ریشه تصویب قانون ممنوعیت ماهواره چه بود؟
روزنامه شهروند نوشت: اخیرا یکی از مقامات قضایی کشور درباره قانون جمعآوری ماهواره اظهارنظر مهمی کرده که تحلیل آن برای فهم علل تصویب چنین قوانینی لازم است: «جمعآوری ابزارهای گیرنده ماهوارهای از منازل مردم قانون بدی بود که علاوه بر بیثمری باعث بدبینی نسبت به حکومت شده بود.
واقعیت این است که در همان روزهای پایانی سال ١٣٧٣ که این قانون از تصویب نهایی مجلس گذشت، بسیاری اعتقاد داشتند که این قانون مفید نیست و به سرعت جزو قوانین متروکه محسوب خواهد شد. اکنون نیز در عمل چنین شده است. برای یک جامعه خیلی ناپسند است که حکومت آن قانونی را تصویب کند و در عمل هیچ کس آن را رعایت نکند و کسانی هم که رعایت میکنند، دلایلی غیر از احترام به قانون دارند.
این قانون در چند مقطع که اجرا شد، عوارض بدتری را در رابطه میان پلیس و مردم به وجود آورد و بدتر از همه اینکه برای اجرای آن شیوههایی در دستور کار قرار گرفت که موجب فرسایش پلیس شد و در نهایت هم دیده شد که جمعآوری ماهواره منجر به نتیجه موردنظر نشد و همچنان شاهد بشقابهای آن روی پشتبامها و کنار پنجرهها هستیم که نمادی از بیتوجهی به قانون است و جالب اینکه اگر محاسبه دقیقی صورت گیرد و حجم اقتصاد سیاه ماهواره اعم از بشقاب و رسیور و سایر تجهیزات و دستمزد آن حساب شود، شاید به چندین هزار میلیارد تومان برسد که رقم بسیار بزرگی محسوب میشود. وقتی هم از اجرای این قانون خسته شدیم، راه موج انداختن گزیده شد که عوارض بیماریزای آن بر کسی پوشیده نیست.
فارغ از اینکه این قانون خوب یا بد بود، همان زمان تأکید میشد که با توسعه اینترنت چنین قانونی بلاموضوع خواهد شد زیرا شیوههای دسترسی مردم به رسانهها و مطالب، آنقدر متنوع میشود که امکان اعمال محدودیت از میان خواهد رفت ولی نهتنها از مسئولان کسی توجه کافی به این استدلال نکرد، بلکه همین رفتار را درباره اینترنت انجام دادند. آنان که از ابتدا از اینترنت استفاده کردند، میدانند که تا همین سه سال پیش وقتی میخواستند یک خط اینترنت بخرند، فقط تا سرعت ١٢٨ کیلو بایت را به افراد عادی میدادند و برای سرعتهای کمی بیشتر باید معرفینامه دانشجویی و استادی و ... ارائه میشد تا بلکه به ٥٠٠کیلوبایت برسد. الان تبلیغ فروش ٨ هزار کیلوبایت را میکنند تا بلکه مردم را مشتری خود کنند!
بنابراین مهمتر از اینکه آیا چنین قانونی خوب یا بد است، باید بفهمیم عوامل ریشهای که منجر به تصویب این قوانین و این رفتار میشود، چیست؟ رفتاری که فقط پس از گذشت سه سال مضحکه میشود، در حالی که سه سال پیش خیلی هم جدی به اجرا درمیآمد.
در این یادداشت به چند مورد از ریشههای آن اشاره میشود:
١- مهمترین ریشه روانی این رفتارها و قوانین، ترس و فقدان اعتماد به نفس است. در واقع وقتی که قانونگذار و صاحب قدرت، اعتماد کافی به خود ندارد، از هر پدیده جدیدی پرهیز میکند و آن را علیه خود میداند. شاید هم علیه او به کار رود ولی چون اعتماد به نفس نیست و ترس بر رفتار او غلبه دارد، راهبرد منع و جلوگیری را پیشه میکند، هرچند توجه ندارد که این راهبرد در نهایت با شکست مواجه میشود. ماهواره بهطور قطع و یقین از جمله پدیدههایی بود که علیه آنان به کار گرفته میشد ولی نگاه مقابل نیز این بود که ماهواره باشد و علیه ما نیز باشد، مشکلی نخواهد بود و ترسی از نقد یا تخریب نداریم. ما نیز از این ابزار برای رساندن پیام خود استفاده میکنیم. ریشه همه این قوانین ترس و نداشتن اعتماد به نفس است.
٢- عامل دیگر بیتوجهی به فلسفه قانون و قواعد قانوننویسی است. قانونی که اجرای آن مستلزم حضور در حریم خصوصی باشد، به معنای آن است که یا اجرا نخواهد شد یا در صورت اجرا مفاسد بیشتری را ایجاد میکند. قانونی که آگاهانه و با علم به عدم توافق از سوی اکثریت بزرگی از مردم نادیده گرفته شود و از این نادیده گرفتن نیز ناراحت نباشند، به معنای آن است که فلسفه قانوننویسی رعایت نشده است. قانون برای مردم و منبعث از مردم است. نمیتوان قانونی نوشت که اکثریت قاطع مردم با آن همدل و همسو نباشند.
٣- هنگام قانوننویسی باید امکان گفتوگو و نقد فراهم باشد. وقتی که یک فضای احساسی و جنجالی راه بیفتد و هر منتقدی با انواع و اقسام انگها مواجه شود، نتیجه همین میشود که میبینیم. نوشتن قانون را صرفا با طرح برخی منافع آن نمیتوان توجیه کرد. باید اجازه داد که ضررهای تصویب چنین قانونی نیز مطرح شود و در موازنه میان سود و زیان قانون و نیز عملی بودن آن، تصمیم نهایی گرفته شود.
متأسفانه در خصوص قانون ماهواره هیچ کدام از این ضوابط رعایت نشده است و نهتنها نتیجهبخش نبود، بلکه تنشهای زیادی میان نیروی انتظامی و مردم ایجاد کرد و از همه مهمتر اینکه روحیه تخطی از قانون را عمق بخشید و برای مردم، عادیتر جلوه داد. حتی میتوان گفت که جلوگیری در استفاده از ماهواره موجب شد که صداوسیما حالت انحصاری خود را تضمینشده بداند و به همین دلیل تحرک و تحولی در خود ایجاد نکرد. در نهایت موجب شد که کیفیت و اثرگذاری صداوسیما کم شود و مخاطبان آن به سرعت نزول کنند.
برای یک قانون چقدر نتایج منفی میتوان نوشت که برای قانون ماهواره نوشته نشده است؟ این قانون که گذشت و عملا منسوخ شده است ولی آیا امکان درسگیری برای قوانین بعدی هست یا باز هم باید همان اشتباه را تکرار کنیم؟
ارسال نظر