چشم انداز سال ۲۰۷۶ از دیدگاه دانش
آینده شناسی محکوم به شکست است و طی ۶۰ سال آینده خیلی اتفاقات ممکن است رخ بدهند. اما راه هایی هم وجود دارند که بتوان از طریق آن حدس هایی مبتنی بر دانش درباره افق دید آینده صادر کرد.
روزنامه نگاری همیشه به عنوان "برداشتی از تاریخ" توصیف شده است. اما هستند روزنامه نگارانی که گاه به گاه "برداشتی از آینده" را به تصویر می کشند. طی ۶۰ سال گذشته نه تنها اکتشافات و ابداعات زیادی در زمینه های دانش و فناوری داشته ایم، که حتی تلاش کرده ایم تا دلایل اهمیت آن ها و زمینه هایی را که در آن به ما کمک می کنند، هم توضیح دهیم. این کار به هیچ وجه آسان نیست. مرزهای بسیار باریکی بین پیش بینی های قابل آزمایش، حدس های مبتنی بر دانش و تصورات رویا پردازانه وجود دارد.
بنابراین می توان گفت که تلاش برای پیش بینی آینده با جزئیات، کاری بی فایده است. اینترنت، گرم شدن کره زمین، هوش مصنوعی و مهندسی ژنتیک همگی در سال ۱۹۵۶ تحت نظر ما بودند. اما طرز فکر ما درباره این که آن ها به طور دقیق در چه زمینه ای هستند و چگونه کار می کنند، تنها از طریق مطالعه انشعابات فکری جامعه در هر دوره ای قابل بررسی است؛ داستان های فاجعه آمیز که در بین بومیان ردوبدل می شده است، نتوانسته نژاد بشر را نابود کند و هنوز ماشین ها یا حتی افرادی با قدرت های غیرعادی مثل سوپرمن در بین ما به وجود نیامده اند!
اما آیا ما قادر خواهیم بود که پیش بینی های بهتری از آینده تولید کنیم؟ یک راه برای پیشرفت در این زمینه استفاده از روشی مثل "برون یابی" است. به عبارت دیگر، بروین یابی یعنی نگاه کردن به این که در حال حاضر چه اتفاقاتی افتاده و چه اتفاقاتی در حال وقوع هستند، و حدس درباره این که این اتفاقات به چه سمتی تمایل خواهند داشت.
این روش زمانی خوب عمل می کند که بتوانیم سیستمی را در نظر بگیریم که با همان قوانین فکری امروزی به کار خود ادامه دهد. محرک های آسمانی معمولا چندان تغییر نمی کنند، بنابراین می توانیم با اطمینان خوبی پیش بینی کنیم که شهاب سنگ هالی در سال ۲۰۶۱ به آسمان ما باز خواهد گشت.
هرچه سیستم ها پیچیده تر می شوند، ارائه پیش بینی های دقیق هم سخت تر است. به عنوان مثال، پیش بینی آب و هوا برای آینده های دورتر، به شدت سخت است. وقتی درباره تغییرات جامعه صحبت می کنیم، هنوز هم کار سختی برای پیش بینی این تغییرات در پیش داریم. تعداد فاکتورهای بسیار زیادی هستند که باید در نظر گرفته شوند و این فاکتورها نیز در راه های پیچیده و متقابلی نسبت به هم واکنش نشان می دهند.
در بعضی شرایط، برون یابی نیاز به توصیف و تشریح دارد؛ هیچ وقت نمی توان به طور کامل مطمئن بود که چیزی که در حال حاضر در حال وقوع است، به همین شکل ادامه پیدا خواهد کرد یا حتی سرعت بیشتری خواهد گرفت! طرفداران این سیستم فکری، قانونی را بیان داشته اند به نام "قانون مور" که بیان می کند که پردازش های کامپیوتری هر دو سال دو برابر می شوند.
با قبول این نظریه، خواهیم فهمید که قرار است با فناوری های بزرگ تری روبرو شویم. چیزی شبیه ماشین های فوق هوشمند. این موضوع احتمالا تکان دهنده ترین نوع تغییرات قابل پیش بینی در ۶۰ سال آینده خواهد بود. البته به نظر نمی رسد که این اتفاق به این زودی ها هم قابل دستیابی باشد. قانون مور یک قانون بر مبنای طبیعت نیست بلکه نوعی پیشگویی است که خود به خود شکل گرفته و گسترش پیدا کرده است و به اصرار خود مردم هنوز باقی مانده است.
هرچند که امروزه این قانون با چالش هایی مواجه شده است چرا که قوانین طبیعی تا حدودی آن را نقض می کنند. در حالی که سرعت فعلی مطالعات هوش مصنوعی به طرز چشمگیری قابل توجه است، به نظر می رسد که مشکلاتی هم بر سر راه قد علم کنند.
بنابراین پیش گویی و برون یابی هم استفاده محدودی دارند: به عنوان یک مثال ساده، اگر نیاز داشته باشید که سرعت شبه رساناها را در آینده حدس بزنید، شاید این روش ها به خوبی کار کنند. اما اگر بخواهید پیش بینی کنید که شبه رساناها در آینده چه تاثیری بر جوامع خواهند گذاشت، احتمالا این روش ها کمک چندانی به شما نمی کنند.
اما آیا این ها یعنی که پیش بینی آینده کاری پوچ و بی فایده است؟
نه کاملا! احتمالا ما در بسیاری از پیش بینی ها اشتباه خواهیم کرد، با این حال هیچ وقت قرار نیست که پیش بینی ها را باور کنیم و تصمیمات خود را بر مبنای آن ها بنا کنیم! در واقع ما نیاز داریم که درباره آینده فکر کنیم و تا حدودی روند مسایل مختلف را حدس بزنیم اما همیشه باید بدانیم که قرار نیست پیش بینی هایمان صددرصد درست از آب در بیایند.
ارسال نظر