هدف اصولگرايان انتخابات ۱۴۰۰ است نه ۹۶
اصلاحطلبان به اجبار به سمت آقاي روحاني خواهند رفت و گزينهاي بهتر از او سراغ ندارند.
اعتماد نوشت: اميررضا واعظ آشتياني، فعال سياسي اصولگرا هدفگذاري اصلي اصولگرايان را انتخابات رياستجمهوري ١٤٠٠ ميداند. همين است كه ميگويد اصولگرايان بايد براي شاكله مندي خود در انتخابات ٩٦ تلاش كنند و به نامزدي واحد برسند تا مقدمات موفقيت در انتخابات سال١٤٠٠ از همين انتخابات فراهم شده باشد.
پيشبيني شما از سناريوي انتخابات آينده چيست؟ انتخابات چند قطبي خواهد شد؟
اصلاحطلبان به اجبار به سمت آقاي روحاني خواهند رفت و گزينهاي بهتر از او سراغ ندارند.
تنها تلاش ميكنند كه سهم بيشتري از دولت بگيرند. اصولگرايان اگر ميخواهند مشاركت حداكثري را تضمين كنند بايد گزينهاي را معرفي كنند كه وارد يك رقابت سخت و تنگاتنگ شوند و چالشي براي چگونه راي آوردن يا راي نياوردن آقاي روحاني فراهم كنند. اين مساله وابسته به اين است كه اصولگرايان به وحدتي براي ارايه كانديداي واحد برسند. اينكه گروه يا طيفي خاص از اصولگرايان فردي خاص را معرفي كنند و ديگران تمكين كنند، با مشكل مواجه ميشوند. فردي بايد از سوي اصولگرايان انتخاب شود كه اكثريت اصولگرايان و مردمي كه باور و اعتقاد به رويههاي اصولگرايي دارند با دل و جان به آن فرد راي دهند. اين فرد بايد راي آور باشد و استراتژي براي آينده كشور داشته باشد. ادعاهاي وراي واقعيت نداشته باشد و شعارهايي كه ميدهد در حد توان اجرايياش باشد.
آيا اصولگرايان به دنبال مشاركت حداكثري هستند يا حداقلي؟
اصولگرايان به دنبال حضور حداكثري همراه با نشاط مردم پاي صندوقهاي راي هستند. به هر حال مشاركت حداكثري امتيازات مثبتي پيش چشم جهان نيز براي ما دارد. فرقي هم نميكند كه آقاي روحاني انتخاب شود يا خير.
چه افرادي در اردوگاه اصولگرايي آمادگي كانديداتوري دارند؟
مصاديق را نميتوان بيان كرد. همواره و در هر انتخاباتي افراد واجد شرايط بايد خود را براي حضور در انتخابات آماده كنند. به تعبيري خود را هميشه گرم نگه دارند تا در زمان مناسب بتوانند وارد عرصه رقابت شوند. يك تشكل فعال هميشه بايد در حال گرم كردن خود باشد.
موتلفه، رهپويان، جبهه پايداري اعلام كردهاند كه كانديداي مستقل در انتخابات ارايه ميكنند.
اين مساله آيا به ضرر اصولگرايان خواهد بود؟
اين طيفها منظورشان اين است كه ميخواهند كانديداهايشان را براي به فينال رساندن در مجموعه اصولگرايان معرفي كنند و نهايتا يك گزينه انتخاب خواهد شد. اگر هر يك از اين احزاب بخواهند فارغ از تصميم جمعي گزينهاي را معرفي كنند، مطمئنا اثربخشي نخواهد داشت.
اگر هدف رسيدن به فينال و با موفقيت گذراندن آن باشد، اصولگرايان امروز در چه نقطهاي از مسير قرار دارند؟
در حال انجام كارها هستند و مصاحبههاي متعددي كه از اصولگرايان ميبينيد بخشي از اين كارها را نشان ميدهد. فعلا گروهها و احزاب مختلف در مجموعه اصولگرايي براي دو انتخابات آتي دارند فعاليت ميكنند و افراد مدنظر و مناسب براي كانديداتوري در دو انتخابات را براي تصميمگيري نهايي معرفي ميكنند. در بين اصولگرايان هستند افراد و گروههايي كه معتقدند بايد از آقاي روحاني حمايت كرد. اين نگاه هم در مجموعه اصولگرايي وجود دارد اما به نظر ميرسد كه اصولگرايان كانديدايي را قطعا براي انتخابات رياستجمهوري معرفي ميكنند.
آقاي قاليباف اعلام كرده كه براي حضور در انتخابات تنها با اين شرط كه اجماع كامل روي او وجود داشته باشد، به صحنه ميآيد. آيا اصولگرايان اين شرط را ميپذيرند؟
اگر بناست يك كانديدا معرفي شود، كانديداهاي اصولگرا بايد به اين باور برسند كه با چند كانديدا نميتوانند رقابت جدي با آقاي روحاني داشته باشند. نكته مهم اين است كه همه طيفهاي اصولگرايي بايد پذيراي آن انتخاب باشند و فقط مورد پذيرش عدهاي خاص نباشد.
احتمال كانديداتوري آقايان حدادعادل، قاليباف و جليلي را چقدر ميدانيد؟
شما اين تعداد را نام برديد؛ تعداد ديگري هم به اين افراد ميتوان اضافه كرد كه ميتوانند به عرصه انتخابات وارد شوند. بايد توجه كرد كه اصولگرايان با تمام قوا و ظرفيت خود در انتخابات دوره دوازدهم رياستجمهوري وارد نميشوند. چرا كه انتخابات سال ١٤٠٠ براي آنها خيلي مهمتر است. رونمايي از كانديداي اصلي اصولگرايي در سال ٩٦ نخواهد بود. در عين حال براي انتخابات ٩٦ دست بسته هم نيستند. اگر اصولگرايان در انتخابات رياستجمهوري به اجماع نرسند با چالشي مواجه خواهند بود. اميد است كه اجماع سال ٩٦ منجر به اين شود كه در سال ١٤٠٠ بتوانند رونمايي مناسبي از كانديداي خود داشته باشند.
پس ميتوان گفت كه استراتژي اصلي اصولگرايان در انتخابات ٩٦ پيروزي نيست بلكه رسيدن به شاكلهمندي مناسب براي انتخابات ١٤٠٠ است؟
بله، ميتوان اينطور تعبير كرد. همچنين ميتوان استراتژي اصولگرايان را خراش انداختن به آراي آقاي روحاني نيز دانست.
شما چه توصيهاي به همفكرانتان داريد؟
در مجموعه كارهاي سياسي، بداخلاقي سياسي بايد حذف شود. از انگ زدن و افراط و تفريط بايد پرهيز شود. البته حركت هوشمندانه منافاتي با اين اصول ندارد. متاسفانه افرادي هستند كه به اين اصول توجهي ندارند و بيشتر به دنبال كسب وجهه كاذب هستند.
اين عدم رعايت اخلاق سياسي آيا از آرايشان در پايگاه اجتماعي ميكاهد؟
بله. البته اين توصيه را بايد به همه جريانهاي سياسي كرد. گفتمان و ادبيات يك جريان سياسي بايد به گونهاي باشد كه مخاطب، علاقهمند حمايت باشد؛ نه ريزش آراي آن. يكي از چالشهاي جدي فعالان سياسي مربوط به چگونه گفتمان كردن و عدم برخورداري از اخلاق سياسي است.
اصولگرايان در سال ٩٤ در تهران يك ليست واحد ارايه كردند اما ليستشان نتوانست راي بياورد. آيا همه مشكلات اصولگرايان با وحدت حل ميشود؟
وحدت فقط در ادبيات و گفتمان و ارايه ليست واحد خلاصه نميشود.
وحدت در عدد كمكي نميكند؟
بله، جداي از اينكه گفتمان يك جريان سياسي بايد صادقانه و موثر باشد، بايد گروهها و احزاب برنامهمحور باشند. شما نميبينيد كه گروهها و احزابي منسجم با برنامه واحد و موثر براي اداره دولتها داشته باشد. پيش بيني ناپذيري از ويژگيهاي سياست ما شده است. چرا كه احزاب قدرتمند و با برنامه نداريم و مردم نيز به احزاب باور ندارند.
آيا اصولگرايان از واقعيت مطالبات پايگاه اجتماعي خود شناختي دارند؟
فقط هم به اصولگرايان اشاره نكنيد. بهطور كلي اين مشكل در كشور وجود دارد و به همين دليل است كه رفتار و راي مردم از ديدگاه فعالان سياسي پيشبينيناپذير شده است. مهمتر اينكه احزاب و گروهها برنامه محور نيستند. دو جريان سياسي در كشور يك استراتژي تعريف شده در اقتصاد براي خود ندارند. حتي تفكر سيستمي هم در دو جناح كشور وجود ندارد.
پ
ارسال نظر