بهطور معمول هر يادداشتي كه در اين روزنامه نوشته ميشود، حتي اگر موضوع آن خارجي باشد، بايد به نحوي براي خودمان نيز آموزههايي داشته باشد؛ در غير اين صورت يادداشتها و مطالب روزنامه دستاورد ارزشمندي براي ما نخواهد داشت. بنابراين مطالبي هم كه در مورد انتخابات آمريكا نوشته ميشود از اين قاعده مستثنا نيست و منطق به كار گرفته شده در آنها را ميتوان براي جامعه خودمان نيز صادق دانست.
شهروند نوشت: بهطور معمول هر يادداشتي كه در اين روزنامه نوشته ميشود، حتي اگر موضوع آن خارجي باشد، بايد به نحوي براي خودمان نيز آموزههايي داشته باشد؛ در غير اين صورت يادداشتها و مطالب روزنامه دستاورد ارزشمندي براي ما نخواهد داشت. بنابراين مطالبي هم كه در مورد انتخابات آمريكا نوشته ميشود از اين قاعده مستثنا نيست و منطق به كار گرفته شده در آنها را ميتوان براي جامعه خودمان نيز صادق دانست.
پس از انتخاب ترامپ بهعنوان رئيسجمهوري آمريكا هر روز شاهد تظاهرات و اعتراضات گروههاي گوناگون مردم عليه او و سياستهاي احتمالي او هستيم و برخي از اين اعتراضات نيز به درگيري منجر شده است. از نظر تحليلگران وجود اين اعتراضات نشانهای از دوپارگي جامعه آمريكا دانسته شده است كه تداوم اين ويژگي براي هر جامعهاي خطرناك است. بنابراين چندان غيرمنتظره نبود كه دنبال پيداكردن راهي براي حل اين مشكل بگردند. يكي از نخستين كساني كه در اين مورد اظهارنظر كرد هری رید، رهبر نمایندگان حزب دموکرات در مجلس سنای ایالات متحده است که گفت: «اگر این مشکل قرار است حل شود، مسئولیت آن با کسی است که آن را ایجاد کرد؛ شخص دونالد ترامپ مسئول این مشکلات است. یک متجاوز جنسی که رأی اکثریت مردم آمریکا را ندارد و کارزار انتخاباتی خود را بر مبنای نفرت و دورویی پایه گذاشت. بردن انتخابات با کالج الکترال از گناهان ترامپ علیه ميلیونها آمریکایی چیزی کم نمیکند. ممکن است او اصلا ظرفیت حل این مشکلات را نداشته باشد؛ اما به مردم آمریکا مدیون است که نهایت تلاش را برای حلکردن این مشکلات بکند.»
به نظر ميرسد كه اين نگاه كه ترامپ را عامل دوپارگي جامعه آمريكا معرفي كنند يا هر نگاهي كه يك فرد را عامل مشكلات و دوپارگيهاي يك جامعه معرفي كند، ريشه در يك ذهنيت نادرست و غيرمسئولانه دارد. در واقع آقاي ريد كه رئيس جناح دموكراتهاست، هيچ مسئوليتي را متوجه حزب خود و نامزد آن نميداند. كساني كه در زمان جرج بوش بهراحتي در پشت او قرار گرفتند و با دادن رأي مثبت در حمله به عراق، بحران منطقهاي ايجاد كردند. كساني كه ٢٥سال در بالاترين سطوح سياسي بودهاند و بهگونهاي رفتار كردهاند كه يك نفر مثل ترامپ كه هيچ سابقه سياسي ندارد، پرونده همه آنان را ميبندد و زير بغلشان ميگذارد، هيچ نقشي در اين دوپارگي نداشتهاند؟
اين چه ساختار سياسي و اجتماعي ناپايداري است كه يك نامزد كمآشنا با سياست ميتواند كل رسانهها و احزاب آن را در یک جامعهای که خود را آزاد معرفی میکند، كنار بزند و به قول طرفداران وي كه در يك پوستر نوشته بودند: «او دموكراتها، جمهوريخواهان و رسانهها را شكست داد؛ تنها متحد او مردم آمريكا بودند». آيا باز هم بايد ترامپ را مسئول اين دوپارگي دانست؟ حالا فرض كنيم كه ترامپ چنددرصد كمتر رأي ميآورد و انتخاب نميشد، آيا دوپارگي حل ميشد يا نه؛ نادیده گرفتن دوپارگي موجود مثل ریختن آشغال به زير فرش بود تا چهار سال بعد و زماني ديگر و به شكلي بدتر بروز كند؟ درواقع سياستمداران كلاسيك و سنتي آمريكا بايد از ترامپ ممنون باشند كه اين آشغالها را از زير فرش بيرون ريخته است. ترامپ كه در گذشته نقش چنداني در سياست و جامعه آمريكا نداشته است. حتي در اين انتخابات نيز بخش مهمي از رهبران همحزبي او به وي رأي ندادند.
دوپارگي آمريكا يا هر جامعه ديگري خيلي پيش از آنكه نمود پيدا كند، آغاز شده است. افرادي مثل ترامپ اين زيركي را دارند كه براي رسيدن به اهداف و جاهطلبيهاي خود دوپارگي را عيان كرده و بر امواج آن سوار شوند و اتفاقا اين خدمتي است كه به جامعه ميكنند؛ به شرطي كه سياستمداران از اين وضع درس بگيرند.
براي فهم بهتر ماجرا كافي است كه به يكي از اظهارات ترامپ در دو دهه پيش رجوع كنيم. از وي نقل شده است كه گفته بود: «اگر بخواهم براي رياست جمهوري اقدام كنم، بهعنوان جمهوريخواه نامزد ميشوم؛ چون آنان احمقترين گروه رأي دهندهاند. آنها هر چه فاكسنيوز بگويد را قبول ميكنند.» خب چرا بايد ناراحت شد؟ كسي كه چنين تصوري از رأيدهندگان داشته، مطابق اين تصور عمل كرده و اتفاقا موفق هم شده است. پس چرا بايد فقط او را سرزنش و این وضع را فراموش کرد؟
خانم كلينتون در آخرين اظهارنظر خود افبيآي را به دليل طرح مسأله ايميلهايش عامل شكست خود معرفي كرده است. آيا همين نگرش براي اينكه نشان داد سياستمداران قبلي آمريكا به جاي فهم مسأله در مقام بهانهتراشي هستند، كافي نيست؟ چنين پديدههايي به يكباره و يا به علت عملكرد يك فرد بروز نميكند. برخی از افراد ميتوانند آنها را از زير به سطح آورند، ولي قادر به ايجاد آن نيستند. براي اندیشمندان يك جامعه بسيار زشت است كه يك فرد يا حتي چند فرد را مسئول نابسامانيهاي جامعه خود معرفي كنند. اين نهايت كژفهمي و ضعف را ميرساند. سياستمداران سنتي و كلاسيك آمريكا بايد سپاسگزار ترامپ باشند كه او را با واقعيت جامعه آمريكا آشنا كرد. آنچه که گفته شد فقط بهانهای است برای اینکه خودمان درباره رویدادهای ایران دچار چنین تحلیلهای نادرستی نشویم.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر