شبنم قلی خانی: «یکتا» مرا به گریه انداخت
این شبها سریالی تحت عنوان «هشت و نیم دقیقه» ساخته شهرام شاه حسینی و تهیه کنندگی بهروز مفید از شبکه دو سیما پخش میشود. نقش محوری این سریال را شبنم قلی خانی که آخرین بار با سریال «پنج کیلومتر تا بهشت» در این قاب جادویی دیده شد، ایفا میکند. قلیخانی در این مدت علاوه بر تحصیل در رشته کارگردانی، مادر شدن را نیز تجربه کرده است.
بعد از چهار سال شما با نقش «یکتا» در سریال «هشت و نیم دقیقه» به تلویزیون برگشتید. این نقش چه ویژگی منحصر به فردی داشت که بعد از این مدت طولانی آن را قبول کردید؟
به هر حال محوریت فیلمنامه روی یک زن بود و همین موضوع برایم جذابیت داشت. به علاوه اینکه ما زنی قوی را به تصویر میکشیم که مشکلات او را از پای در نمیآورد و در جایی دوباره از صفر شروع میکند. همه اینها در کنار هم برای من قابل احترام بود، همچنین «هشت و نیم دقیقه» فیلمنامه بسیار قوی دارد و به نسبت سایر تولیدات تلویزیونی در هر قسمت اتفاق تازهای میافتد که باعث میشود مخاطب آن را دنبال کند. غیر از شخصیت یکتا، فیلمنامه و گروه را نیز خیلی دوست داشتم و همه عوامل دست به دست هم داد تا کاری آبرومند را روی آنتن این شبهای شبکه دو ببریم. شخصیت پردازیها، دیالوگ نویسی، همچنین کارگردانی اثر دست بازیگر را باز میگذاشت تا بتواند نقش را از آن خود کند و خدا را شکر از نتیجه کار نیز راضی هستم.
مدت بسیاری است که قهرمان سازی در سریالهای ما به شدت افول پیدا کرده است و کمتر کارگردانی به این سمت میرود. به نظر میرسد بعد از مدتها تلویزیون سریالی روی آنتن برده که اتفاقا قهرمان آن هم یک زن است.
با صحبت شما کاملا موافقم. در این مدت هر سریالی که تماشا کردم به این نتیجه رسیدم که قهرمانسازی در سریالها کمتر از سابق است. زمانیکه این سریال به من پیشنهاد شد، بابت اینکه با سریالی روبهرو بودم که شخصیت محوریاش یک زن بود، خوشحال بودم. در شرایطی که برخی از کارگردانها قشر زن را ضعیف و وابسته جلوه میدهند، یکتا زنی مستقل است که معتقدم میتوان از شخصیت او در جامعه الگوسازی کرد.
یکی از ویژگیهای این شخصیت، مقاوم بودن در برابر مشکلاتی است که به طور ناگهانی برایش بهوجود آمده است که شاید خیلی با شخصیت حقیقی شما همخوانی نداشته باشد.
بله، یکتا از من خیلی دور است، چراکه همیشه زمانیکه مشکلی بهوجود میآید باید ببینید چقدر قوی هستید و من به اندازه او شخصیت قوی ندارم، اما همین که بازی در این نقش را تجربه کردم باعث شد تا یک قدم قویتر و بزرگتر شوم. همیشه بر این باور بودهام که در طول روز و حتی از زمانیکه از خواب بیدار میشوید باید با تمامی مشکلاتتان مقابله کنید تا به جایی که میخواهید برسید.
چقدر در زمان ایفای نقش یکتا با آن درگیر شدید؟
فقط دو ماه اول ضبط سریال که سکانسهای مربوط به بیمارستان، خاکسپاری و... را ضبط میکردیم، از نظر روحی بسیار به هم ریخته بودم و حتی بیدلیل گریهام میگرفت، اما کم کم با پیشرفت روند داستان حال روحیام بهتر شد. به هر حال دور از ذهن هم نبود چراکه یکتا اولین تجربه حضورم در نقشهایی اینچنینی بود و تا به حال مشابه آن را بازی نکرده بودم.
همانطور که گفتید از این نقش دور بودید، چطور توانستید یکتا را پیدا کنید؟
یکی از اتفاقهای خوبی که برای من افتاد و آن را به فال نیک میگیرم، حضورم در این نقش بود. فکر میکردم چهار سالی که کار نکردم از این حیطه دور افتادم و بازگشتم کمی دشوار است، اما الان و بعد از حضورم در «هشت و نیم دقیقه» به این نتیجه رسیدم که اگر در این مدت هم سالی دو سه سریال بازی میکردم، به اندازه حضورم در این سریال موثر نبود. به این دلیل که آنقدر برای این شخصیت زمان گذاشتم و او را در ذهنم پروراندم و به او فکر کردم همه اینها باعث شد تا یکتا از تمامی کاراکترهایی که تا به حال بازی کردهام، باورپذیرتر درآید. از طرفی در این مدت تجربههای زندگی نیز یک بازیگر را پختهتر میکند که در نقشهایش پیاده کند.
مادر شدن شما نیز در شکلگیری این اتفاق موثر بوده است؟
اتفاقا چند روز پیش به خواهرم گفتم شاید اگر الان طعم مادر شدن را نچشیده بودم نمیتوانستم به این راحتی با یکتا و شخصیت او ارتباط برقرار کنم و دغدغههایش را درک کنم. الان که یکسال و سه ماه است مادر شدم، میتوانم روح و احساس یک مادر به فرزندش را به خوبی حس کنم.
از همکاری با شهرام شاه حسینی راضی بودید؟
بله، ایشان جوان و خوش فکر هستند و به این دلیل که تقریبا هم سن هستیم خوبی با یکدیگر هماهنگ شدیم و ذهنیتهایمان از یکدیگر دور نیست. ایشان نیز پیشنهادهایمان را به خوبی میپذیرفتند، حتی برخی از دیالوگها را با یکدیگر تغییر میدادیم و در کل دست بازیگر را باز میگذارند.
ورود شما به دنیای بازیگری با ایفای نقش مریم مقدس بود که شاید به دلیل خاصیت چهره شما بود. چقدر توانستید خود را از این وادی دور کنید و نقشهای متفاوت را تجربه کنید؟
جالب است بدانید قبل از اینکه نقش یکتا به من پیشنهاد شود، نقش فروغ (آَشا محرابی) را قرار بود، بازی کنم. معتقدم چهره موثر نیست چراکه اگر اینطور بود پس هنر گریمور چه میشود؟! در مورد نقش یکتا ترجیح میدادم تا همین نقش را بازی کنم و دوست ندارم همیشه در یک قالب بمانم و فکر میکنم گریمورهای ما آنقدر پیشرفت کردهاند تا بتوانند تغییری حتی کوچک در چهرهای معصوم شکل دهند. اگر کارگردانهای ما اهل ریسک کردن باشند و به بازیگرشان اعتماد کنند، دیگر به چهره او کاری ندارند.
چرا ترجیح دادید یکتا را بازی کنید؟
بین این دو نقش تردید داشتم. نه اینکه بگویم توانایی ایفای نقش فروغ را نداشتم،نه، اما ترجیح میدادم حالا که قرار است بعد از چهار سال با یک سریال به تلویزیون برگردم با نقشی شبیه به یکتا برگردم. در حقیقت زمانیکه فیلمنامه را خواندم یکتا را بیشتر دوست داشتم و به دلم نشست و بر همین اساس همزمان با اینکه خودم نیز این درخواست را مطرح کردم، نظر کارگردان و تهیه کننده هم همین بود.
تا به حال و در این سالها دوست داشتید نقش منفی بازی کنید؟
بله، صد در صد به هر ترتیب من یک بازیگر هستم و دوست دارم تا اغلب نقشها را تجربه کنم. البته برعکس این نیز وجود دارد و خیلی از بازیگران هستند که سالها در ژانر طنز بازی میکنند و بعد از مدتی در کارهای جدی حضور پیدا میکنند و اتفاقا هم خوش میدرخشند و این به توانایی بازیگر و هدایت کارگردان برمیگردد.
بعد از یکتا ترجیح میدهید تا در کدام مدیوم حاضر شوید؟
هر پیشنهادی که خوب باشد را میپذیرم و اهل جدا کردن مدیومها نیستم. در حال حاضر نیز مشغول بازی در تئاتر «پوست انداختن» هستم. از طرفی هم چند کار سینمایی پیشنهاد داشتم که فیلمنامههای ضعیفی داشت. قبول نکردم.
در این مدت پیشنهاد حضور در فیلم سینمایی نداشتید؟
در طول بازی کردن در این سریال، دو فیلم سینمایی را از دست دادم که خب ارزشش را داشت.
علاوه بر تحصیل در رشته کارگردانی سینما، فیلم نیز ساختهاید؟
من از سال ۸۲ ساخت فیلم کوتاه را شروع کردم و در این چهار سال نیز چندین فیلم کوتاه برای دانشگاه و رشتهام ساختم. همچنین طرح چند فیلمنامه نیز نوشتم، اما باید به همراه یک فیلم نامه نویس روی آنها کار کنم.
به عنوان سوال پایانی در کنار مشغلههای کاری، چقدر فرصت پیدا میکنید تا در کنار دخترتان باشید؟
از هر فرصتی برای مادر بودن استفاده میکنم و معتقدم این لحظهها به زودی میگذرد و دیگر هم برنمیگردد و دوست ندارم تا روزی خدای نکرده حسرت بخورم. تا جایی که بتوانم نیز در کنارش هستم و مادرم و مادر همسرم نیز کمکم میکنند.
ارسال نظر