کلاهبرداری که کارشناسان هنری را فریب داد
ارزش یک اثر هنری به زیبایی، مهارت و تکنیکی است که در خلق آن به کار رفته است یا در میزان شهرت و معروفیت خالق آن خلاصه میشود. این یکی از پرسشهای مهم بسیاری از هنردوستان است که به تازگی با یک رویداد منحصربهفرد تا حدودی پاسخ داده شده است.
ارزش یک اثر هنری به زیبایی، مهارت و تکنیکی است که در خلق آن به کار رفته است یا در میزان شهرت و معروفیت خالق آن خلاصه میشود. این یکی از پرسشهای مهم بسیاری از هنردوستان است که به تازگی با یک رویداد منحصربهفرد تا حدودی پاسخ داده شده است.
وقتی یک نقاشی بینام و نشان از یک نقاش گمنام را برخی از سرشناسترین کارشناسان هنری و نمایشگاهگردانان خبره اثر معتبری از استاد نقاش قرن هفدهم هلند تشخیص میدهند، تابلو به قیمت ۱۰ میلیون دلار فروخته میشود. اما وقتی ناگهان تابلو جعلی از آب درمیآید، یک پرسش مهم مطرح میشود، آیا این تنها نمونه از این دست است؟
نقاشی مردی با موهای بلند و لباس سیاه که بدون لبخند به بیننده مینگرد، سال ۲۰۰۸ توجه یک مجموعهدار آثار هنری به نام گیلیانو روفینی را به خود جلب کرد. او به گمان اینکه اثری متعلق به مدرسه نقاشی فرانس هالس نقاش برجسته قرن هفدهم هلند را یافته است، نقاشی را به کارشناسان این امر نشان داد و در کمال شگفتی در حالی که هیچ مدرکی دال بر صحت این امر وجود نداشت، کارشناسان به اجماع رسیدند که «پرتره یک مرد» اثر معتبری از این استاد قدیم نقاشی است. همین شد مجموعهدار خوششانس تابلو را سال ۲۰۱۱ در حراجی ساتبی فروخت.
اما این پایان ماجرا نبود. چندی بعد زمانی که مشخص شد روفینی نقاشیهای دیگری از استادان قدیم تاریخی نقاشی به ویژه یک اثر از لوکاس کراناخ پدر را هم در مواردی مشابه فروخته است، مسئولان حراجی ساتبی را به شک انداخت. پس از آن مسئولان ساتبی نقاشی «پرتره یک مرد» را برای تجزیه و تحلیل تکنیکی با استفاده از روشهای علمی روز برای کارشناسان فرستادند. کارشناسان با استفاده از ابزار و متدهای علمی پی بردند که در این نقاشی عناصری از هنر معاصر به وضوح قابل تشخیص است. با مشخص شدن این موضوع حراجی ساتبی اعلام کرد که تابلو بدون شک جعلی است و پول خریدار را به او بازگرداند.
در این ماجرا با استفاده از تکنیکهای علمی به جعلی بودن اثر پی بردند، در حالی که کارشناسان هنری در تشخیص جعلی بودن آن ناتوان بودند. این رویداد یک نگرانی بزرگ به وجود آورد. ممکن است نقاشیهای دیگر نیز همانند این وجود داشته باشد و اگر نقاش آنها آنقدر ماهر است که میتواند کارشناسان مطرح هنری در سراسر جهان را فریب دهد، چند نقاشی جعلی دیگر از این دست در جهان وجود دارد؟
نکته مهم این است که تابلوی «پرتره یک مرد» کپی اثر دیگری نبود بلکه به عنوان یک اثر ناشناخته از فرانس هالس مطرح شد. حتی گیلیانو روفینی نیز هیچگاه ادعا نکرد که این تابلو اثر هالس است، بلکه از کارشناسان تقاضا کرد که بررسی کنند که این اثر هالس است یا نه.
پرسش مهم دیگری که پس از این ماجرا مطرح شد، بحث ارزش آثار هنری بود. تابلوی «پرتره یک مرد» زمانی که تصور میشد اثری از فرانس هالس، نقاش برجسته هلندی قرن هفدهم است در یک حراجی به قیمت ۱۰ میلیون دلار فروخته شد. اما پس از برداشتن نام هالس از پای آن، دیگر ارزش و قیمت چندانی ندارد در حالی که با چنان ظرافت و مهارتی کشیده شده است که کارشناسان هنری را به این باور رسانده که اثری از استاد نقاش قرن هفدهم هلند است. حال میتوان با اطمینانی بیشتر گفت که ارزش یک اثر هنری در بازار این دست آثار تنها به نام خالق اثر وابسته است و زیبایی و هنر نقش چندانی در این امر ندارند.
شاید به همین دلیل است که جاعلان زبردستی همانند خالق نقاشی «پرتره یک مرد» تا زمانی که بازاری برای آثار هنری از این دست وجود دارد، به کار خود ادامه خواهند داد. البته از این پس با پا به عرصه وجود گذاشتن شیوههای نوین علمی برای بررسی اصالت و اعتبار آثار کارشان دشوارتر از پیش خواهد شد.
در پایان بدون شک بحثی در این نیست که شاهکار هنری، شاهکار هنری است و اثر جعلی تنها اثری جعلی است. با این وجود یک چیز قابل انکار نیست، پرتره مردی سیاهپوش اثری اعجابانگیز است و باید فرانس هالس را ستود که الهامبخش نقاشی ناشناس برای رسیدن به چنین توانایی، هنر و جایگاهی شده است.
ارسال نظر