این روزها مصادف باسالروز شهادت آیت الله مدرس است. روزی که به افتخار و احترام آن شهید بزرگوار، «روز مجلس» می خوانندش. شهید مدرس، نماد و نشانه نماینده ای شجاع بود. او ناظری صادق و با تدبیر بود و هیچ گاه هم مقهور قدرت و مسحور ثروت صاحبان زور و زر نشد.
محمد علی وکیلی در ابتکار نوشت: این روزها مصادف باسالروز شهادت آیت الله مدرس است. روزی که به افتخار و احترام آن شهید بزرگوار، «روز مجلس» می خوانندش. شهید مدرس، نماد و نشانه نماینده ای شجاع بود. او ناظری صادق و با تدبیر بود و هیچ گاه هم مقهور قدرت و مسحور ثروت صاحبان زور و زر نشد. تهدید و تطمیع نه دستش را می لرزاند و نه دلش را! دست و دلش در کار و غم خلق گیر بود. او ابتدا به عنوان مجتهد ناظر در مجلس حاضر می شد اما پس از یک دوره، خود را در معرض رای و نظر مردم قرار داد و در کسوت نماینده مردم، کارنامه ای درخشان از دفاع از حقوق مردم برجای گذاشت.
دورانی که آن مرحوم پایش به مجلس باز شد، مصادف با دوران «استبداد صغیر» بود. دورانی که پارلمان داشتیم اما اصلا قدرت، مشروط نبود. مجلس داشتیم اما به هیچ وجه، ناظر نبود. به نام مشروطه بود اما قدرت ذره ای پاسخگو نبود.
مجلس وجود داشت اما زیر سایه توپ های ارتش!
خلاصه نام مشروطه بود اما نشانی از آن نبود. اسم آزادی مردم و پاسخگویی قدرت بود؛ اما رسمی اینگونه وجود نداشت. در واقع عرصه رسمی، دچار "بی رسمی" شده بود!
تمام نهادهای نظارتی و یا دموکراتیک، دکوراتیو و نمایشی شده بود. در واقع حکومت، نامش مشروطه بود اما کارش استبداد؛ به همین سبب این روزگاران را روزگار استبداد صغیر نام نهادند.
در چنین دورانی، ظهور مدرس، خلاف آمد روزگار محسوب می شد. او نه اهل زد و بند با قدرت بود و نه اهل زد و خورد با ملت! با خلق مساحمت می ورزید اما با قدرت داران نمی ساخت. البته او اپوزیسیون هم نبود؛ هر گاه حکومت به کمک او برای حفظ کشور نیاز داشت دریغ نمی کرد؛ آن چنان که به عضویت کمیته دفاع ملی در آمد و در جنگ جهانی اول به کمک دولت شتافت.
هم ضد استبداد بود و هم ضد استعمار. نه زورگویی خارجیان را بر می تافت و نه زیر بار زور داخلیان می رفت.
در میان سیاهی استبداد صغیر، او کورسویی از آزادگی بود. به تعبیر امام خمینی «زمانی که قلم ها شکسته و زبان ها بسته و گلوها فشرده بود از اظهار حق دریغ نمی کرد.»
در روزگار بی رسمی، او رسم نمایندگی و آزادگی را به همگان می آموخت. او به قاعده، سیاست می ورزید و رسم سیاست را به مدار دیانت می آورد. هر چند بنابر همان قول مشهور خود، سیاستش عین دیانتش بود اما، هیچ گاه با عبای دین، قبای سیاست نخرید؛ و گوهر دینش را در بازار سیاست نفروخت. سیاست را دینی می خواست اما، از دین استفاده سیاسی نمی کرد. او نشان داد که مجلس، چشم جامعه است و نمایندگان باید تا کجاها را سرک بکشند. تلاش برای استیضاح رضا خان، قد بلند مجلس را نزد او نشان می داد.
یک مجلس زمانی نشانی از مدرس دارد که نمایندگانش فقط از خدا بترسند و تنها خود را به مردم پاسخگو بدانند. مجلس "مدرسی"، مجلسی در سقف شجاعت و نظارت است چندان که رضا خان را هم به زیر تیغ نظارت می کشد.
سلامت و سعادت جوامع و حکومت ها در گرو وجود چنین مجلسی است. تنها این مجلس لیاقت راس امور را دارد. با وجود این مجلس و این ناظران، مجالی برای فاسدان
نمی ماند. لذا سلامت نظام ما، در گرو وجود نمایندگانی مدرس گونه است.
باری! مدرس روح یک مجلس بی روح بود و اعتبار سیاست بی اعتبار!
به احترام او از جای بر می خیزم و کلاه از سر بر می دارم.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر