خط بطلانی بر فریب دو قطبی سازی
عباس سلیمینمین، مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران و فعال سیاسی اصولگرا در خبرآــنلاین نوشت: علی رغم گذشت زمانی درخور از تمهید و تدبیر رهبری انقلاب برای جلوگیری از تنش در فضای سیاسی کشور در آستانه انتخابات بهار ۹۶، متأسفانه کمتر در مقام تبیین این مهم برآمده ایم که بناست کدام تهدید پشت سر گذاشته شود.
عباس سلیمینمین، مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران و فعال سیاسی اصولگرا در خبرآــنلاین نوشت: علی رغم گذشت زمانی درخور از تمهید و تدبیر رهبری انقلاب برای جلوگیری از تنش در فضای سیاسی کشور در آستانه انتخابات بهار ۹۶، متأسفانه کمتر در مقام تبیین این مهم برآمده ایم که بناست کدام تهدید پشت سر گذاشته شود.
برخی نویسندگان و سخنوران، دو قطبی شدن را به دو نوع خوب و بد تقسیم کرده اند و عنوان می کنند که بناست مانع شکل گیری شرایط برای نوع بد آن شوند و گرنه دو قطبی شدن خوب لازمه یک انتخابات پر شور است؛ بنابراین به نظر می رسد که در باب مضرات دوقطبی شدن فضای انتخاباتی و تفاوت های آن با رقابت سازنده تأمل بیشتری باید صورت گیرد.
بر این اساس دو قطبی شدن جامعه را می بایست در سه سطح ۱-اجتماعی، ۲- نخبگی و ۳-اجرایی مورد توجه قرار داد.
در سطح اجتماعی رو در روی هم قرار گرفتن قشر های مختلف و در پیش گرفتن رفتارهای متضاد محور می شود و در انتخابات، مقوله ای که از دور خارج می شود عقل و منطق است. در این حالت دیگر ذهن جامعه قدرت پذیرش منطق را از دست می دهد و رفتار دهن کجی گونه ای را در آرایش ها و صف بندی ها حتی در انتخاب رنگ ها به خود می گیرد.
در سطح نخبگی شیوه های سلبی بر شیوه های ایجابی کاملاً غلبه می یابد. همچنین روش های متصلبانه جای استنتاج و استدلال را می گیرد و در نهایت نگاه زاویه دار و تک بعدی بر نگاه چند وجهی و استراتژیک برتری پیدا می کند.
در سطح اجرایی تولید شرّ مطلق از یک سو و مظلوم مطلق از سوی دیگر در دستور کار قرار می گیرد؛ به عبارت دیگر ترسیم یک مصلح اجتماعی به ظاهر در مظلومیت قرار گرفته نیاز به یک دشمن جدی ظاهری دارد که در مقابلش هل من مبارز می طلبد.
از آن جا که در این زورآزمایی همه صحنه آرایش یافته و ظاهری است، حتی حریف نباید نابود شود؛ زیرا بقای یک طرف این قطب بندی در قدرت با بقای طرف دیگر رابطه تنگاتنگی دارد.بی جهت نیست که در انتخابات سال ۹۲ وقتی بازی دو قطبی با رد صلاحیت آقای مشایی به هم می خورد وی به آقای روحانی رأی می دهد تا جریانی که از آن برای تحریک احساسات جامعه بهره می گرفتند تضعیف نشود. در زورآزمایی های دو قطبی از آن جا که حریف به عنوان یک «شاخص صرف» مطرح است لذا نباید کم رنگ گردد؛ از این رو متقابلاً در سال ۹۳ آقای تاجزاده -که تغذیه کنندگانی چون وی از فضای تنش دو قطبی، از آقای احمدی نژاد بهره بسیار بردند- می گوید: «فعال شدن آقای احمدی نژاد علاوه بر این که حق شهروندی او به شمار می رود در مجموع و در بلند مدت به سود چند صدایی، بازشدن فضای سیاسی و افزایش قدرت انتخاب مردم است... اصلاح طلبان باید با بالابردن هوشیاری و انسجام خویش آقای احمدی نژاد را برای ورود به انتخابات سال آتی تشویق کنند.» (انتخاب، ۲۶/۱۲/۹۳، کد خبر ۱۹۰۱۸۱)
ارسال نظر