مرد جوان که پساز چند سال زندگی مشترک و ناکامی در بچهدار شدن از همسرش جدا شده بود با دیدن کودک ۵ ساله در خیابان نقشه شومی به ذهنش رسید. اما خیلی زود پشیمان شد.
روزنامه ایران: مرد جوان که پساز چند سال زندگی مشترک و ناکامی در بچهدار شدن از همسرش جدا شده بود با دیدن کودک ۵ ساله در خیابان نقشه شومی به ذهنش رسید. اما خیلی زود پشیمان شد.
پنجشنبه گذشته مأموران یکی از کلانتریهای جنوب پایتخت در جریان یک کودکربایی قرار گرفتند. بهدنبال اعلام این خبر، آنها بلافاصله راهی محل مورد نظر شده و مرد جوانی که به گفته شاهدان قصد ربودن پسر ۵ سالهای را داشت دستگیر کردند.
شاهدان ماجرا که دو پسر نوجوان بودند به پلیس گفتند دقایقی قبل مرد جوان غریبه را دیدیم که به طرف پسر ۵ سالهای رفت و او را بغل گرفت. اما همان موقع سر و صدا کرده و پدر و مادر کودک که برای خرید در مغازهای همان نزدیکی بودند بیرون دویده و با کمک اهالی محل مرد کودکربا را دستگیر کردند.متهم، دیروز برای بازجویی به شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران منتقل شد و زمانی که مقابل بازپرس مرشدلو ایستاد گفت: «خدمت سربازیام که تمام شد ازدواج کردم. اما افسوس که ۸ سال زندگی بهغیر از اختلاف چیز دیگری به همراه نداشت.
ضمن اینکه به خاطر مشکلات جسمی من و همسرم هرگز بچه دار نشدیم اما من همیشه دوست داشتم که فرزندی داشته باشم. با این حال چند ماه قبل جدا شدیم. روز حادثه نیز برای دیدن دامادمان که در بیمارستان بستری بوداز شهرستان به تهران آمدم. بعداز ملاقات در خیابان پرسه میزدم که چشمم به پسربچهای افتاد که سرگرم بازی بود. یکدفعه دلم خواست من هم بچهداشته باشم. برای همین تصمیم گرفتم او را بدزدم و برایش پدری کنم.
اما وقتی او رادر آغوش گرفتم بهمن گفت «تو پدر من نیستی» حرفش دلم را به درد آورد و همان موقع او را رها کردم اما از سوی مردم دستگیر شدم.»از سوی دیگر خانواده کودک ۵ ساله با حضور در دادسرا از شکایت خود صرف نظر کردند.
آنها گفتند: بچههای محل، دلشان خواسته قهرمانبازی در بیاورند و با ایجاد سر و صدا این طور نشان دادند که از کودک ربایی جلوگیری کردهاند. اما تحقیقات ما نشان میدهد ماجرای کودک ربایی در میان نبوده است. با وجود این بازپرس جنایی متهم را برای بررسی سلامت روحی و روانی به پزشکی قانونی فرستاد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
طفلک خوب میرفتین یه بچه ازپروشگاه میاوردین تازندگیتونم بهم نخوره
بدون نام
بچه از پرورشگاه آوردن که کار راحتی نیست که هزار جور شرایط داره مثلا یکی از زوجین باید سی سال داشته باشه یا افتتاح حساب و غیره که خیلی ها عطایش را به لقایش میبخشند
مادر
مگه این بچه پدر نداشته که تو براش پدری کنی؟؟؟؟ چه چیزایی میشنویم فکر والدین بدبخت این بچه نبودی که با کارت چه بلایی سرشون میومد؟؟؟ بعدشم تو و زنت که از هم جدا شدین بچه رو چه جوری میخواستی بزرگ و خوشبخت کنی؟ بابا هر کاری راهی داره
بدون نام
خدایا چه حکمتی داری یکی از درد بی اولادی میسوزه یکی بچه شو شکنجه می کنه و می کشه
فاطمه
انگار بچه بی مادره و پدره،که از راه برسه واسش پدری کنه،چه مزخرفاتی
به قول دوستمون تو که زن تو طلاق دادی،دیگه بچه به چه کارته
بیطرف
این روزا مردم زورشون نمیشه یااینطور بگم زورشون میده خرج بچه خودشونو بدن چون ندارن بنده خدامیاد بچه میدزده که براش پدری کنه آهان حتما میخاستی بعدا بفرستیش تو خیابون برات کاسبی کنه خرجیتو در بیاره داداش .که اون بشه پدر وتو هم بشی پسر .ایول دست مریضا عجب فکر بکری چرا به عقل خودم نرسیده بود تا حالا..مردم چطور روز روشن سر مردم بدبخت بیچاره روکلاه میزارن .
بیطرف
تواگر بچه میخاستی روزا حتی تواشغالهای سر کوچه هم بگردی به راحتی بچه بی پدرومادر میتونی پیدا کنی تازه بزرگ کردنشون خیلی هم ثواب داره .خداوکیلی یه لحظه فکرنکردی که اون مادر وپدر پجه میمردنو زنده میشدن تا موقعی که پلیس تورو پیدا میکرد اگر انسان خیرخواه وبچه دوستی بودی زنتو طلاق نمیدادی میبردیش دکتر ومنتظر میموندی تا خدا بهت بچه بده .هرچند ندادنش هم حکمتی داره که ما نمیدونیم بعدا میفهمیم .تازه پیام به خودم میدادی خودم میومدم میشدم بچت .فقط تا هشتاد سالگی قول بده خرجیمو بدی .خداوکیلی دروغ نمیدم.ایول
بدون نام
بیطرف سلام میدونم نیت تو از روی صداقت و پاکیه ولی این مرد دیگه اعتماد نداره اگه تو بچه اش میشدی یک شب می اومد سراغت و تورا بیچاره میکرد که اینها صداقت ندارند کافی بود یک شب هوس کنه و بیاد سروقتت اون وقت دیگه خدا میدونه چی به سر تو می آورد به این جور آدم ها اعتماد نکن،
بیطرف
شما نگران خودت باش لطفا . من صدتارو حریفم.اصلا شما برو بچش شو . خیلیم محتاطی انگار
بدون نام
بدون نام 16:15
مرسی که تجربت رو دراختیارمون قراردادی
نظر کاربران
طفلک خوب میرفتین یه بچه ازپروشگاه میاوردین تازندگیتونم بهم نخوره
بچه از پرورشگاه آوردن که کار راحتی نیست که هزار جور شرایط داره مثلا یکی از زوجین باید سی سال داشته باشه یا افتتاح حساب و غیره که خیلی ها عطایش را به لقایش میبخشند
مگه این بچه پدر نداشته که تو براش پدری کنی؟؟؟؟ چه چیزایی میشنویم فکر والدین بدبخت این بچه نبودی که با کارت چه بلایی سرشون میومد؟؟؟ بعدشم تو و زنت که از هم جدا شدین بچه رو چه جوری میخواستی بزرگ و خوشبخت کنی؟ بابا هر کاری راهی داره
خدایا چه حکمتی داری یکی از درد بی اولادی میسوزه یکی بچه شو شکنجه می کنه و می کشه
انگار بچه بی مادره و پدره،که از راه برسه واسش پدری کنه،چه مزخرفاتی
به قول دوستمون تو که زن تو طلاق دادی،دیگه بچه به چه کارته
این روزا مردم زورشون نمیشه یااینطور بگم زورشون میده خرج بچه خودشونو بدن چون ندارن بنده خدامیاد بچه میدزده که براش پدری کنه آهان حتما میخاستی بعدا بفرستیش تو خیابون برات کاسبی کنه خرجیتو در بیاره داداش .که اون بشه پدر وتو هم بشی پسر .ایول دست مریضا عجب فکر بکری چرا به عقل خودم نرسیده بود تا حالا..مردم چطور روز روشن سر مردم بدبخت بیچاره روکلاه میزارن .
تواگر بچه میخاستی روزا حتی تواشغالهای سر کوچه هم بگردی به راحتی بچه بی پدرومادر میتونی پیدا کنی تازه بزرگ کردنشون خیلی هم ثواب داره .خداوکیلی یه لحظه فکرنکردی که اون مادر وپدر پجه میمردنو زنده میشدن تا موقعی که پلیس تورو پیدا میکرد اگر انسان خیرخواه وبچه دوستی بودی زنتو طلاق نمیدادی میبردیش دکتر ومنتظر میموندی تا خدا بهت بچه بده .هرچند ندادنش هم حکمتی داره که ما نمیدونیم بعدا میفهمیم .تازه پیام به خودم میدادی خودم میومدم میشدم بچت .فقط تا هشتاد سالگی قول بده خرجیمو بدی .خداوکیلی دروغ نمیدم.ایول
بیطرف سلام میدونم نیت تو از روی صداقت و پاکیه ولی این مرد دیگه اعتماد نداره اگه تو بچه اش میشدی یک شب می اومد سراغت و تورا بیچاره میکرد که اینها صداقت ندارند کافی بود یک شب هوس کنه و بیاد سروقتت اون وقت دیگه خدا میدونه چی به سر تو می آورد به این جور آدم ها اعتماد نکن،
شما نگران خودت باش لطفا . من صدتارو حریفم.اصلا شما برو بچش شو . خیلیم محتاطی انگار
بدون نام 16:15
مرسی که تجربت رو دراختیارمون قراردادی