محکومیت کودکانی که مادرشان زندانی است!
حسین نورینیا - جامعهشناس در روزنامه «شهروند» نوشت: «عکس صفحه نخست روزنامه شهروند در روز شنبه، مرا میخکوب کرد؛ عکسی از زندان زنان در قرچک. چهار زن، یکی نوزادی به بغل، پشت به دوربین، روبهروی مهد کودک داخل زندان.
تصویری که از این مهد به نمایش گذاشته شده است، حکایت از آن دارد که در زندانهایمان نه تنها نتوانستهایم حق کودکانی را که فقط به بهای مجرم بودن مادرانشان یکی از مهمترین سالهای زندگیشان را پشت میلههای زندان سپری میکنند در سطحی حداقلی به جا آوریم، بلکه با نوع مهدی که برایشان مهیا کردهایم، تصویر زندانیبودن آنان را نیز بر ذهن و روانشان حک میکنیم.
روز دوشنبه آقای عبدی در یادداشتی به بهانه انتشار گزارش مربوط به آن عکس از وضعیت زنان بیپناه زندانی یاد کردند و به برخی نکات مهم در اینباره اشاره داشتند. آنچه در این یادداشت به آن اشاره میکنم وضعیت کودکانی است که به همراه مادران خود در زندان به سر میبرند.
در آن گزارش اشاره شده بود که تعدادی از زنان، دارای کودکان شیرخواری بودند که تا دو سالگی در زندان کنار مادران خود و در میان زندانیان هستند و چون بدون سرپرست یا فردی هستند که از کودکان آنها نگاهداری کند، پس از پایان دو سال، کودک را از مادر جدا میکنند و به مراکز نگاهداری بهزیستی میسپارند؛ دو اقدامی که برای تخریب و آسیبدیدن روانی و اجتماعی کودک کافی است. به عبارتی، ما در مجازات چنین زنانی، فقط و فقط به خودشان و جرمی که مرتکب شدهاند و ساز و کار سلبی قانون مینگریم و وجوه اخلاقی و انسانی لازم برای برخورد با آنان را در نظر نمیگیریم. این در صورتی است که آن کودکان سهمی در جرم مادر نداشتهاند که اکنون دو سال ابتدایی زندگی خود را در زندان و بقیه را در مراکز بهزیستی و بدون مراقبتهای مادر به سر برند؛ در صورتی که همه میدانند، مهمترین زمان شکلگیری شخصیت کودک تا شش سالگی است و کودکان این مادران در این شش سال یا در زندان بهسر میبرند یا به دور از مادر در مراکز بهزیستی. به عبارت دیگر، ما به جز این مادران، کودک را نیز محکوم به ماندن در فضاها و روابطی میکنیم که به هیچوجه مستحق ماندن در آنها نیست. علاوه بر این، بر
این کودکان برچسب مادرمجرم یا کودکان زندان هم میخورد و این برچسب میتواند برای جامعه هزینههای بسیاری به همراه داشته باشد.
از این منظر، جامعه از دو سو در حال هزینهکردن است؛ یکی اینکه هزینه نگاهداری این کودکان را در زندان و بهزیستی به عهده میگیرد و دوم هزینه خسارتی را که بر شخصیت این کودکان وارد میکند، در سنین نوجوانی، جوانی و بزرگسالی بیش از آن پرداخت خواهد کرد. این در صورتی است که به راحتی میتوان در اینباره اندیشید و ساز و کاری را در نظر گرفت تا هم مادران دوران محکومیت خود را در فضایی سالمتر بگذرانند و هم کودک از آثار منفی زندان و دور ماندن از مادر در دوران زندگی در بهزیستی، در امان باشد. بهویژه آنکه با در نظر گرفتن برنامههایی به خوبی میتوان فضای بازآفرینی و توانمندسازی این مادران برای ورود به زندگی متفاوتی را مهیا کرد تا بتوان سهمی اندک در ایجاد محیطی سالمتر و کاستن از افرادی با برچسبهای منفی درونی ـ آنگونه که فرد بر خود میخواند و سرزنشهایی که از درون میشنود ـ و برچسبهای بیرونی ـ آنگونه که دیگران به او مینگرند ـ ایفا کرد.
برای این منظور چارهای نداریم به جز نگهداری این قبیل زندانیان در خارج از زندان. در اینباره به دو طریق میتوان اقدام کرد:
نظر کاربران
هیچ زنی ویا مادری دلش نمیخواهد دور از فرزندش باشد ودر پشت میلهای سرد واهننین زندگگی کند چرا نمیگردید وعوامل این ماجرا را پیدا کنید ما کجای این این دنیا ایستاده ایم واز دور نظاره گر درد وغم زنان زندنی هستیم کو دکانی که نسل فردا هستند ایا اینها با داغی که بر پیشانی دارند میتوانند نسل شفاف وروشن تحصیکرده جامعه باشند این کودکان تاوان کدامین گناه نکرده باید یر دوش بکشند فردای انها سیاه است فردا وفرداها قتلهای نا خواسته اعتیاد تجاوز ثمره کودکانی خواهد بود که دور از اغوش مادر بدون محبت پدر اصلا از این زنان پرسیده اید جرمشان چه بوده همسران شان کجا هستند ایا تمام این زنها بی کس کارند نه مادری ونه پدری که فرزندان انها را پناه دهند ویا فرهنگشان ننگ میداند نگهداری از انها را میشود تا دیر نشده یک تلنگری بر قواننین زد تا شاهد رشد درختان بی ریشه نباشیم سخت است واقعا سخت هضم درد این کودکان ویا مادرنشان