اهداف روحانی از سفر به شرق آسیا
محسن شریعتینیا، عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي درخصوص اهداف سفر حسن روحانی، رئیسجمهور ایران به کشورهای ویتنام، مالزی و تایلند در شرق آسیا، با اشاره به اینکه برای چنین سفرهایی نمیتوان اهداف استراتژيك را جستوجو کرد، گفت که اهمیت این سفر را میتوان در تبادلات و همکاریهای اقتصادی و همچنین توافقات و رایزنیهایی که میان ایران و این کشورها صورت خواهد گرفت، جستوجو کرد.
مهمترین اهداف سیاسی و اقتصادی سفر رئیسجمهور به کشورهای آسیایی ویتنام، مالزی و تایلند چیست؟
طبیعتا برای چنین سفرهایی نمیتوان اهداف استراتژيك جستوجو کرد؛ زیرا ایران و ویتنام و مالزی در دو منطقه بسیار متفاوت واقع شدهاند و اولویتهای سیاست خارجی این کشورها تفاوتهای زیادی با هم دارد. به همین دلیل اهمیت سیاسی چندانی برای این مذاکرات نمیتوان قائل شد. اهمیت اصلی چنین سفرها و مذاکراتی در مباحث اقتصادی است، زیرا ایران کشوری است که در دوره پساتحریم درگیر گسترش روابط اقتصادی با طیف وسیعتری از کشورها است و بخشی از مهمترین کشورهای دارای اقتصادهای رو به توسعه و رو به پیشرفت نیز در آسیا واقع شدهاند به همین دلیل اهمیت این سفر را میتوان در تبادلات و همکاریهای اقتصادی و همچنین توافقات و رایزنیهایی که میان ایران و این کشورها در اين حوزهها صورت خواهد گرفت، جستوجو کرد.
بهطور کلی ایران در چه حوزههایی میتواند با این کشورها روابطش را گسترش دهد و همکاری داشته باشد؟
هر کدام از این کشورها جایگاه متفاوتی در اقتصاد جهانی و در اقتصاد و تعاملات اقتصادی با ایران دارند. در مورد ویتنام عمدتا تبادلات در حوزه انرژی و احتمالا سایر تبادلات اقتصادی بهویژه تلاش ویتنامیها برای حضور در بازار ایران و تلاش ایران برای شناخت بازار آن کشور را میتوان بهعنوان حوزه همکاری برشمرد. درخصوص مالزی، سنتی از همکاری میان ایران و مالزی وجود دارد و دو کشور به دلیل اشتراکات فرهنگی و سابقه تاریخی روابط، شناخت نسبتا بیشتری از یکدیگر دارند، اما در حوزه سرمایهگذاری و تبادلات اقتصادی که فراتر از تجارت صرف است، موفقیتهای زیادی را کسب نکردهاند و موانع جدی بر سر راه گسترش روابط اقتصادی میان دو کشور وجود دارد.
دکتر روحانی در صحبتهایشان گفتند که توسعه همکارهای آسیایی برای ایران اهمیت بسزایی دارد و قرن ۲۱، قرن آسیا است. با توجه به این سخنان راجع به چشمانداز همکاریهای ایران با آسیا بگویید.
چشمانداز کلی تعاملات ایران با آسیا را به راحتی نمیتوان ترسیم کرد، بلکه ما باید در مورد زیرمجموعههای مختلفی که در آسیا وجود دارند، صحبت کنیم. بدون شک مهمترین کشور در آسیا برای گسترش تعاملات با ایران، چین است. در وضعیت فعلی، دو کشور میکوشند که تعاملات را گسترش دهند، اما بهرغم این تلاشها به دلایل متعدد در دوره پسابرجام روابط تهران-پکن به کندی پیش میرود. مجموعه دوم مجموعه کرهجنوبی-ژاپن را شامل میشود که به نظر میرسد تعاملات با کرهجنوبی با سرعت بیشتری در حال انجام است. گرچه هنوز در حوزه سرمایهگذاری و همکاریهای بلندمدت و میانمدت دو کشور تحول عینی رخ نداده است. در مورد ژاپن نیز قابل ذکر است که چند بار این بحث مطرح شد که نخستوزیر ژاپن به ایران خواهد آمد و همکاریها از سر گرفته خواهد شد، اما هنوز این اتفاق رخ نداده است؛ بنابراین در میان سه قدرت آسیایی، یعنی چین، ژاپن و کرهجنوبی، وضعیت روابط با ژاپن کندتر از دو کشور دیگر در حال پیشرفت است.
سومین زیرمجموعه در آسیا نیز کشورهای آسهآن یا مجموعه جنوب شرق آسیا است؛ بنابراین این سفر میتواند نقطه جدیدی در گسترش همکاریها با کشورهای مجموعه آسهآن باشد. البته ایران و مجموعه آسهآن، نمیتوانند تعریف استراتژیکی از هم ارائه دهند، زیرا در آن مجموعه اساسا یک قدرت راهبردی وجود ندارد و اولویتهای سیاست خارجی دو طرف نیز بسیار با یکدیگر متفاوت است؛ بنابراین در این مجموعه تنها میتوان به پیشبرد تعاملات اقتصادی اندیشید و در آن حوزه به پیش رفت. در تعاملات اقتصادی نیز به دلیل آنکه از یک طرف شناخت ایران از این کشورها بسیار ضعیف است و متقابلا شناخت آنها از ایران نیز خالی از اشکال نیست یا در کشورهایی مانند ویتنام به شدت ضعیف است، بنابراین میتوانیم بگوییم که وضعیت روابط با مجموعه آسهآن در ابتدای راه است و چشمانداز چند سال بعد طبیعتا میتواند تنها همکاریها در حوزههای محدود و حوزههایی را که دو طرف به شدت به آن علاقهمند هستند، شامل شود. یعنی گسترش روابط به معنایی که با چین و کشورهای دیگر در آسیا شاهد هستیم را درخصوص آسهآن شاهد نخواهیم بود.
در نهایت نیز کمی راجع به جایگاه کشورهای آسیایی در سیاست خارجی ایران و تعاملات تهران با این کشورها تا به امروز بفرمایید.
شرق آسیا تا به امروز یک اولویت فرعی در سیاست خارجی ایران بوده است و بعد از خاورمیانه، روسیه و مجموعه غرب بهعنوان اولویت چهارم سیاست خارجی ایران میتوان از آن نام برد. بهعنوان مثال تفاوت جایگاه آسیا با خاورمیانه در سیاست خارجی ایران را با توجه به تفاوتی که بین معاونت خاورمیانهای وزارت خارجه و معاونت گمنام آسیایی وزارت خارجه وجود دارد، کاملا میتوان تشخیص داد. اگر ایران بخواهد روابط خود را با آسیا گسترش دهد و تعاملات جدیدی را با قارهای که به قول رئیسجمهور قارهای است که آینده سیاست و اقتصاد جهانی در آنجا شکل خواهد گرفت، دنبال کند بدون شک اولویت و اهمیت آسیا باید در سیاست خارجی ایران باز تعریف شود که هنوز این بازتعریف صورت نگرفته است.
ارسال نظر