روزنامه ایران در گزارشی نوشت: درختان زرد و نارنجی پاییزی با سرعت از مقابلمان میگذرند. درست مثل تصویر تند شده یک فیلم. تصاویری تند، متحرک و زیبا. میگویند چهار فصل سال را در قاب همین شیشه میبینند. این شیشه بزرگ همه جاده را در بر میگیرد.
انگار همه چیز در قاب این شیشه بزرگ روی دور تند است. زندگیشان با سرعت گره خورده، سرعت و سفر. قطارحومهای از تهران به مقصد هشتگرد در حرکت است. چند دقیقهای است سکوی ۱۱ را ترک کردهایم. کابین کنترل قطار آنقدر کوچک است که بسختی در گوشهای از آن جای گرفتهام.
قطار، جاده و ترسهای یک لکوموتیوران
ایستگاه قطار در یک روز بارانی پاییزی، گرفته به نظرمیآید. احاطه شده در غبار و بخار. تصویر آشنای همه ایستگاههای قطار، همان که خیلیها را به سفر زمینی با قطار علاقهمند میکند. یک جور حس آشنا و دوست داشتنی. سکو، نرده ایستگاه، ریل، مسافر...
مسافران تند و تند از این سو به آن سو میدوند. هر کسی در میان ۱۴ سکوی قطار در راهآهن تهران سراغ سکوی مورد نظرش را میگیرد. صدای ممتد بوق قطار فضا را هر چند لحظه یک بار میشکافد.
ابوالفضل احمدیان، راهبر قطار به همراه کمکش مهرداد احمدی تا دقایقی دیگر سکو را ترک میکند. ابوالفضل کت وشلوار طوسی رنگ به تن دارد. ۴ خط سر آستینش نشان میدهد، رتبه پایه اول دارد. یعنی راهبر اصلی یا به قول خودمان لکوموتیوران.
خلبان همیشه ترس از سقوط دارد، اما مهمترین ترسهای یک راهبر قطار یا لکوموتیوران چیست؟
احمدیان ۳۴ ساله مهندس مکانیک است. قبل از اینکه به سؤالم پاسخ دهد، با لبخندی میگوید: «لکوموتیو آن قطاری است که یکسری واگن را حمل میکند ولی قطار ما لکوموتیو ندارد، اینها «ترنست» هستند. راهبر عنوان عمومیتری برای شغل ماست، ولی تقریباً همه دوست دارند به ما بگویند لکوموتیوران. بعضیها هم میگویند ترنستران. همه هم فکر میکنند ما پیر هستیم نمیدانم چرا؟»
راست میگوید لکوموتیوران در ذهنم راننده پیری است که لباسهای سیاه رنگ برتن دارد. این تصویر با تصویر پیش رویم کاملاً متفاوت است. هر دو راهبر، جوان هستند.
او از مهمترین ترسهایش میگوید، نخستین سؤالی که به ذهن هر کسی میآید. اگر ناگهان عابری جلوی راهش سبز شود، چه میکند: «مهمترین ترس و اضطراب برای یک راهبر قطار این است که ناگهان عابری بپرد جلویش یا وسیلهای روی ریل سبز شود؛ ماشین، گله یا هر چیز دیگری. در این شرایط ترمز اضطراری و بوق هشدار میزنیم تا بفهمند و خودشان را کنار بکشند. قطار عین ماشین نیست که هرجا ترمز بزنی، همان جا بایستد.
در شرایط معمولی که ترمز اضطراری میزنیم، یک کیلومتر طول میکشد توقف کند. اگر فرد هشیار باشد و با بوق کنار برود برخوردی اتفاق نمیافتد و فقط به ما ترس و شوک وارد میشود. ولی اگر هشیار نباشد یا قصد دیگری داشته باشد و روی خط بماند، هیچ کاری از ما بر نمیآید، جز دعا.»
ابوالفضل سابقه تصادف با ماشین و برخورد با عابر را دارد. به قول خودش هنوز با گذشت سه سال از ماجرا دلش نمیخواهد دربارهاش حرف بزند: «متأسفانه پیرمردی که فوت کرد، گوشش سنگین بود و متوجه صدای قطار نشده بود. صدای قطارهای ما نسبت به لکوموتیوها کمتر است.»
چند پرنده از جلوی شیشه میگذرند. برگهای نارنجی رنگ روی زمین از این شیشه بزرگ جلوه دیگری دارند. براق و درخشان، خیس خورده از نم باران.
ابوالفضل آهی میکشد: «این پرندهها هم که به شیشه میخورند تا چند روز حالم گرفته است. اینها که الان دیدید خوشبختانه فاصله داشتند. حالا تصور کنید با همنوع خودم برخورد کنم ببین آدم چه حالی میشود؟»
چند دقیقه بعد از کنار یک منطقه مسکونی میگذریم. همان جا که بیشترین احتمال خطر هم هست. چند کودک که در کنار ریل ایستادهاند با خوشحالی برایمان دست تکان میدهند.
احمدیان سری تکان میدهد: «تقریباً بیشتر همکاران، تجربه برخورد با عابر پیاده را دارند، بویژه کودکان خردسال. راهبرها به خاطر برخورد یا تصادف مؤاخذه نمیشوند، چون راهآهن به نوعی حریم خصوصی است و کسی نباید وارد آن شود درست مثل این است که سر زده و بدون اجازه وارد خانه کسی شوی. یک بار هم با ماشین برخورد کردم. آن موقع توقف کردم تا پلیس از راه برسد. بعد از تصادف با آن پیرمرد تا روزها حالم بد بود. الان وسایل ایمنی روی قطار، سرعت را تا حد زیادی کنترل میکند.»
مدام بیسیم داخل کابین مسیرها و دیگر نکات امنیتی را تکرار میکند. قطار حومهای در سه ایستگاه شهرقدس، کرج وهشتگرد توقف دارد اما همیشه هم این طور نیست که آنها مسیر به این کوتاهی را طی کنند. ابوالفضل احمدیان فردا راهی مشهد است. رفت و برگشتش نزدیک به دو روز طول میکشد.
مهرداد احمدی کمک راهبر 28 ساله در رشته مهندسی صنایع درس خوانده. سه سال تجربه کار دارد.ابتدا مکانیک قطار بوده و بعد از آموزش شش ماهه کمک راهبر شده. اما وظیفه اصلی یک کمک راهبر قطار چیست؟
«من در راهیابی مسیر به راهبر اصلی کمک میکنم. دیدبانی مسیر، یادآوری برخی نکات جاده مثل پیچ جادهها هم بر عهده راهبر است. یکسری علائم روی خط داریم مثل همین چراغ قرمزی که الان رو به رویمان است. این وضعیتها را کمک راهبر به راهبر اصلی یادآوری میکند. راهبر و کمک راهبر در واقع مکمل هم هستند.»
راهبرها درباره مسائل فنی کابین بیشتر توضیح میدهند. دو دسته کنترل حرکت کنار هم قرار دارند وهدایتکننده اصلی قطارند. مستر کنترل و مارش.
مستر کنترل، حرکت و ترمز قطار و مارش جهت حرکت را مشخص میکند. نمایشگر وضعیت قطار، ژنراتور برق و کنترل کنندههای نورافکن، سیستمهای ایمنی و دکمههای رنگارنگ قرمز و سبز... از دیگر قسمتهای کابین هستند.
برای مهرداد هم برخورد با عابر پیاده وحشت اصلی راهبری است: «خودم برخورد نداشتهام، اما شاهد برخورد بودهام. واقعاً وحشتناک است مو بر تن آدم سیخ میشود. بعضیها مقابل ریل میایستند، دستهایشان را باز میکنند و بعد با حالت نمایشی ناگهان خودشان را کنار میکشند. این برای آنها تفریح و کیف است و برای ما اضطرابی کشنده وحشتناک. برخی راهبرها بعد از برخورد نمیتوانند به حرکت ادامه دهند.
بیشتر این اتفاقها نزدیک مناطق مسکونی میافتد. مثلاً در مسیر زنجان از این اتفاقها زیاد افتاده از پیرمرد تا بچه کوچک. بعضی اوقات میبینی عابر هندزفری توی گوشش گذاشته یا روی ریل نشسته و با تلفن حرف میزند و اصلاً نه قطار را میبیند و نه صدای بوق را میشنود. تا ترمز هم بزنیم 800 مترجلوتر متوقف شدهایم. مهمترین استرس شغل ما همین است. یکی از همکارها دو سه بار برخورد داشته و از استرس زیاد بیماری پوستی گرفته. همه دستهایش تاول میزند.»
قطارهایی با ایمنی بالا و زیباییهای لکوموتیورانی
راهبرها برایم میگویند با وجود تکنولوژیهای جدید، دیگرخارج شدن قطار از ریل تقریباً در تصور نمیگنجد. مگر اینکه زنجیرهای از اشتباهات پشت سرهم رخ دهد و چرخی از ریل خارج شود. آن موقع هم معمولاً به مسافران آسیبی نمیرسد. شاید به همین خاطر است که تلفات ریلی در سال اندک است.
ابوالفضل احمدیان درباره برنامه ماهانه حرکتش میگوید: «گاهی زنجان، مشهد، میانه و قم و... راههای طولانیتر را 4 نفره میرویم و جایمان را با هم عوض میکنیم. درست است کارمان سخت است و استرسهای خودش را دارد اما زیباییهایی هم دارد. هیچکس مثل ما قشنگیهای طبیعت را از این پنجره بزرگ نمیبیند، آن هم در چهار فصل سال. زندگی ما به سفر گره خورده. یک جا بند نمیشویم. مثل کارمند اداره نیستیم که یک جا بنشینیم.»
مهرداد و ابوالفضل هر دو معتقدند رانندگی با قطار آسانتر از رانندگی با اتومبیل است: «شاید به این شیوه عادت کردهایم؛ ما هستیم و یک ریل و عابران سر به هوا، اما در رانندگی باید مدام حواست به چپ و راست هم باشد.» میگویند شغلشان برای مردم جذاب است و جوانها مدام درباره چگونگی ورود به آن میپرسند. هر دو مدتها تعمیرکار قطار بودهاند و بعد از آموزش راهبر شدهاند.
اما راهبری قطار چه تفاوتی با راهبری مترو دارد؟ احمدیان میگوید: «زیاد فرقی باهم ندارند. قطارهای مترو برقیاند و به مراتب راهبریش سادهتر است. چون در یک محیط ایزوله حرکت میکنند و خطر کمتری دارند.»
راهبری ترنست و ریل باسها که این روزها قطارهای اصلی کشورهستند تقریباً مشابه است. اما قطارهای قدیمی که همان لکوموتیو یا دیزلها هستند کمی فرق دارد.
به ایستگاه آخر میرسیم. مسافران صندلیهای سبز رنگ ترنست را ترک میکنند. صدای بوق ممتد در ایستگاه میپیچد، قطار میایستد. مسافران میگذرند...
نظر کاربران
حالا این اخبار داغ بود یا رمان؟؟؟؟؟؟