این روزها ایمیلی دریافت کردم. یک کتاب بود آن هم در قالب پیدیاف که«محکوم به همکاری» عنوانش بود، مجموعهای دوجلدی متشکل از هزار صفحه مصاحبه، یادداشت و بیش از ۱۰۰ عکس متفاوت در مورد همکاری هستهای آمریکا و روسیه، البته پس از پایان جنگ سرد.
ترجمه یادداشت جفری لوئیس روزنامهنگار و تحلیلگر در فرهیختگان: این روزها ایمیلی دریافت کردم. یک کتاب بود آن هم در قالب پیدیاف که«محکوم به همکاری» عنوانش بود، مجموعهای دوجلدی متشکل از هزار صفحه مصاحبه، یادداشت و بیش از ۱۰۰ عکس متفاوت در مورد همکاری هستهای آمریکا و روسیه، البته پس از پایان جنگ سرد.
زیگفرید هکر، کسی که مسئولیت تنظیم این مجموعه را برعهده داشت در بخشی از کتاب در توضیح عنوان این مجموعه نوشت: «من عبارت «محکوم به همکاری» را برای مجموعهام انتخاب کردم. تسلیحات هستهای خطری جدی برای روسیه و آمریکا است و این دو برای جلوگیری از تحقق این تهدید بالقوه باید با هم همکاری کنند.»
ولی انگار ولادیمیر پوتین هنوز متوجه پیام این نویسنده نشده است. واشنگتن و مسکو در تقابل با هم قرار گرفتهاند و این دقیقا برعکس آن چیزی است که نویسنده کتاب «محکوم به همکاری» طی دو جلد به آن پرداخته و روایت کرده است. دوشنبه پوتین، فرمان تعلیق توافق هستهای منعقده میان آمریکا و روسیه را صادر کرد، دلیل صدور این دستور، روابط غیردوستانه ایالات متحده آمریکا عنوان شد.
فرمان اخیر پوتین به یکی از اشکال همکاری میان واشنگتن و مسکو، بخشی از میراث دوران پس از جنگ سرد، پایان داد. «قدرت پلوتونیوم» به عبارتی فانتزی رایج میان مردم تبدیل شده است؛ اما حقیقتا پلوتونیوم اصلا شوخیبردار نیست. پلوتونیوم مادهای است که در ساخت بمب از آن استفاده میشود. پس از پایان جنگ سرد یکی از موارد مورد توافق آمریکا و روسیه میزان تولید پلوتونیوم بود.
قرار شد معیاری مشخص برای تولید آن تعیین شود تا دو طرف نتوانند از آن سوءاستفاده کرده و برای ساخت تسلیحات خطرناک به آن متوسل شوند. باور داشته باشید این تصمیم نهتنها برای روسها کسلکننده نبود بلکه از این توافق راضی هم بودند؛ اما حالا ما در مورد حجم زیادی از پلوتونیوم صحبت میکنیم. اگر شما روزهای سیاه جنگ سرد را به یاد داشته باشید یا حتی در مورد آن دوران کتابی خوانده باشید، بهخوبی میدانید که مسکو و واشنگتن در آن دوران بیش از دهها سلاح هستهای تولید میکردند.
انفجارهای هیروشیما و ناکازاکی بخشی از آن دوران سیاه بود. در همان زمان ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی با داشتن بیش از ۳۰ هزار سلاح هستهای، بزرگترین زرادخانه را به خود اختصاص داده بودند. پلوتونیوم چاشنی بسیاری از بمبهای ساختهشده بود. واشنگتن و مسکو در جهت کاهش زرادخانه هستهایشان گامهای بلندی برداشتند، هرچند هنوز ما برای کشتار و ویرانی به سلاحهای پیشرفته مجهزیم. با این حال نمیتوان منکر کاهش میزان تسلیحات در این دو کشور شد. بهعنوان مثال تعداد تسلیحات موجود در زرادخانه آمریکا از ۲۵۵۳۱ سلاح در سال ۱۹۶۷ به ۴۵۷۱ سلاح در سال ۲۰۱۵ رسید. البته بهجای تعداد تسلیحات باید به نابودی کاملشان فکر کرد.
در آمریکا باید بیش از هزار سلاح هستهای نابود شود؛ اما این حقیقت را هم نمیتوان نادیده گرفت که تا زمانی که پلوتونیوم وجود دارد وسوسه ساخت بمب کسی را رها نخواهد کرد. میزان تولید پلوتونیوم در ایالات متحده و روسیه بیش از دوران سیاه جنگ سرد است. براساس ارزیابیهای صورتگرفته توسط نهادی وابسته به دانشگاه پرینستون، ذخایر پلوتونیوم تسلیحاتی آمریکا ۸۸ تن و برای روسیه ۱۲۸ تن برآورد شده است. حقیقت این است که با کمتر از چهار کیلوگرم پلوتونیوم میتوان سلاح هستهای ساخت. هنگامی که جنگ سرد پایان یافت، همگی بهخوبی دریافتند که کاهش ذخایر پلوتونیوم اقدامی اساسی و در عین حال حیاتی است؛ چراکه تا مادامی که پلوتونیوم باشد، رقابت تسلیحاتی نیز سر جای خویش است.
براساس نتایج تحقیقات صورتگرفته توسط آکادمی علوم آن هم در سالهای ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۵، مواد شکافپذیر تهدیدی جدی علیه امنیت ملی و بینالمللی قلمداد میشود. ایالات متحده آمریکا و روسیه بهراحتی اعتراف کردند به اندازه کافی پلوتونیوم تولید کردهاند. جهت ذخیره پلوتونیوم و مدیریت حجمش، واشنگتن و مسکو در سال ۲۰۰۰ توافقنامهای را منعقد کردند.
براساس شواهد موجود آمریکا و روسیه پیش از اینکه دوست هم باشند دشمن یکدیگرند، این حقیقتی است که دو کشور به آن آگاهند. نابودی پلوتونیوم به این راحتی نیست، اما واشنگتن و مسکو هم به هر بهانهای در تلاشند تا از انجامش طفره روند. در این میان توجه به مسائل و جزئیات فنی بااهمیتتر از پیچیدگیهای سیاسی حاکم بر این موضوع است. اشتباه نکنید، فرمان پوتین به این معنی نیست که این کشور به دنبال ساخت سلاح هستهای با تکیه بر پلوتونیوم است اما دلیلی هم برای انکارش وجود ندارد.
مشخص نیست روسیه چه در سر دارد؛ ممکن است آمریکا و روسیه بر ذخایر چندین تنی از پلوتونیوم تکیه زده بدون اینکه از آن برای ساخت سلاح هستهای استفاده کنند، اما همیشه دو طرف، یکدیگر را تهدیدی بالقوه قلمداد میکنند و روابطشان هم روزهای جنگ سرد را یادآوری میکند. شاید تصور کنید که داستان هکر، مجموعهای از خیالبافیهای یک نویسنده است؛ اما انگار این روزها شاهد تحقق تکتک صحنههای این کتاب هستیم. شاید عبارت «محکوم به همکاری» برای بسیاری از ما خندهدار باشد، اما حقیقت دارد. اگر خود را محکوم به همکاری نکنیم، آنگاه باید بگوییم محکوم به فناییم.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر