اعتیاد شیرازه خانواده را از هم می پاشد
اعتیاد، چاردیواری خانوادهها را بیش از پیش به لرزه درآورده است. کارشناسان هشدار میدهند، تعداد کودکان و زنان معتاد افزایش پیدا کرده و این مسالهای است که گذرگاه کلانشهرها بر آن گواهی میدهند؛ خیابانها یا پلهایی که به خوابگاهی برای زنان یا کودکان کارتن خواب تبدیل شدهاند.
جام جم نوشت: اعتیاد، چاردیواری خانوادهها را بیش از پیش به لرزه درآورده است. کارشناسان هشدار میدهند، تعداد کودکان و زنان معتاد افزایش پیدا کرده و این مسالهای است که گذرگاه کلانشهرها بر آن گواهی میدهند؛ خیابانها یا پلهایی که به خوابگاهی برای زنان یا کودکان کارتن خواب تبدیل شدهاند. این در حالی است که آمار دقیقی نیز از معتادان و آسیبدیدگان اجتماعی در دست نیست تا با استفاده از آن بتوان راهکار موثری را برای کنترل این معضل اجرایی کرد. این مسائل را با محسن روشنپژوه، معاون پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور در میان گذاشتهایم.
نگرانی از افزایش تعداد زنان معتاد بیشتر شده؛ روندی که به نظر میرسد تهدیدی جدی علیه خانوادههاست. آیا آمارها در حوزه اعتیاد این افزایش را ثابت میکند؟
آمار دقیقی از اعتیاد زنان در دست نیست. البته اطلاعاتی وجود دارد که براساس آنها میتوان جمعیت زنان معتاد را تخمین زد، اما اینها برآوردهایی است که میتواند نزدیک به حقیقت باشد.
براساس این برآوردها، آمار اعتیاد زنان چقدر است؟
در آخرین آماری که از سوی ستاد مبارزه با مواد مخدر منتشر شده، حدود ۹ درصد از جمعیت مصرفکنندگان مواد زنان هستند. سال ۹۴ نیز شیوعشناسی انجام شد که برآوردی از مصرف مواد به تفکیک جنسیت و سن ارائه کرد، اما این شیوعشناسی فقط تجربه مصرف را نشان میدهد. بنابراین برای مشخص شدن دقیق آمار معتادان زن، باید مطالعهای دقیق روی گروهی انجام شود که سابقه مصرف یا دیگر مولفههای لازم را دارند، چراکه به هر مصرفی نمیتوان اعتیاد گفت.
چرا چنین پژوهشهایی را کاربردی و دقیق نمیدانید؟
مبنای این پژوهشها شیوعشناسی است که فقط تجربه مصرف را گزارش میدهد یا این اطلاعات از طریق آمار مراجعان به مراکز ترک اعتیاد یا طرحهایی که برای ساماندهی و جمعآوری معتادان اجرا میشود، به دست آمده است. به همین خاطر، هیچ یک از این روشها آمار دقیق اعتیاد زنان را بازگو نمیکند.
به نظر شما تعداد زنان معتاد متجاهر بیشتر شده یا شرایط به گونهای است که حضور آنها بیشتر احساس میشود؟
حساسیت جامعه نسبت به معتادان متجاهر بیشتر شده. طبیعی است، این حساسیت سبب بیشتر دیده شدن این موضوع میشود، اما تخمین دقیقی از تعداد معتادان متجاهر وجود ندارد و اعداد متفاوتی از ۶ تا ۴۰ هزار نفر مطرح میشود. بنابراین باید ابتدا تعداد گروه هدف را مشخص کرد. به عنوان یک کارشناس فکر میکنم تعداد معتادان متجاهر زن ممکن است، افزایش پیدا کرده باشد، اما نمیشود گفت به گستردگیای است که برخی رسانهها مطرح میکنند.
برخی کارشناسان میگویند، تعداد زنان معتاد بیشتر نشده، بلکه فقر سبب شده برخی از آنها که در دهکهای پایین جامعه قرار دارند، کارتنخواب شوند. به نظرتان این نظر درست است؟
مساله بیسرپناهی و اعتیاد با یکدیگر عجینند. وقتی فرد معتاد به حمایت اجتماعی دسترسی نداشته باشد، بتدریج به طبقات پایین جامعه رانده و بیسرپناه میشود؛ تغییراتی که سبب میشود یک معتاد به معتاد متجاهر بدل شود زمانبر است. باید یادآور شد یکی از عوامل اصلی که سبب بیشتر دیده شدن این افراد میشود، حساسیت جامعه است. برای نمونه، میتوان به دیوارهای مهربانی اشاره کردکه شهروندان برای حمایت از چنین افرادی ایجاد میکنند.
برای به دست آوردن اطلاعات لازم درباره زنان معتاد متجاهر چه برنامهای در سازمان بهزیستی دارید؟
برای این کار ما طرح ارزیابی سریع معتادان پرخطر را از مراکز استانها شروع کردهایم تا به برآورد مناسبی از تعداد این افراد دست پیدا کنیم و روشهای درمان مناسبی برای آنها در نظر بگیریم.
زنان معتاد میگویند، برگشت به خانواده و جامعه برای زنانی که برچسب اعتیاد میخورند بسیار دشوار است. برای حل این مساله چه باید کرد؟
این حقیقت فرهنگی جامعه ماست چراکه زن درون خانواده معتاد میشود، اما برای درمان از حمایتهای خانواده برخوردار نیست. بنابراین باید توجه ویژهای به درمان اعتیاد زنان کرد. برای این مهم قرار است الگوی مادر و فرزند در بهزیستی راهاندازی شود و تعداد سرپناههای مخصوص زنان نیز افزایش یابد.
برای آگاه کردن خانوادهها برنامهای دارید؟
موفقیت درمان به چند اصل بستگی دارد، یکی از این اصول این است که تمام شبکه مربوط به درمان که خانواده نیز یکی از آنهاست، از شخص آسیبدیده حمایت کنند، چراکه اعتیاد یکی از اعضای خانواده میتواند شیرازه خانواده را از هم بپاشد و اعضای آن را تحت فشار و استرس مزمن بگذارد. به همین خاطر، اگر اعضای خانواده توانمند نشده باشند، برخورد نامناسبی با اعتیاد شخص خواهند کرد، یعنی آنقدر خسته میشوند که عضو آسیب دیده را از خود دور میکنند یا ممکن است کنترل و دلسوزی بیش از اندازهای انجام دهند که نتایج معکوس به دنبال دارد.
عاملهایی که منجر به اعتیاد میشود، در زنان و مردان چقدر متفاوت است؟
بخش عمدهای از علل بروز اعتیاد در زنان و مردان مشترک است، مانند ویژگیهای روانی، آگاهیها و استرسهای محیطی. در این میان، ممکن است در جامعه محدودیتهای بیشتری برای زنان وجود داشته باشد؛ بویژه وقتی نقش همسری یا مادری را نیز به عهده میگیرند. البته در کشور ما به دلیل فرهنگی عوامل محافظتکننده بیشتری برای زنان وجود دارد. برای نمونه جامعه مصرف سیگار و قلیان را برای زنان مناسب نمیداند.
اما این روزها زنان و دختران خیلی راحتتر از گذشته در جامعه سیگار یا قلیان میکشند؟
این مساله اجتنابناپذیر است، چون الگوها در حال تغییر است. باید تاکید کرد در دو دهه گذشته تغییرات محسوسی داشتهایم؛ مانند راحتتر سیگار و قلیان کشیدن زنان. اینها تغییراتی اجتماعی و عاملی آسیبزاست. علاوه براین در مطالعاتی که انجام شده این اتفاقات در گروه سنی جوان و نوجوان با سرعت بیشتری در حال شکل گرفتن است. بنابراین زنگ خطری است که باید به آن توجه ویژه داشت.
برای کنترل این روند چه باید کرد؟
باید برنامههای پیشگیری را تقویت کنیم و آموزش و آگاهی بخشی را گسترش بدهیم. افزون براین باید تمام مولفههای اجتماعی را که سبب اعتیاد میشود، شناسایی کنیم، زیرا خانواده از کار کرد اصلی خود فاصله گرفته است. در واقع خانواده باید جایی باشد برای دور هم نشستن، مهارتآموزی، عشق ورزیدن و انتقال تجربهها، اما امروزه چنین تعاملاتی در میان اعضای خانواده کاهش پیدا کرده است.
کارشناسان هشدار میدهند، شیوع اعتیاد در زنان، یکی از دلایل از دست رفتن کارکردهای خانواده و گسترش آسیبهای اجتماعی است. این مساله را قبول دارید؟
در همه حوزههای سلامت، اگر مشکلات مبتنی بر جنسیت بررسی شود، به لحاظ فیزیولوژیک، روانی و اجتماعی ملاحظاتی برای جنس مونث دارد که مشکلات را تشدید یا حل آن را دشوار میکند، اما در حوزه روانی و اجتماعی نیز مساله متفاوت است، چراکه با فشارهای اجتماعی، باورهای رایج، ارزشها، قبحها و ضدارزشها روبهرو میشویم.
این مساله در اعتیاد، چطور خودش را نشان میدهد؟
آثار مصرف مواد مخدر و محرک در زنان و مردان، تفاوت زیادی از نظر فیزیولوژی ندارد، اما وقتی به جنبههای اجتماعی میرسد، ماجرا متفاوت میشود. وقتی مباحث مداخله و درمان یا دسترسی به خدمات و حمایتهای اجتماعی مطرح میشود، فضای فرهنگی و اجتماعی برای زنان و مردان معنادار میشود.
میتوان گفت مراکز بازتوانی برای زنان معتاد به اندازه کافی وجود ندارد.
با توجه به تخمینی که فعلا از زنان معتاد وجود دارد مراکز ما باید خودشان را برای تطبیق با ملاحظات و ویژگیهای جنسیتی ارتقا بدهند. ما حدود یک سال و نیم است که در این زمینه تلاش میکنیم.
در این مدت، چه دستاوردهایی داشتهاید؟
هدف ما این است که خدماتمان را به لحاظ کمی و کیفی برای زنان توسعه دهیم. پروتکلی اختصاصی برای درمان زنان تدوین کردهایم. این پروتکل در برخی مراکز به شکل پایلوت اجرا شد و امسال نیز قرار است در تمام مراکز زنانه اعمال شود.
چند مرکز ارائه خدمات به زنان اختصاص دارد؟
اکنون بیش از ۹۰ مرکز اختصاصی ارائه خدمات درمان به زنان در کشور وجود دارد. این مراکز سال گذشته توانستهاند به حدود ۴۰ هزار زن خدمات بدهند.
برخی زنان آسیبدیده میگویند، شرایط در بعضی مراکز مناسب نیست و با آنها بدرستی برخورد نمیشود. این مساله را قبول میکنید؟
قطعا نمیتوان این ماجرا را تایید یا تکذیب کرد، زیرا عرصه خدمات ما خیلی گسترده است و تعداد آنها به ۲۷۰۰ واحد میرسد. بنابراین احتمال بدرفتاری یا رفتار خارج از استاندارد نیز با مراجعان وجود دارد و نمیشود این مساله را کتمان کرد.
برای این که چنین اتفاقاتی کمتر شود، چه برنامهای دارید؟
از سال گذشته، برای کاهش این مسائل، برنامه ویژهای را در دستور کار قرار دادهایم، چون اخبار و اطلاعاتی در این خصوص به دست ما میرسید و برای مدتی ارزیابی و راهنمای مشخصی برای مداخلات وجود نداشت و فقط به گسترش مراکز فکر میشد. به همین خاطر ما حدود یک سال فرآیند صدور مجوز برای مراکز را متوقف کردیم. به این شکل پروتکلی تدوین و ابلاغ شد که براساس آن، هر گونه رفتار خشونتآمیز، تنبیه خارج از استاندارد یا رفتاری که کرامت و شان انسانی مراجعهکنندگان را حفظ نکند، ممنوع است.
منظورتان از تنبیه خارج از استاندارد چیست؟
تنبیههایی که برخی فکر میکردند شاید مفید باشد؛ مثل این که افراد را میبستند یا آنها را یکباره داخل آب سرد یا گرم میکردند. پس از ابلاغ پروتکل جدید چنین رفتارهایی خط قرمز بهزیستی است و اگر اتفاق بیفتد، منجر به تعطیلی مرکز میشود.
چه عواملی در سرعت بخشیدن به روند تبدیل افراد به معتاد متجاهر نقش دارد؟
نوع مصرف مواد تعیینکننده است. مطالعات نشان داده، مواد محرک مانند شیشه، فرآیند تخریب سریعتری دارند. شیوه مصرف نیز در سرعت تخریب موثر است. برای نمونه، تزریق سرعت تخریب بیشتری دارد یا خوردن مواد نسبت به کشیدن آن مخربتر است. البته وجود حمایت اجتماعی پیرامونی نیز موثر است. برای نمونه، شخصی که مواد مصرف میکند و تنها زندگی میکند، زودتر تخریب میشود.
برای کاهش این روند، چه برنامهای دارید؟
اگر بخواهیم روند کارتنخوابی متوقف شود، الگوهای درمانی و حمایت اجتماعی باید برای معتادان توسعه پیدا کند یعنی با توجه به ویژگی معتادان بازبینی شود. علاوه براین پروتکلهای درمانی برای افراد آسانتر و بر اصول درمان طراحی شود، یعنی باید شرایطی ایجاد شود که هر وقت شخص معتاد تصمیم به درمان گرفت در کوتاهترین زمان و سهلترین راه ممکن به درمان دسترسی پیدا کند و بتواند براحتی درمان را ادامه دهد.
یعنی اکنون معتادان براحتی به درمان دسترسی ندارند؟
اکنون برخلاف این که تعداد مراکز ما بسیار زیاد است و در این زمینه کشوری نمونه هستیم، اما به لحاظ انطباق با ملاحظات فرهنگی، اجتماعی، مذهبی، جنسیتی و سایر ملاحظات جای کار زیادی داریم.
ارسال نظر