چرا کتاب نمیخوانیم؟
ایلیا دیانوش (شاعر، روزنامهنگار، محقق و منتقد ادبی) یادداشتی را به مناسبت آغاز هفته در اختیار عصر ایران قرار داده که در آن دلایل پایین بودن سرانه مطالعه در ایران پرداخته است.
فردا نخستین روز از هفته کتاب است، هفتهای که هر ساله در آن به ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی پرداخته میشود. در این میان گروهی فواید کتابخوانی را برمیشمرند و گروهی دیگر پایین بودن سرانه مطالعه در ایران در مقایسه با دیگر کشورها را یادآور میشوند و دلایلی مانند گرانی کتاب، مشغله افراد و توسعه فضای مجازی را برای آن تکرار میکنند، غافل از اینکه در کشورهای دیگر کتاب از این گرانتر و ساعات کار مفید افراد از این بیشتر است و توسعه فضای مجازی نیز پیش و بیش از کشور ما اتفاق افتاده است.
برخلاف شعار امسال هفته کتاب باید اذعان کرد که «ایران نمیخواند». اما چرا کتاب نمیخوانیم؟ آنچه در ادامه میآید دلایلی سنجیده و پژوهیده و حاصل مواجهه و گفتوگوهای دلسوزانه و آسیبشناسانه نگارنده با اقشار گوناگون جامعه بهویژه در ۱۰ سال اخیر است.
۱-کتاب نمیخوانیم زیرا نیازی به کتاب احساس نمیکنیم، به دو دلیل:
- توهم همهچیزدانی داریم و از فرط ناآگاهی مسأله مبهمی برایمان وجود ندارد.
- لذت و منفعتی در آن نمیبینیم و آن را زحمتی میدانیم که مابهازای مستقیم مالی ندارد.
۲ - کتاب نمیخوانیم زیرا از شک کردن در مبانی باورهایمان می ترسیم و نگرانیم برای بیشتر دانستن مجبور به پذیرفتن نادرستی دانستههای قبلی خود شویم.
۳ - کتاب نمیخوانیم زیرا با وجود رنج بردن از تناقضات فکری و حسی خود از آنها آگاه نیستیم.
۴ - کتاب نمیخوانیم زیرا فکر میکنیم پیچیدهترین مسائل را در هر عرصهای میتوانیم با ذهن پرورشنیافته و معلومات ناقص خود سادهسازی کنیم اما نمیدانیم که حتی مفاهیم بهظاهر ابتدایی نیز زوایایی تکمیلی و مراتبی پیشرفته دارند که در این قاعده نمیگنجند و خاماندیشیهای ما راهی به آنها نخواهد داشت.
۵ - کتاب نمیخوانیم چون هنوز در دوره فرهنگ شفاهی به سر میبریم و ملتی شنیداری و مقلدیم.
۶ - کتاب نمیخوانیم زیرا از فواید و عواید داشتن ذهن باز، برتر و تحلیلگر، احساسات عالی، روشن و مجرب و بیان پربار، پخته و شیوا بی خبریم.
۷ - کتاب نمیخوانیم زیرا نمیدانیم کافی دانستن اطلاعات تصادفی حاصل از گشتوگذار در فضای مجازی جای مطالعات هدفمند را نمیگیرد، به دو دلیل:
- بارش اطلاعات پراکنده و گاه متناقض، ما را به قدرت تجزیه و تحلیل نمیرساند.
- بمباران خبری برای اذهان سرگردان موجب سردرگمی بیشتر بوده و خود موجب نوع دیگری از بیخبری است که توهم خبردار بودن از همه چیز را به همراه دارد.
۸ - کتاب نمیخوانیم چون بر این باور نادرستیم که با افزایش سن، عقل نیز به خودی خود رشد میکند و نمیدانیم رشد عقلی اکتسابی است و با فعالیت و پرورش فکری به دست میآید و بهترین محرک ذهن برای این منظور مطالعه است.
۹ - کتاب نمیخوانیم چون از کتاب خواندن خوشمان نمیآید و نمیدانیم که بسیاری از این "خوشم میآید"ها و "خوشم نمیآید"ها بهکلی بیاعتبارند، زیرا براساس آموختههای تلقینی و سلیقهای و تجارب پیش پا افتاده و دم دستی ما در محیط خانواده، تحصیل و کار و... و متاثر از افراد عموما همسطح با ما شکل گرفتهاند و مادامی که با مطالعه و تلمذ از انسانهای آگاهتر از ما محک نخوردند، معیار خوبی برای تصمیمگیریها و انتخابهای ما نیستند.
۱۰ - کتاب نمیخوانیم چون کتاب نخواندهایم؛ بدین معنا که خود را آن قدر موظف به انجام این کار نکردهایم تا به آن نقطه صفری برسیم که سرآغاز چشیدن لذت شناخت خود و دنیای پیرامون است و مدخل ورود به جهانی فراتر که علایق و سلایق ما در آن به پرواز درمیآید و هر بار سطحی بالاتر و اوجی تازه را تجربه میکند که قابل مقایسه با سطح نازل و عامهپسند پیشین نیست.
نظر کاربران
متاسفانه
من ده نوع کتاب گرفتم ک بخونم...صفحه دوم انداختم ی گوشه ولش کردم.از بس کلمات قلمبه سلمبه توشه ادمدیگه میندازه دور
سر جوانان ما را با کنکور مشغول کردن که به جز کتاب درسی کتاب دیگه ای نمی خونن
چون باید مثل ......کار کنیم