موضوع كوبا، يك بحث بينالمللي است كه از جنگ سرد بين دو قدرت غرب و شرق آغاز شده بود و شخصيت آقاي فيدل كاسترو به عنوان رهبر كاريزماتيك كوبا كه در كليه انقلابهاي جهان جايگاه ويژهاي داشته و دارد و از ايشان همواره به عنوان يكي از رهبران بزرگ انقلابي نام برده ميشود نيز حايز اهميت و توجه بسيار است. فيدل كاسترو ديپلماسي فعالي داشت و رهبري بود كه مواضع خود را بسيار صريح بيان ميكرد و به عنوان شخصيتي كاريزماتيك، بسيار قابل احترام بود.
داود صالحی در اعتماد نوشت: موضوع كوبا، يك بحث بينالمللي است كه از جنگ سرد بين دو قدرت غرب و شرق آغاز شده بود و شخصيت آقاي فيدل كاسترو به عنوان رهبر كاريزماتيك كوبا كه در كليه انقلابهاي جهان جايگاه ويژهاي داشته و دارد و از ايشان همواره به عنوان يكي از رهبران بزرگ انقلابي نام برده ميشود نيز حايز اهميت و توجه بسيار است. فيدل كاسترو ديپلماسي فعالي داشت و رهبري بود كه مواضع خود را بسيار صريح بيان ميكرد و به عنوان شخصيتي كاريزماتيك، بسيار قابل احترام بود.
ايشان شخصيتي انقلابي داشت و در دورهاي كه امريكاييها با انقلاب كوبا مخالف بودند و به كاسترو فشار آوردند ناچار شد كه به بلوك شرق ملحق شود. ايشان در ملاقاتهاي خصوصي به بنده به عنوان يك سفير، اين مطلب را منتقل كردند كه هيچگاه كمونيست نبوده و همواره ايشان شخصيتي دانشگاهي، اهل حقوق و آزاديخواه بوده است. در زمان جنگ سرد، كوبا هشت ميليون تن شكر خودش را به صورت يارانهاي به اتحاد شوروي ميفروخت و سفارت شوروي در هاوانا بسيار فعال بود. در طرف مقابل امريكاييها براساس قانون داماتو، بيش از ٨٥ صفحه تحريمهايي را عليه جزيرهاي كه صد هزار متر مربع مساحت دارد اعمال كردند. كشوري كه با امكانات محدود محصور است و در همسايگي خود در نود مايلي با امريكاي شمالي و قدرت جهاني روبهرو است.
در آن دوران فشارها خيلي مضاعف شد. فيدل كاسترو مقاومتهايي را از خود نشان داد، اول اينكه يك شخصيت علمي بود و بعد از فروپاشي شوروي، سعي كرد كشور خودش را از طريق جهانگردي و گردشكري نجات دهد. پيشتر كوبا از طريق فروش نيشكر به شوروي يارانه از آنها دريافت ميكرد، بعد از فروپاشي شوروي اين امتياز از بين رفت و كوباييها نتوانستند آن را جبران كنند. ولي از طريق بيوتكنولوژي و صدور نيروي انساني به خصوص پزشك، توانست دستاوردهايي را كسب كند. به طور مثال در روزهاي اخير وزير تجارت كوبا به قطر سفر كرد و حدود سيصد نفر كادر پزشكي كوبايي به قطر صادر كرد و با اين فعاليت، ارزها و درآمدهايي را به كشور خودشان ارسال ميكنند. با روي كار آمدن آقاي اوباما كه شعار صلح را با خود آورد، كوباييها با مقاومتهاي زيادي كه داشتند، خيلي از زندانيان كوبايي را كه شانزده سال از قهرمانان ملي خودشان تلقي ميكردند و در آنجا بودند، به خاك كوبا بازگردانده شدند.
ماجراي كودك اليان گونزالس كه با مادر خود در سواحل فلوريدا غرق شد و فوت كرد و مسوولان گارد ساحلي امريكا اين كودك را نجات دادند نيز بسيار پيچيده بود ولي فيدل كاسترو با شرايط بسيار سخت مردم را در خيابانها جمع ميكرد و شعار ميدادند كه از نظر حقوقي امريكا را ملزم كنند كه اين كودك به آغوش مام ميهن بازگردانده شود. بالاخره اين كار صورت گرفت و از نظر حقوقي اين موضوع را ثابت كردند. آنها ديپلماسي خيلي قوي دارند. همچنين ديپلماتهاي خيلي قوي در سازمان ملل دارند و اخيرا هم بسيار فعال شدهاند.
كاسترو تنها يك شخصيت كاريزماتيك نبود بلكه كارهاي پايهاي جدي در خاك كوبا انجام داد. او غير از شعارهايي كه ميداد، سعي ميكرد كه بچهها را از پيش دبستاني با انقلاب كوبا، آشنا كند. از كتابهاي درسي گرفته تا تخصص و دكترايي را كه ميگرفتند و بيسوادي را صد درصد، ريشه كن كرد. در ارتباط با ريشهكن كردن بيسوادي، فيدل كاسترو، هم مردان و هم زنان، نقش تعيينكنندهاي داشت.
در ارتباط با علوم پزشكي و دانشگاههاي هاوانا مشاهده ميكنيم كه ايشان با ايدههايي كه داشت، بعضي از پادگانهايي را كه در اطراف هاوانا قرار داشتند تبديل به دانشگاههاي پزشكي امريكاي لاتين كرد و از سرتا سر امريكاي لاتين، آفريقاي سياه، دانشجويان به آنجا ميرفتند و تحصيل ميكردند. اينها به عنوان نمايندگان كشورهاي خودشان پزشكي و مهندسي تحصيل ميكردند. البته اين موضوع را هم ناديده گرفت كه يكسري از مردم به خاطر فشارهاي اقتصادي ناراضي بودند. وقتي كه شير خشك را اجازه نميدادند كه وارد كوبا بشود، مسلما يك مادر و خانواده در عسر و هرج قرار ميگرفت. يا در ارتباط با وضعيت مسكن، سعي ميكردند تا آنجايي كه ممكن است، مردم در رفاه تعريف شده انقلابي باشند. يعني اگر شما يك وزير با يك شهروند عادي را در كوبا مشاهده كنيد، اختلاف طبقاتي زيادي ندارند و اين يكي از حسنهايي بود كه فيدل كاسترو با همه مشكلاتي كه داشت، اعمال كرده بود. قصد تعريف كردن از يك نظام را ندارم.
شايد هر نظامي از هر جهت اشكالاتي را داشته باشد، البته حسنهايي را هم دارد. اما چيزي كه مهم است و من به مدت چهار سال در سفارت كوبا ديدم، واقعا به عنوان يك تجربه ديپلماتيك بود كه آموختم. انقلابيگري را در حد عمل مشاهده كردم. در داخل كوبا مردم براي فرار از فشارهاي اقتصادي حاضر بودند كه با قايق به سمت سواحل فلوريدا فرار كنند. گفتني است در امريكا بيش از دو ميليون كوبايي زندگي ميكنند. به طور كلي كوباييهايي كه از نظر اقتصادي يا سياسي به امريكا پناهنده شدهاند، الان از دموكراتها و جمهوريخواهان راضي نيستند.
در سال ٢٠٠٦ كه آقاي فيدل بيمار شد، حكومت را به برادرش رائول كاسترو واگذار كرد و تغييراتي را به وجود آوردند و روابط خودشان را از حالت خصمانه با امريكاييها خارج كردند و رائول كاسترو همچنين در مصاحبههاي خود تلاش كرد تا با امريكا رفع مخاصمه كند و پرچم امريكا را در سفارت امريكا برافراشتند. ولي من از قول سفير كوبا در دفتر وزارت امور خارجه در تهران شنيدم كه گفتند ممكن است اين عاديسازي روابط با امريكا شايد ١٠ سال به طول بينجامد. بنابراين، اين نشان ميدهد كه امريكاييها هنوز دارند يكجانبهگرايي عمل ميكنند. روز گذشته كه اخبار را مرور ميكردم، چند نفر از نمايندگان مجلس امريكا، جملات خيلي سخيفي را عليه كاسترو، مردم كوبا و نظام كوبا مطرح كردند و اين نشان ميدهد كه اينها قابل اعتماد نيستند. در بعضي موارد سرسختيای كه كشورهاي مستقل در مقابل استكبار نشان ميدادند، به خاطر همين ديدگاه يكجانبهگرايي و روحيه استكباري آنها هست كه نميخواهند ملتها، آزادي داشته باشند. ولي در مجموع من نميخواهم بگويم كه فيدل كاسترو از صالحين بوده است.
اما اگر مسلمان نبود، ولي خودش به ايران آمد و شيفته اسلام شد و اين حاكي از اين بود كه يك تمايل قلبي براي اسلام داشت. ما به عنوان جمهوري اسلامي ايران، با توجه به اهميت كوبا در امريكاي لاتين بايد سعي كنيم، همانطوريكه آقاي ظريف در ملاقاتشان با آقاي رائول كاسترو فرمودند، ما بايد كوبا را به عنوان دروازهاي به امريكاي لاتين كه در حقيقت اسوه معنوي و انقلابي هم در اين سرزمين وجود دارد بدانيم. به خصوص از نظر ابعاد تجاري و اقتصادي و همچنين با توجه به همكاريهاي بيوتكنولوژيكي كه با كوباييها داشتهايم بايد مورد توجه قرار گيرد. همچنين توليد واكسنهاي هپاتيت بيو واكسنهاي چند منظوره، همكاريهاي فرهنگي و رفت و آمدهاي خوبي كه بين ما و كوباييها برقرار بود بايد حفظ شود. يكي از مهمترين مشتركات ايران و كوبا ضدامپرياليستي بودن هر دو كشور بود. بنابراين از اول انقلاب همه دولتهاي ايران با كوبا همكاري داشتهاند.زمان جنگ هم رابطه خاصي ميان طرفين برقرار بود.
اما نكتهاي كه در زمان كنار گذاشته شدن فيدل كاسترو وجود دارد اين است كه اين اقدام از جنبه عملي شش سال به طول انجاميد كه اين نشان از هوشمندي آنهاست. آقاي رائول كاسترو بسيار كم مصاحبه ميكند. ايشان گفتند كه ميخواهند انقلاب را به جوانان منتقل كنند. حتي در سيستم پارلمان كوبا كه مجمع مردمي خلق است و ٦١٣ نفر عضو دارد بسياري از جوانان را وارد عرصه كردند و لازم به ذكر است كه حزب كمونيست كوبا در سيستم داخلي كوبا از قدرت زيادي برخوردار است و با هم هماهنگ هستند. يكسري هم آزاديهاي خاصي را ميخواهند و اين آزاديها تعريف خاص خودش را دارد كه با توجه به بافت حكومتي و دولتي، شايد تغييراتي را هم در آينده متصور بشويم. ولي به نظر من با توجه به ديدگاهها و يكسري آموزشهايي كه از كودكي تا آخرين ردههاي سني در كوبا وجود دارد، ذهنيت مردم كوبا يك ذهنيت شكل گرفتهاي است كه براي تغيير آن بايد خيلي كار شود.
اما ارزيابي كنوني من اين است، چون شكم مردم، گرسنه است و اقتصاد آن نظام ضعيف شده است، يك نظام ممكن است با واكنشهاي منفي هم روبهرو شود. ولي در كل يكي از كارهاي خوبي را كه فيدل كاسترو انجام داد، با همه سختيها و مشكلاتي كه مردم داشتند، اختلافات طبقاتي را به حداقل خودش رساند. اما يكي از مسائلي كه موجب پايداري حكومتها و دولتها ميشود، ميزان سواد و فرهنگ آنها است. در حال حاضر در كوبا، بيسوادي از بين رفته است. در زمينههاي علمي كوباييها حضور فعال دارند.
اما بايد گفت كه كوباييها مردمان مستضعفي هستند و تصور من اين است كه دولت كوبا مسير اصلاحات را در دست گرفته و قصد دارند به صورت مروري اين كار را به خصوص از نظر اقتصادي انجام دهند. اگرچه ترديدهايي در خصوص اينكه اين اصلاحات كه توسط رائول كاسترو انجام ميشود مورد تاييد فيدل كاسترو نبوده اما آنچه من در كوبا ديدم رائول كاسترو، مريد برادر خود يعني فيدل كاسترو است. در كوبا، تقريبا يكصدايي است. البته از نظر علمي بحث ديگري است. ولي سعي ميكنند كه در خارج از كشور، مواضع خودشان را يكي كنند. ديپلماتهاي خيلي قوي دارند.
هرچند كه مشكلات مالي فراواني دارند، يكي از كارهايي كه فيدل انجام داده بود، زوج ديپلمات به خارج از كشور ميفرستاد. يعني يك زوج، با حداقل حقوق، كار كنسولي و ديپلماتيكي انجام ميدادند. به صورت انقلابي زندگي ميكردند. ولي در مجموع برای فيدل كاسترو، يكي از رهبران محترم و عاليقدر دنيا كه از نظر مبارزاتي كه شخصيت كاريزماتيك و انقلابي بود، طلب مغفرت ميكنم و اميدوارم كه با توجه به خوبيهايي كه براي مستضعفين انجام داده است، خداوند عادل او را با مستضعفين محشور كند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
دمش گرم فیدل هنوز نتونستم خبر مرگش را باور کنم خب غم عزیز سخته واقعا که یک ستون بود شنیدم که بدون خدافظی هم رفته شاید وقت نکرده