از ديد پاكستان، سال ۲۰۱۶ براي روابط اين كشور با همسايه غربياش سال پر سروصدايي بوده است. نخست اينكه گروه هماهنگي چهارجانبه به رهبري پاكستان كه هدف آن جمع كردن ايالات متحده و چين در كنار افغانستان و بيرون نگه داشتن هند بود، به نتيجهاي دست نيافت. سپس، درحالي كه ترتيبات جديدي بين افغانستان، هند و ايالات متحده بهشكل گفتوگوهاي سهجانبه شكل گرفت، پاكستان شديدا اعتراض كرد.
اعتماد به نقل از وایر نوشت: از ديد پاكستان، سال ۲۰۱۶ براي روابط اين كشور با همسايه غربياش سال پر سروصدايي بوده است. نخست اينكه گروه هماهنگي چهارجانبه به رهبري پاكستان كه هدف آن جمع كردن ايالات متحده و چين در كنار افغانستان و بيرون نگه داشتن هند بود، به نتيجهاي دست نيافت. سپس، درحالي كه ترتيبات جديدي بين افغانستان، هند و ايالات متحده بهشكل گفتوگوهاي سهجانبه شكل گرفت، پاكستان شديدا اعتراض كرد.
در حالي كه معادلات جديدي در سطح ديپلماتيك فرمولبندي شد، وضعيت در خط ديورند بدتر شد و نقاط مرزي ترانزيتي ميان پاكستان و افغانستان در تورخم و چمن چندين دوره مسدود شدند، چيزي كه حكومت افغانستان را خشمگين ساخت و همچنين بر معيشت مردم در دو طرف تاثير منفي گذاشت. اساسا، پاكستان بايد با يك رشته از مسائل ناخوشايند در جبهه غربش روبرو شود. با استفاده از اين مساله به عنوان يك پسزمينه، حالا لحظه مناسب است تا تجزيه و تحليل كنيم كه پاكستان براي به دست آوردن دوباره زمينههاي از دسترفته چهكار خواهد كرد. اين تحليل نهتنها براي افغانستان مهم است، بلكه براي هند و ايالات متحده، دو بازيگر قدرتمند در منطقه كه احتمالا براي نخستينبار در افغانستان همسواند نيز مهم است.
نخستين گزينه براي پاكستان رويكرد «خاموشي و عدم دخالت» خواهد بود، اينكه يك سياست انتظار و تماشا را در پيش بگيرد و قبل از راهاندازي تهاجم خودش، بگذارد گفتوگوهاي سهجانبه دچار مشكل شود. خوبيهاي اين گزينه هرچه باشد، آنچه هزينههاي يكجا شدن افغانستان، هند و ايالات متحده پنداشته ميشود احتمالا پاكستان را وادار خواهد كرد تا پاسخ قاطعتري بدهد تا «خاموشي و عدم دخالت». با توجه به اينكه «خاموشي و عدم دخالت» براي دولتي كه هميشه سعي كرده است خودش را در افغانستان تحميل كند ناخوشايند است، پاكستان چگونه عكسالعمل نشان خواهد داد؟
واضحترين گزينه اين خواهد بود كه عمدا گفتوگوهاي سهجانبه را تخريب كند. در واقع، سخن از عناصر چنين تلاشي هماكنون به گوش ميرسد. مشاهد حسين، فرستاده ويژه پاكستان، در ماه اكتبر در مركز استيمسون سخنراني كرد و هشدار داد كه صلح در افغانستان در گرو حل مساله كشمير است. مشاهد تاكيد كرد كه «راه صلح در كابل از كشمير ميگذرد، به اين معنا كه وقتي از صلح حرف ميزنيد، نميتوانيد صلح را تقسيم كرده و بخشي را جدا سازيد...
خوب شما ميتوانيد در كابل صلح داشته باشيد و بگذاريد كشمير بسوزد. اين اتفاق نخواهد افتاد.» نكته نه چندان ظريف در اينجا اين است كه پاكستان بهدنبال آن خواهد بود تا با ارتباط دادن حل مساله كشمير با صلح در افغانستان، هند را بخشي از مشكل سازد و تا زمانيكه اين اتفاق بيفتد، بهطور فعال آنهايي را حمايت كند كه مخالف گفتوگوهاي صلح در افغانستان هستند. جزو ديگر اين تلاش براي قراردادن موانع بر سر راه گفتوگوهاي سهجانبه اين است كه از هياهوي آنها با استفاده از زور حمايت كند. اين امر در تهاجم دوم طالبان بر قندوز در فاصله ۱۲ ماه بهخوبي مشهود است.
قندوز، ولايت و شهر پشتوننشين، توسط مناطق اكثرا تاجيكنشين احاطه شده است و در نتيجه بهخوبي قابل درك است كه حفظ اين منطقه براي مدت طولاني توسط طالبان دشوار است. نكته اين حملات مكرر اين است تا نشان بدهند كه طالبان هنوز چنان قدرت دارند كه از نيروهاي مسلح افغانستان، باوجود حضور امريكاييها در قندوز، برتري بجويند. رويكرد ديگر پاكستان اين بوده است كه با استفاده از كنترلش بر مسيرهاي تجارتي فشار را بر افغانستان افزايش بدهد. در ولايت ننگرهار، نقطه مرزي تورخم، جاييكه روزانه هزاران تن از مردم و وسايط نقليه از آن عبور ميكند، بهدنبال درگيري مرزبانان افغان و پاكستاني براي بيش از يك هفته مسدود ماند.با اينحال، گزينه ديگر براي پاكستان كه كمتر مورد بحث قرار گرفته است، اين است كه اين كشور تلاش خواهد كرد كه با قرباني كردن شبكه حقاني حمايت ايالات متحده را دوباره به دست بياورد.
با اينحال، گزارشهايي وجود دارد كه اين گزينه جايگزين بيشتر نگرانكننده است چون گفته شده كه پاكستان هماكنون نوع جديدي از شبكه حقاني را در كابل فعال ساخته است. اين نوع جديد كه مسير تكاملش را طي ميكند تا به سازماني مانند لشكر طيبه تبديل شود، كاملا به آي.اس.آي وابسته است. واقعيتي كه اهميت قابل توجه دارد اين است كه حلقه دروني حكومت پاكستان اكنون توانايي اعمال كنترل بيشتر بر اين طالبان جديد را دارد. ظاهرا، هدف، حفظ طالبان به عنوان يك نيرو است كه بتواند مناطق نزديك به خط ديورند را در كنترلش حفظ كند، براي افغانها و ايالات متحده مزاحمت كند و هيچ جلوه مشكلآفريني براي دولت پاكستان در آن وجود نداشته باشد.
با مرگ ملااخترمنصور، طالبان ديگر طالبان گذشته نيست. احتمالا ملامنصور قرباني شد چون او كمكم مستقلتر ميشد، مخالف بمبگذاريهاي انتحاري بود، طرفدار گفتوگوها بود و اختلافات بين او و شبكه حقاني كمكم بروز ميكرد. هبتالله آخندزاده، رهبر جديد، مقام پايينتر دارد و پايگاه قبايلي چنداني ندارد.
او همچنين منابع مالي منصور را ندارد تا تسلطش بر [طالبان] پايينرتبه را مستحكم بسازد. همچنين گفته شده است كه او كاملا به آي.اس.آي وابسته است. در عين زمان، مهم است توجه داشته باشيم كه هنوز مشخص نيست كه چرا ايالات متحده از حمله هدفمندي كه منجر به كشته شدن ملامنصور شد، حمايت كرد؛ اتفاقي كه در بلوچستان رخ داد مايلها از مرز پاكستان و ايران فاصله داشت و نزديك كويته بود. موتوري كه در آن پاسپورت او بهطور معجزهآسايي دستنخورده پيدا شد.
همه اين نقاط به رضايت پاكستان بود و اين كشور به آنها اعتراضي نداشت. همه اين موارد نشان ميدهد كه پاكستان هماكنون برنامهاي را در نظر گرفته است تا نفوذش را باز يابد. هرچند هند و ايالات متحده، براي يكبار، در افغانستان همسو شدهاند، اما اين خطر واقعي وجود دارد كه آنها توسط پاكستان غافلگير شوند. پاكستان هنوز تير كافي در تيردان دارد تا اين همكاري نوپا را بشكند و ايالات متحده را دوباره به طرف خود بكشاند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر