روشن است كه نميخواهيم عوارض اينترنت يا هر فناوري و اختراع جديد را ناديده بگيريم؛ اتفاقا بايد نسبت به اين موارد حساس هم بود، ولي اينكه زيبايیهای آن را نبينيم و فقط عوارضش را ببينيم، خود بزرگترين آفت در نگاه ماست. همين نگاه موجب ميشود كه نتوانيم راه درست را پيدا كنيم. اين نگاه منجر به انفعال و بيتوجهي ما به ريشه مشكلات ميشود. نمونهاش كتابهاي ضاله است. در فقه بخشي را در رد كتب ضاله باز كردهاند.
روزنامه شهروند: ظاهرا هر اتفاق و پديده جدي در جهان رخ دهد، موضع مخالفخواني عدهاي در برابر این پديده نو تغييرناپذير است و كاري جز اتلاف انرژي خود در مقابله با پديدههاي نو را ندارند. ميگويند روزي عيسي مسيح(ع) از محلي گذر ميكرد كه ديد عدهاي دور يك سگ مرده جمع شدهاند، هر كس توصيفي از آن ميكرد؛ يكي ميگفت چه بد بو است، ديگري ميگفت چه زشت است و... عيسي مسيح نيز گفت چه دندانهاي سفيدي دارد.
حالا رفتار آن پيامبر خدا را مقايسه كنيد با ما كه در برابر پديدههاي نو با دهها و صدها نکته مفید به چه توصيفات منفي متوسل ميشويم. پديدههايي كه ساخته دست بشر است ولي در عين حال معلول روند كلي پيشرفت است كه خواست خداست. از گذشته در برابر همه فناوريهاي نو و جديد مقابله كرديم؛ وقتي هم خسته شديم در برابر آن واداديم. در حالي كه فناوريهاي جديد مثل هر پديده ديگري عوارض مثبت و منفي دارد و به قول حافظ «فكر معقول بفرما گل بيخار كجاست؟» و به صرف وجود نکات منفی نمیباید در برابرشان جبهه گرفت. امروز نيز اينترنت بهعنوان يك اتفاق مهم كه جهان را دچار تحول كرده در تيررس مخالفتهاي سنتي با پديدههاي مدرن است؛ با ديدن چند ايراد منافع بزرگ آن را ناديده ميگيريم و به جاي آنكه خودمان را در برابر عوارض احتمالي آن مقاوم و واكسينه كنيم، در پي مخالفت بيثمر با اصل آن برميآييم. این افراد به قول آقاي رئيسجمهوري از رفتن اينترنت به روستاها ناراحت هستند؛ ولي واقعيت اینترنت چيز ديگري است.
پس از انقلاب و طي سه دهه گذشته و با ورود برق (و به تبع آن تلویزیون) و آب سالم به روستاها و كشيدهشدن جادههاي آسفالته و ساير زيرساختهاي زندگي جديد، مرز ميان روستا و شهر بسيار كمرنگ شد و اگر توجه كرده باشيم در دهه گذشته نهتنها از سيل مهاجرت به شهر كاسته شده، بلكه فرآيندي معكوس را هم شاهد هستيم. با وجود افزايش نقاط شهري در اين سالها، بيش از يك ميليون نفر در فاصله سالهاي ١٣٨٥ تا ١٣٩٠ از شهرها به روستاها مهاجرت كردهاند؛ علت مهاجرت نيز بهبود در زيرساختهاي روستايي است كه جاذبههاي زندگی در روستا را افزايش داده و در مقابل دافعههاي شهري قابل توجهتر شده است. در اين ميان دسترسي به خطوط اينترنت در روستا تحولي مهم را در از ميان بردن فاصله شهر و روستا رقم خواهد زد.
از يك سبب تثبيت حضور و يا جذب افراد تحصيلكردهتر برای مهاجرت به روستا ميشود؛ زيرا تمام دسترسيها و خدمات لازم كه نياز به جابهجايي ندارد را ميتوان از طريق اينترنت تأمین کرد. نقلوانتقالات مالي، خريد نيازهاي روزمره، دسترسي به اخبار و اطلاعات و انجام قرار و مدارها و از همه مهمتر امكان دسترسي به آموزش و اطلاعات لازم براي فعاليتهاي روستايي و كشاورزي و نيز انجام كارهاي بینیاز از محیط کار مشخص از طريق اينترنت شدنی است.
امروز جوانان زيادي هستند كه به دليل انجام كارهايشان با اينترنت ضرورت حضور در شهر را حس نميكنند. آنان ميتوانند در روستاها زندگي كنند و در صورت دسترسي به اينترنت تمام كارهاي خود را از طريق دوركاري انجام دهند و ضمن كاهش فشار به شهرها، روستاها را نيز آباد و سرزندهتر كنند. با هزینه نصف هزینه شهر زندگی سالم و خوبی را تجربه کنند.
امروز نهتنها اينترنت كه شبكههاي اجتماعي نيز به جزيي از زندگي ما تبديل شده؛ به طوري كه تصوركردن انجام امور روزانه بدون آنها سخت شده است.
چرا بايد وقت خودمان را صرف ديدن چند عكس و فيلم نامناسب كنيم و از اين طريق نتيجه بگيريم كه اينترنت خطر مهمي است؟ چرا بايد دهها و صدها حُسن آن را ناديده بگيريم؟ اين نگاه جز اتلاف وقت و استهلاك نيرو هيچ اثر مثبت ديگري ندارد و موجب ميشود كه زمان را براي استفاده از اين اختراع بشر از دست بدهيم. مگر همه كشورهاي جهان كه از اين پديده نوين استفاده ميكنند چه ضرري كردهاند كه ما نگران آن هستيم؟ اگر امروز اطلاعات كشورهاي قدرتمند به سهولت قابل دسترسي است و آبروي سياستمداران متقلب آنان رفته است، به بركت همين اينترنت است؛ ولي آيا آنان اينترنت را قطع كردند؟
روشن است كه نميخواهيم عوارض اينترنت يا هر فناوري و اختراع جديد را ناديده بگيريم؛ اتفاقا بايد نسبت به اين موارد حساس هم بود، ولي اينكه زيبايیهای آن را نبينيم و فقط عوارضش را ببينيم، خود بزرگترين آفت در نگاه ماست. همين نگاه موجب ميشود كه نتوانيم راه درست را پيدا كنيم. اين نگاه منجر به انفعال و بيتوجهي ما به ريشه مشكلات ميشود. نمونهاش كتابهاي ضاله است. در فقه بخشي را در رد كتب ضاله باز كردهاند.
اگر در گذشته و به دليل ارتباطات بسيار اندك و پايينبودن سواد ممكن بود كه برخي كتب را ضاله تعريف و از دسترسي عوام و نه خواص خارج كرد، امروز چنين اقدامي ممكن نيست؛ بايد شيوه ديگري را پي گرفت. كتب ضاله براي افراد كمظرفيت گمراهكننده محسوب ميشد و نه براي افراد عالم. پس راه اصلي اين است كه امروز همه مردم را به يُمن داشتن سواد و دسترسي اينترنتي عالم كرد تا هيچ كتابي براي آنان ضاله محسوب نشود، در غير اين صورت همه كتابهاي ضاله در دسترس است و مردم گمراه خواهند شد؛ اين تفاوت دو نگاه است.
توسعه روستايي و از بينبردن فاصله شهر و روستا جز از طريق توسعه زيرساختها در روستا ممكن نيست و امروز اينترنت حتي مهمتر از زيرساختهاي ديگر مثل راه است. پس به جاي مخالفت با آن، سياست همراهي و همگامي با دولت را درخصوص توسعه اينترنت در روستاها اتخاذ كنيم.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر