جاوید قرباناوغلی .مدیر کل پیشین وزارت خارجه در روزنامه شرق نوشت: اجلاس لوزان همچنان که از قبل پیشبینی میشد، بدون دستیابی به نتیجه مشخصی پایان یافت. اظهارات وزرای خارجه روسیه و آمریکا - که درحالحاضر مهمترین بازیگران این بحران و صحنهگردان ادامه جنگ یا برقراری آتشبس هستند.
جاوید قرباناوغلی .مدیر کل پیشین وزارت خارجه در روزنامه شرق نوشت: اجلاس لوزان همچنان که از قبل پیشبینی میشد، بدون دستیابی به نتیجه مشخصی پایان یافت. اظهارات وزرای خارجه روسیه و آمریکا - که درحالحاضر مهمترین بازیگران این بحران و صحنهگردان ادامه جنگ یا برقراری آتشبس هستند- نمایانگر اولویت آنان برای بهدستگرفتن ابتکارعمل در این کشور و امتیازستانی در جنگ ویرانگر ششسالهای است که قربانی اصلی آن مردم سوریه بودهاند، تشدید بزرگترین فاجعه انسانی و ویرانی و انهدام زیرساختهای این کشور را در پی داشته است.
بحران سوریه که ابتدا در ادامه قیامهای مردم در کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه (بهار عربی) آغاز و در ادامه به مرکز رقابت قدرتهای منطقهای تبدیل شده بود، اینک در ششمین سال خود کانون رویارویی تمامعیار روسیه و آمریکا شده است. با وجود اهداف متفاوت این دو قدرت جهانی در این بحران، هر دو تلاش میکنند بدون توسل به رویارویی مستقیم، در جنگی که در شهر ویرانشده حلب در جریان است، این غائله را بهنفع خود به سرانجام رسانند. به بیان بهتر، به نظر نمیرسد این دو درصدد مدیریت بحران از طریق جنگ محدود و کنترلشدنی برای تحقق اهداف خود باشد و هیچیک مایل به رویارویی تمامعیار با دیگری نیست.
در یک سوی این منازعه، باراک اوباما قرار دارد که در واپسین روزهای اقامت در کاخ سفید ميكوشد دستاوردهای خود و متحدانش را در سوریه حفظ کند. تهدید توسل به گزینه نظامی و بمباران مراکز معینی در سوریه یا ایجاد منطقه ممنوعه پرواز برای ممانعت از بمبارانهای سنگین روسیه در زمره این تلاشهاست، اما اوباما کاملا به این نکته واقف است که هرگونه اقدام نظامی در شرایطی که پوتین برای مقابله سنگین با این رویکرد آمریکا کاملا مصمم است، با ریسک بالایی توأم خواهد بود.
از این منظر ورود آمریکا به مرحله جدیدی از بحران در شرایطی که چند هفته بیشتر به انتخابات این کشور نمانده و ممکن است شرایط را بهنفع ترامپ و جمهوریخواهان تغییر دهد؛ موضوعی است که در محاسبات اوباما و نخبگان سیاسی دموکراتها جایگاه ویژهای دارد. مهمتر اینکه پوتین با هوشمندی از این شرایط برای پیشبرد اهداف روسیه استفاده میکند. با شناختی که اوباما از پوتین دارد، میداند اگر شروع چنین کاری در دستان او باشد، بهیقین پایان آن از عهده او خارج است.
در سوی دیگر، پوتین با چشمانی باز و اهدافی کاملا روشن وارد جنگ سوریه شده است. روسیه بهخوبی بر این نکته آگاه است که ازدستدادن سوریه به معنای پایان حضور این ابرقدرت سابق در خاورمیانه، مهمترین منطقه استراتژیک جهان، است. برای پوتین اما، آوردگاه سوریه همچنین میتواند جایگاه مهمی در چانهزنیهای روسیه با غرب در دیگر بحرانها داشته باشد. استراتژی روسیه در جنگ سوریه کاملا روشن است؛ نقشآفرینی در آینده سوریه، تثبیت موقعیت خود در خاورمیانه و افزایش قدرت چانهزنی در پرونده اوکراین.
توافق مسکو و واشنگتن برای برقراری آتشبس که چند روزی بیشتر دوام نیاورد، بدون رایزنی قبلی با متحدان خود نمایانگر آن است که در این فاز از جنگ سوریه اولا؛ نقش و جایگاه قدرتهای منطقهای در تأثیرگذاری تعیینکننده بر بحران سوریه تا حدود زیادی دچار دگرگونی شده است و دیگر اینکه دو قدرت مصمم به مدیریت هوشمندانه آن بدون ورود به درگیری مستقیم و تمامعیار نظامی با یکدیگر و استفاده از متحدان خود در وقت مقتضی هستند.
اظهارات سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، درباره نشست روز شنبه لوزان درخصوص بحران سوریه و تأکید بر موارد مورد تأیید قطعنامههای شورای امنیت مانند «توقف خشونت، مبارزه با تروریستها، تضمین رسیدن کمکهای بشردوستانه و آغاز روند سیاسی با مشارکت تمامی گروهها بدون پیششرط»، نمایانگر سیاست روسیه در این مقطع از بحران است که البته جمله این موارد در راستای راهکار ایران در برونرفت از بحران است.
باوجود ناکامی تلاشهای بینالمللی برای توقف جنگ در حلب، شرایط در عرصه میدانی به ضرر تروریستها و حامیان آنها در جریان است. نقش تعیینکننده ایران در این عرصه بر همه جناحهای درگیر کاملا مشخص است. سؤال مهم این است که چگونه این نقش باید به عنصری پایدار در آینده سوریه تبدیل شود؟
خوشبختانه تردید اولیه مشارکت ایران در نشست لوزان با حضور ظریف در جمع هفت کشور دیگر پایان یافت. با توجه به حضور ایران در سالهای گذشته در مسئله سوریه، طبعا ایران نباید غایب چنین اجلاسهایی باشد. براساس اطلاع نگارنده، این تردید حضور، زمانی از بین رفت که دیپلماسی پنهان تهران در هماهنگی با روسیه و آمریکا توانست مشارکت مصر و عراق را در نشست لوزان تثبیت کند و نبود توازن قبلی که بهنفع جناح غرب بود را برهم بزند. از این منظر حضور وزیر خارجه ایران در لوزان اقدامی کاملا صواب و در راستای منافع کشورمان در بحران سوریه و همچنین تشکیل ائتلافهای جدید در منطقه است.
اگر این گزاره درست باشد که بحران سوریه راهحل نظامی ندارد و چشماندازی برای موفقیت هیچیک از طرفین درگیر در این راستا نیست و همه بازیگران ذینفع در سوریه باید بهدنبال دستیابی به راهکار سیاسی در جهت حلوفصل بحران سوریه باشند، ایران باید جایگاه خود را در این پروسه بازتعریف کند. در شرایطی که ایران و روسیه بهعنوان متحد در حال تغییر موازنه در جنگ در عرصه میدانی سوریه هستند، بسیاری از تحلیلگران به نقاط همسو و منافع مشترک ایران و آمریکا در جنگ علیه داعش اشاره کردهاند.
اگر روسها این حق را برای خود محفوظ داشتهاند که بدون کسب نظر تهران برای چینش صحنه سیاسی سوریه با آمریکا به مذاکره پرداخته و به توافق برسند که اعلام آتشبس نمونهای از آن است، به طور طبیعی ایران باید این حق را داشته باشد که در راستای منافع استراتژیک خود با همه اطراف بحران ازجمله آمریکا رایزنی کند. روشن است که منافع ایران در سوریه در انطباق کامل با اهداف هیچیک از دو قدرت جهانی نیست. روسها قبلا بهروشنی اعلام کردهاند که حفظ بشار اسد به هر قیمتی هدف آنها نیست.
آنچه خواست کرملین است، حفظ ساختار حکومت و یکپارچگی سرزمین سوریه است. از سوی دیگر، هم روسیه و هم آمریکا بر این نکته واقفند که فقدان این دو عامل به معنای اوجگیری کنترلناپذیر تروریسم در منطقه است. ایران بدون وابستگی مطلق به روسیه یا آمریکا باید در پی تحقق اهداف خود از طریق فصل مشترک استراتژی این دو قدرت جهانی در سوریه باشد. ضمن اینکه همانطور که در لوزان مشاهده کردیم، تغییر در آرایش بازیگران منطقهای در بحران سوریه نیز فرصتی برای دیپلماسی ایران میتواند باشد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر