۴۲۴۰۴۲
۳۵ نظر
۵۰۱۴
۳۵ نظر
۵۰۱۴
پ

عجله دختر و پسر دانشجو برای جدایی

دختر و پسر جوان آنقدر کم سن و سال بودند که به نظر نمی‌آمد زن و شوهر باشند. آنها عجله داشتند یک روزه از هم جدا شوند، همان‌طور که ظرف دو روز پای سفره عقد نشسته بودند.

روزنامه ایران: دختر و پسر جوان آنقدر کم سن و سال بودند که به نظر نمی‌آمد زن و شوهر باشند. آنها عجله داشتند یک روزه از هم جدا شوند، همان‌طور که ظرف دو روز پای سفره عقد نشسته بودند.
«سارا» و «امید» در میان مراجعان مجتمع قضایی صدر در تهران در نگاه اول به دو دانشجوی کنجکاو می‌ماندند که برای تحقیق درسی به دادگاه آمده‌اند یا حداکثر به‌عنوان فرزندان زن و شوهری، والدین‌شان را همراهی می‌کنند. اما روی پوشه زرد رنگی که دست زن جوان قرار داشت، نوشته شده بود «طلاق توافقی» و همین پرونده، دلیل حضورشان را در شعبه ۲۴۴ دادگاه خانواده روشن می‌کرد.
هر دو دانشجو بودند و در آن لحظات ظهر نیمه پاییز که دختر و پسرهای جوان از دبیرستان یا دانشگاه داشتند به خانه بازمی‌گشتند، سارا با منشی شعبه چانه می‌زد که زودتر کارشان را راه بیندازد تا هر چه زودتر حکم طلاقشان صادر شود. امید، اما پشت در اتاق ساکت ایستاده بود.
در آن لحظات قاضی «حمیدرضا رستمی» که در حال رسیدگی به پرونده دیگری بود، صدای زن جوان را شنید و دعوت کرد هر دو نزد او بروند. ابتدا از زن جوان خواست در مورد عجله‌اش برای طلاق توضیح دهد و «سارا» که عادت داشت با صدای بلند حرف بزند، کلماتش را به تندی ادا می‌کرد و هنگام حرف زدن دستهایش را تکان می‌داد. در مقابل «امید» با چهره بدون ریش و سبیلش خیلی آرام به نظر می‌رسید و بنا به ضرورت حرف می‌زد. واضح بود که زردی پوست صورتش نشانه نوعی بیماری باید باشد. هر دو لباس‌های مد روز مثل شلوار جین و کفش اسپورت پوشیده بودند.

سارا در پاسخ به قاضی گفت: «ما که برای طلاق توافق داریم، چرا باید پیش مشاور برویم؟»

قاضی لبخندی زد و گفت: «این روال رسیدگی است. برای طلاق توافقی باید نظر مشاوران خانواده ارائه شود تا به دادخواست رسیدگی شود. شما هم فردا باید به مشاور مراجعه کنید.» سپس به پرونده آنها نگاهی انداخت و ادامه داد: «حالا چه عجله‌‌ای برای طلاق دارید؟»

زن جوان حرف قاضی را قطع کرد و جواب داد:«می خواهم به مسافرت زیارتی بروم و نیاز به پاسپورت دارم. اگر زودتر جدا شویم دیگر احتیاجی به اجازه شوهرم ندارم.»

قاضی دوباره گفت: «هنوز دو سال از ازدواج شما نمی‌گذرد، چرا به این زودی می‌خواهید جدا شوید؟»
سارا دوباره جواب داد: «تقریباً یک سال و نیم می‌شود که عقد کرده‌ایم، قرار بود بعد از دیپلم گرفتنم برویم سر خانه و زندگی‌مان، اما نشد. این آقا از آن روز تا به حال حتی یک هزار تومانی هم خرجم نکرده، نه جشن درست و حسابی برای عقدمان گرفت و نه چیزی تا به حال برایم خریده. حتی سر کار هم نمی‌رود. دائم چشمش به دهان مادرش است ببیند چه می‌گوید! کلاً از این مدت حتی یک ماه هم با هم خوب نبود‌ه‌ایم...»
دختر همین‌طور داشت از تنبلی و بیکاری و بی‌پولی همسرش می‌گفت که قاضی رو به پسر جوان کرد و پرسید:«خب چرا سر کار نمی‌روی؟ اصلاً کسی به شما گفته زندگی چقدر خرج و هزینه دارد؟»
امید سرش را پایین انداخت و گفت:«من بیماری دارم و نمی‌توانم هر جایی کار کنم. در ضمن دانشجو هستم و نمی‌توانم تمام وقت کار کنم...»سارا میان حرف شوهرش پرید و تندی گفت: «این آقا پیوند کلیه انجام داده و در پایش هم پلاتین دارد. اما هیچ کدام اینها را موقع خواستگاری به ما نگفتند. به من گفتند مهندس است و ماهی ۱۵ میلیون تومان پول درمی‌آورد، اما بعداً معلوم شد دانشجوی معماری است و پول توجیبی می‌گیرد. خب آقای قاضی شما فکر می‌کنید من با این مرد خوشبخت می‌شوم؟ من تا دو سال قبل از خواستگاری داشتم عروسک بازی می‌کردم، یکی یکدونه خانواده بودم. اما آنقدر مادرم در گوشم خواند که خام شدم و بله را گفتم. کلاً از خواستگاری تا عقدمان دو روز هم طول نکشید...»
قاضی رو به او گفت:«ازدواجتان که ظاهراً عجولانه بوده، بهتر است برای طلاق عجله نکنید.» بعد رو به مرد جوان کرد و ادامه داد:«شما هم مثل اینکه از وظایف یک مرد متأهل اطلاعی نداری. وقتی درآمد و شغلی نداشتی چرا به خواستگاری رفتی؟»
سارا باز هم به میان حرف قاضی پرید و گفت:«آقای قاضی، من که نگفتم خانه و ماشین برایم بخرد. اما اصلاً آه در بساط ندارد. همین هزینه ۱۶۰ هزار تومانی باطل کردن تمبر را هم من داده‌ام. مثلاً شوهر من است... اما تا حالا حتی یک دانه بستنی هم برایم نخریده...» بعد انگار چیزی یادش آمده باشد، ادامه داد:«اصلاً دوستش ندارم. از اول هم دوستش نداشتم...» امید هم زیر لب گفت:«من هم همین طور...» قاضی رستمی. لحظه‌ای سکوت کرد و آنگاه دستور داد زن و شوهر جوان به مشاور مراجعه کنند و نتیجه را بیاورند تا در هفته آینده رأی لازم را صادر کند.

در آن لحظات مادر سارا پشت در اتاق دادگاه منتظر بود تا از تصمیم دادگاه باخبر شود. دخترش هنوز داشت در مورد عروسک‌های دو سال پیش و درس‌های دانشگاه امروزش حرف می‌زد. امید هم در ناامیدی به زندگی مشترکش فکر می‌کرد و به پرندگان روی درخت‌ها نگاه می‌کرد که سبکبال از این شاخه به آن شاخه می‌پریدند.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    اخی چ داستان قشنگی

  • پسر ایرانی

    تو این مورد حقو به دختر میدم.واقعا بیجا کرد اگه نداشت رفت خواستگاری

  • بدون نام

    والا دخترا همه شون برای ازدواج وخلاص شدن و ازاد شدن ازپدر و مادر عجله دارن بعدش هم مگه تحقیق نکرده بوده

  • بدون نام

    پول همه چیز نیست اما خییییلی چیزه

  • سعيد

    راحت ميشيد بابا

  • سلی

    ازدواج شده بچه بازی دهه هشتادی

  • بدون نام

    حق با دختره هسته..چون بچه بوده خام بوده..تقصیر پسره هم نیست..فقط فقط تقصیر پدر ومادر دختر خانوم هسته..

  • صدف

    اونایی که میگن پول عین چرک کف دسته اشتباه میکنن اتفاقا پول خوشبختی هم میاره.اون آقایونی که میگن دختراپول پرستن اگه خودشون دخترداشته باشن میذارن بایه بی پول ازدواج کنه یاپولدار؟!!!!

  • طوطی

    بعضی مادرا فقط به این فکر میکنن دخترشون رو سریع شوهربدن بره،من باازدواج توسن پایین هم واسه دخترهم پسرمخالفم چون دیدم چه بلوایی به پامیشه وقتی عروس داماد به اون شعورعقلانی نرسیدن وازدواج کردن……

  • کامروا

    (تهمت به این خانم نمی زنم واصلا بااین خانم نیستم .)اما ازدواج به این شکل وبه شرط اینکه دختر خانم ها فقط عاشق همسرشان باشند هیچ مشکلی ندارد (نه عاشق پول )وبعد از مدتی کار جور می شود وخدا روزی رسان هست .ولی خیلی از خانم ها حاضرند صد سال دوست خیابونی باشند (حرام)ولی تا وارد زندگی می شوند هزار جور ایراد می گیرند .ودر مورد این جریان چرا این آقای قاضی اینطور صحبت کرده باپسر ؟آقای قاضی یعنی چه کار می کرد چون پول نداشت نباید زندگی کنه ؟!وبنده می گویم این آقا پسر افتخار ایران هست .( این همه آقاپسر نامرد وهوس باز توی کوچه خیابون ریختن )وحیف که خانم ها قدر این آقایون رانمی دانند .

  • بدون نام

    مخاطب صدف بس شما اگر دختر شهر دادی بهتر ایت به گاوصندوق بدهید چون داخل ان خیلی پول هست

  • راز

    من نمیدونم چه عجله ای هست برای ازدواج آخه وقتی شرایط رو برای ازدواج ندارین اقدام نکنین حداقل ترین چیز برای ازدواج استقلال مالیست خب تو که هنوز پول توجیبی میگیری چطور میخوای از پس زندگی مشترک بربیای

  • نادبا

    آره تقصیر پدر مادره ...ولی وقتی به دختر (عروس) میگی هنوز با 20 سال سن وقت عروسیت نیست .بهش بر میخوره .پسر هم میگه داری مادر شوهر بازی در میاری

  • بدون نام

    نمیگم طلاق خوبه ولی پسر چقدر بی عرضه است

  • بدون نام

    دوستان ،خواهران وبرادران عزیز پول همه چیز زندگی است،نداشته باشی زندگی متلاشی میشه

  • به کامروا

    ای هموطنان ای برادران ای خواهران ای مسلمانان ای که دین و مذهب دیگری دارین ای ایرانیان داستانی و جربانی را میخونید قضاوت یکطفه نکنید خدا زبون شما را به گوشت تبدیل میکنه و من که قاضی نیستم بدونم شماها هم قاضی نیستید به جای این حرف ها راهکار درست و حسابی و جامعه پسند بدهید اگر چنین نکنید خدازبون شما را گوشت در دهانتان بکنه من گفتم دیگه،

  • بهار

    برا هر دو شون متاسفم!!!

  • میرزا

    سلام به همه دوستان، این همه عجله و شتاب دیگه جایی برای فکر کردن و خوب اندیشیدن نمیگذاره! پس عجله نکنید، صبور باشید، و از صبر غوره حلوا میشود چه می شود و جاش کجاست؟

  • شادان

    ... یعنی چی این آقاپسر افتخار ایرانه؟؟ خدااای من!!! این پسر اشتباه اولش این بوده تو جلسه خواستگاری حقیقت رو درباره بیماریش نگفته و این (پنهانکاری) تو قانون جُرمه( اگه نمیدونی برو تحقیق کن تا معلوماتت یکم بالا بره) دوماً شغل نداشته و پول توجیبی میگرفته ولی گفته مهندسه و ماهی 15 میلیون درآمد داره. سوماً بقول قاضی بعداز ازدواجم وظایف یه مرد متاهل رو نمیدونسته. خب شما باشی دختر به همچین آدم بی بخار و بی عرضه و بی پولی میدی؟؟ البته واقفم که بی پولی با بی عرضگی فرق داره. مرد هست که موقع ازدواج مال و منالی نداره ولی عرضه داره و با کار وتلاش به همه چی میرسه و زنشو خوشبخت میکنه. ولی خداوکیلی این دختر باید به چه چیز این مثلا شوهر دل خوش کنه؟! لطفا شعار هم ندین که پول مهم نیست و فلان و بهمان. چون همه میدونن پول آسایش زندگیه. این همه خبر قتل و دزدی و غیره اکثریت بخاطر بی پولیه.پس شعار ندین. درضمن هرکی دوست داشته باشه میتونه اینجا نظر بده چرا آرزوی بد میکنی برای بقیه و میگی زبونتون گوشت بشه و این چرندیات؟؟ خدا شفات بده. شما درسته از خانوما زخم خوردی ولی دلیل نمیشه حتی جایی که آقا مقصره زنهارو بکوبونی.اولا بدون اطلاعات کامنت نذار دوما منصف باش . خدا از حق الناس نمیگذره

  • عبدالی

    عزیز من ، مشکل اصلی بی پولیه، آگه پسره پول داشت دختره قربون صدقش میرفت... زندگی صد تا سوراخ داره که نودونه تاش با پول پر میشه،،، از ما گفتن بود خودتون رو گول نزنید، آگه میدونی پول داری ازدواج کن، اگرم نداری سر خودتو به درد نیار،،،،

  • شیرازی

    اقای کامروااخه قدرچیوبدونه بیشترموقعهاجفنگ میگی خودت هم میفهمی یانه

  • علی

    پول خوبه اما باید طاقت داشته باشن

  • لقمان حکیم

    عجب دلشون خنک شده تمام شدشرینی رسیده به تلخی میگندکارهرنربزنیست خرمن کوبیدن گاونرمیخواهدمردکهن بله اینه دوستان

  • راز

    آقای عبدالی بله دقیقا چرخ زندگی با پول میچرخه و پول هم از آسمون نمیاد باید براش کار کرد و اون چیزی که در این مورد مهمه اینه که این آقا پسر حتی دنبال کار هم نرفته این دختر گفته خونه وماشین پیشکش آقاشون حتی پول یه بستنی رو نداره ترا خدا یه ذره منطقی ویه ذره منصفانه قضاوت کنید فکر کنید همچین خانم هایی خواهر خودتون هست بازم همین حرف ها رو میزنید

  • وحید

    توی این قضیه پدرومادراشون مقصرن. موقع خواستگاری اون دوتا بچه بودن.پدر ومادراشون چی؟؟نکنه قرار بوده روزی رو خدا برسونه؟

  • راش

    بله، زندگی خرج داره و مهم تر از اون باید اول همه چیز رو میگفت ولی دختر هم بدجور پانزده میلیون میگفت

  • بدون نام

    این پسر از اول صداقت نداشته همچین آدمی افتخار ایران ؟؟؟شرم آوره !!! ...

  • مرمر

    اون پرنده های سبکبال اخر داستان خیلی باحال بود :)))
    کار هردوشون اشتباه بود. مخصوصا دختره که قشنگ معلوم بوده روز اول بخاطر حقوق 15 میلیونیش زنش شده.که الان دیده پسره پولی نداره میخواد جدا شه.

  • نگهبان شب

    شلوار جین و کفش کتونی مد روزه/:
    چه داستان مسخره ای...چقدر احمقانه...حداقل خانواده دختره یک تحقیقی میکردن

  • بدون نام

    کامروا حقیقت زندگی خودت را به صورت اختیاری بگو که چه بلایی به سرت اومده و هیچ نگفتی، واقعاً بگو بعضی نمیدونن چه کشیدی و جکار کردی تا این طور شده از اولش تا اخر بگو که اجیر شده ها چکار کردن،

  • امیر

    اولین قدم زندگی صداقته
    اگه گفته بود نداره و وضعش اینه یا دختر قبول میکرد یا نه اگه قبول میکرد با همفکری هم راه رو پیدا میکردند و به همه جا میرسیدند
    ولی زندگی که با دروغ شروع بشه بهتره زودتر پروندش بسته بشه چون بعید نیست بازم بازی دروغ اتفاغ بیفته

  • سمیرا

    چقدر بچه گانه ازدواج کردن. انگار که دختره از اول اصلا بزرگتر نداشته

  • بدون نام

    بیچاره دختر.پول تمبر هم خودش داده....
    کاش پدر مادرها اینقدر برای زود ازدواج کردن فرزندانشان
    عجله نمیکردند...

  • بدون نام

    حق با دختره تا وقتی کار و پول نداری نباید ازدواج کنی

  • بدون نام

    مشاور کجا بود بابا!!! همش دروغه!!!! یعنی همه کار میکنن زودتر طلاق اجرا بشه

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج