياتي شده و مخالفان توافق هستهاي در امريكا از جمله كنگره نميتوانند اين ادعا را داشته باشند كه برجام اجرا نشده و ميتوانند آن را پاره يا دوباره درباره آن مذاكره كرد.
دومين اهميتي كه اين قرارداد با خود به همراه دارد، آن است كه پاي جديدترين تكنولوژي روز امريكا در صنعت هوايي به ايران باز ميشود. اين قرارداد هرچند مختص به فروش ٨٠ فروند هواپيما است ولي قطعا نميتواند منحصر به همين فروش باقي بماند چرا كه هواپيما خدمات پس از فروش هم دارد، مساله تامين قطعات يدكي، ارتباطات علمي، آموزش و... هم مطرح است و اين خود ميتواند به ارتقاي سطح صنعت هوايي ايران و افزايش توانمنديها ايران كمك كند. وقتي به تعداد هواپيمايي كه طرفين در اين قرارداد براي خريد و فروش آن به توافق رسيدهاند، نگاه كنيم اهميت و ابعاد همكاريهايي از اين دست نيز گسترش مييابد.
اهميت سومي كه اين قرارداد ميتواند داشته باشد، آن است كه وقتي ايران و امريكا، قرارداد خريد و فروش بویينگ را امضا كنند، اين قرارداد از سوي كشورهاي ديگر نيز مورد توجه هم قرار ميگيرد و براي آنها نيز آموزنده است. به سخن ديگر، اين قرارداد موجب ميشود تا آنها ديگر بهانهاي براي همكاري، خريد و فروش و همچنين سرمايهگذاري در ايران را نداشته باشند و اداي حفظ تحريمها را درنياورند. آنها وقتي ببينند امريكا به ايران هواپيما آن هم ٨٠ فروند و نه يكي، دو فروند ميفروشد و در ادامه آن، همكاريهايي براي تامين قطعات يدكي و آموزش نيز وجود دارد، خود براي همكاريهاي اقتصادي و تجاري با ايران علاقهمند ميشوند و يخ روابط آب ميشود. در واقع، اين قرارداد از اين ظرفيت برخوردار است كه بتواند راه را براي ساير همكاريها در مسائل ديگر نيز هموار و تسهيل ميكند.
اهميت چهارم اين قرارداد، در روابط بانكي ميان ايران و امريكا و استفاده از چرخه دلار نهفته است. ايران سالها است كه به دليل تحريمهاي اوليه نميتواند از چرخه دلار استفاده كند. همين مساله راه را براي همكاريهاي بانكي ايران با كشورهاي ديگر هم كند كرده است. وقتي قراردادي به اين بزرگي امضا ميشود، بايد پولي ميان طرفين مبادله شود و در اينجا امريكا ناگزير است تا راه را براي استفاده از چرخه دلار براي ايران هموار كند و موانع را بردارد. ديگر نميتواند جلوي خودش را بگيرد و بگويد نميشود يا آنكه بايد چك كنيم. من اين قرارداد را از قراردادهايي كه ميان ايران و ايرباس هم امضا شد، مهمتر ميدانم و فكر ميكنم نفس امضاي آن از اهميت بسياري برخوردار است.
اهميت پاياني كه اين قرارداد ميتواند داشته باشد آن است كه فروش هواپيما ميتواند زمينه همكاري و قراردادهاي ديگر ميان ايران و ديگر صنايع امريكايي را هموار سازد. به عبارت ديگر، اين قرارداد ميتواند راه ورود ديگر تكنولوژيهاي روز امريكا مانند صنعت خودرو با ايران را تسهيل كند. اگر اينگونه شود، ديگر لازم نيست تا ايران با صنعت كرهجنوبي كه خود تكنولوژياش را از امريكا گرفته و آن را شبيهسازي كرده است، همكاري كند و ميتواند به صورت مستقيم با امريكا اين ارتباط را برقرار كرده و كاري كه كره با شبيهسازي انجام ميدهد، آغاز كند.
طرحي در مجلس نمايندگان امريكا به تصويب رسيد كه براساس آن فروش هواپيما به ايران ممنوع ميشود. اين طرح هنوز در مجلس سنا مورد رسيدگي قرار نگرفته است. آيا آن طرح ميتواند خدشهاي به اين قرارداد وارد كند؟
براي قرارداد كنوني خير ولي اگر اين قرارداد در سنا هم تصويب شود و رييسجمهور امريكا آن را امضا كند و سپس ايران بخواهد به غير از اين ٨٠ فروند، مثلا ٥٠ فروند ديگر هم بخواهد بخرد، آن مصوبه ميتواند مانع از توافق و خريد و فروش هواپيما بشود.
درخصوص ايرباس چطور؟
خير. آن مصوبه فقط درخصوص هواپيماهاي امريكايي است. شركت ايرباس مجوزهاي لازم براي فروش هواپيما به ايران را از وزارت خزانهداري امريكا دريافت كرده است.
برخي از رسانهها گفته بودند كه اوباما تا پايان رياستجمهورياش اقداماتي را انجام خواهد داد تا برجام مستحكمتر شده و راه براي لغو آن از سوي ترامپ سختتر شود. تحليل شما نسبت به اين مساله چيست؟
تصور من آن است كه باراك اوباما، رييسجمهور كنوني امريكا در مدت زمان باقيمانده به رياستجمهورياش، هر آنچه را كه بتواند براي تقويت و مستحكمتر شدن توافق هستهاي انجام خواهد داد. به سخن ديگر، او هر تعداد ميخي بتواند برجام را قويتر و قدمت برجام را بيشتر بكند، خواهد زد تا اين توافق مستحكمتر شده و لغو آن سختتر و ناشدنيتر شود. به عبارت ديگر، او ميخواهد راه ديگران براي لغو برجام را ببندد. اين كار هم نه به خاطر ترامپ و لجاجت اوست و نه به خاطر ايران بلكه او اينگونه ميخواهد اعتبار امريكا حفظ شود. اگر امريكا به تعهدات خودش در برجام پايبند نباشد و راه سست شدن آن را هموار كند، ديگر امريكا آن اعتبار را در عرصه جهاني نخواهد داشت و ديگران براي او اعتباري قایل نیستند. اين مسالهاي است كه امريكاييها هم به آن اعتراف دارند.
فكر ميكنيد تا چه اندازه برجام و ايران در صدر اولويتهاي ترامپ باشند؟
ترامپ در دوران مبارزات انتخاباتياش هيچگاه فكر نميكرد، برنده شود و به همين خاطر، او با دست باز شعار ميداد. در مقابل او، هيلاري كلينتون فكر ميكرد كه قطعا رييسجمهور امريكا خواهد شد و به همين خاطر در چارچوب و بسيار دست به عصا حرف ميزد. ترامپ درخصوص بسياري از مسائل از جمله ايران سخنان نامربوطي بيان ميكرد. در واقع، او براي جذب هوادار و كسب نظر لابيهايي چون آيپك تا ميتوانست سخنان نامربوط ميگفت اما اينك به نظر ميرسد متوجه شده است كه برجام پارهشدني نيست و نميتواند به راحتي دوباره به پاي ميز مذاكره برگشت و براي تغيير آن رايزني كرد. او اينك متوجه شده است كه اگر بخواهد صحبتهايش را در زمان مبارزات انتخاباتي عملياتي كند، چه پيامدهايي براي او و امريكا به همراه خواهد داشت. از طرف ديگر، به نظر ميآيد داعش و مبارزه با تروريسم اولويت جديتر براي امريكاي ترامپ باشد تا مسالهاي نظير ايران.
آيا ميتوان گفت كه اقدامات ضدايراني در آينده از سوي كنگره سراسر جمهوريخواه خواهد بود تا ترامپ؟
قطعا اگر اقدامات ضدايراني از سوي امريكا در دوره پسااوباما ادامه يابد، آن اقدامات از سوي كنگره خواهد بود تا دولت اين كشور. با اين وجود، جمهوريخواهان هماينك تمامي ساختارهاي حاكميتي در امريكا را در اختيار خويش گرفتهاند و همين مساله موجب ميشود تا آنها نتوانند مانند گذشته رفتار كنند. به سخن ديگر، آنها در دوران اوباما، اپوزيسيون دولت او بودند ولي اكنون آنها هم در اكثريت هستند؛ چه كيفي و چه كمي.
اما مشاهده ميكنيم تركيب احتمالي دولت ترامپ بسيار ضدايراني است...
بله. اطرافيان ترامپ؛ چه كسي كه قرار است وزير دفاع او باشد و چه كساني كه قرار است مناصبي چون مشاور امنيت ملي، رييس كاخ سفيد، امنيت داخلي و... را در اختيار بگيرند، گرايشات افراطي بسياري دارند و حتي آن افراد از جمهوريخواهاني كه در كنگره هم حضور دارند، تندتر هستند ولي اگر قرار است ايران تحريم شود، آن تحريم از سوي كنگره است تا فرمان اجرايي رييسجمهور.
در اين دولت احتمالي ضدايراني، چه خطري متوجه ما است؟ ايران چه ميتواند بكند؟
ما نبايد عجله بكنيم و بايد صبر كنيم سياستهاي دولت آتي امريكا مشخص شود چون هنوز شخص ترامپ هم نميداند كه چه ميخواهد. چه كردن ايران نيز بستگي به طرف مقابل دارد.
با اين وجود، بسيار ضروري است تا ايران بهانهاي به طرف مقابل ندهد. حتما ضروري است تا ايران حسابشده و با هوشمندي تمام رفتار كند. ما بايد به گونهاي رفتار كنيم تا هم سرمايههايي كه از سوي برجام به دست آوردهايم، از دست ندهيم و هم بهانهاي به امريكاييها براي درگيري نظامي ندهيم چون مجموعه دور و بر او، ابايي از جنگ ندارد.
هماينك فردي مانند ركس تيلرسون به عنوان گزينه اصلي وزارت امور خارجه امريكا مطرح است. فكر ميكنيد دور شدن ترامپ از گزينههايي همچون جان بولتون، باب كوركر و رودي جولياني و نزديك شدن به فردي مانند تيلرسون كه گفته ميشود روابط خوبي با پوتين دارد، چه معنايي ميتواند داشته باشد؟
با آنكه نام تيلرسون طي روزهاي اخير مطرح شده و برخي رسانهها از او به عنوان گزينه اصلي وزارت امور خارجه امريكا نام ميبرند، هنوز گزينه نهايي براي اين منصب، مشخص نشده و احتمال تغيير و مطرح شدن فرد ديگر هم وجود دارد. با اين وجود، قطعا ترامپ فهميده اكنون كه رييسجمهور شده است، بايد حسابشدهتر و معقولانهتر عمل كند و حرفهايش را تعديل خواهد كرد. به عبارت ديگر، هر چه ميگذرد او مجبور است پختهتر عمل كند. جمهوريخواهان نيز به خاطر ترامپ سرمايه چند صد ساله و آينده خود را خراب نخواهند كرد و هر كجا لازم باشد، ترمز او را خواهند كشيد.
نظر کاربران
آخرین دست و پا زدن های دولت