راه برای فشار به عربستان باز شده است
از قبل گفته شده بود که پیوند یک اندوخته یک هزار میلیارد دلاری عربستان و قدرت تخریبی ایدئولوژیک و سیاسی سعودی می تواند خطراتی را برای دنیا در پی داشته باشد.
نگاهی به مثلث مشکلات فرا روی کشور یعنی ۱- تنش ها و چالش های داخلی کشور و دولت، ۲- روند بحرانی مسائل منطقه ای و ۳- اهداف و اشتباهات آمریکا در خاورمیانه و تاثیرات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن بر اوضاع منطقه و ایران سه موضوعی هستند که باید مد نظر دست اندرکاران سیاست خارجی قرار گیرد. حجم مشکلات داخلی ، منطقه ای و بین المللی و وضعیت تیره و تار آینده منطقه نشان از آن دارد که باید توجه بیشتری به سیر تحولات و سرعت تغییرات اوضاع سیاسی جهان و دگرگونی های احتمالی آن و تاثیرات کوتاه، میان و دراز مدت این تغییرات بر اوضاع منطقه ای و داخلی کشور مبذول شود. اما مسائل داخلی را با همه اهمیتی که دارد و با وجود تاثیر فراوان سامان دادن آن بر سیاست خارجی به یادداشت دیگر واگذار می کنم.
در زمینه مسائل منطقه ای همه متفق القول هستند که مهمترین مشکل منطقه استراتزیک و سرنوشت ساز خاورمیانه که می تواند دنیا را به پرتگاه جنگ سوم جهانی بکشاند؛ جدای از توسعه نیافتگی و حکومت های دیکتاتوری که متاسفانه به دلیل منافع اقتصادی با لیبرالیسم غربی پیوند خورده اند، اهداف یک سویه، جانبدارانه، متناقض و غیر شفاف آمریکا در سیاست خارجی اش نسبت به این منطقه و بعضی از کشورهای تاثیر گذار آن همچون ایران و عربستان است. و از این بابت مسائل داخلی و رویکردهای ایران بسیار تاثیر گذار است. این روند در صورت اصلاح نشدن و تداوم بحران این منطقه دارای آثار عمیق ناشی از فاجعه انسانی، زیست محیطی، فروپاشی جوامع و به هم خوردن توازن ژئوپلیتیک خواهد بود.
تلقی آمریکائی ها از تعامل با ایران این گونه است که افزایش فشار بر ایرانی ها، همراه با باز گذاشتن راه گریز از فشارها باعث شده است آنها بفهمند که لازم است برای جلوگیری از لطمه خوردن به منافشعان باید رفتارهایشان را تعدیل کنند. در ادامه همین استراتژی محافل مطالعاتی معتقدند که همین رویکرد بایستی درباره رفتارهای منطقه ای ایران هم به کار گرفته شود. این محافل پیشنهاد می کنند برای این که منطقه به ثبات برسد، آمریکا باید به عنوان نیروی موازنه ساز بین قدرت های منطقه موازنه ایجاد کرده و از ظهور یک هژمونی در منطقه جلوگیری کند. به این منظور شرایط باید به سمتی برود که پذیرش متقابل بین کشورهای مختلف شکل بگیرد و سه قدرت اصلی منطقه یعنی ایران، ترکیه و عربستان سعودی بتوانند در کنار هم زندگی کنند. با وجود این توصیه این محافل معتقدند منطقه بیشتر به سمت قطبی شدن و احتمالا درگیری های بیشتر پیش می رود.
اشکال اصلی در این زمینه نحوه مماشات آمریکا با ناهنجاری های ایدئولوژیک و سیاست و حکومت در عربستان، قدرت تخریبی اندوخته مالی عربستان در سیاست خارجی این کشور است. جلوگیری مسئولان آمریکائی از انتشار کامل گزارش ۲۸ صفحه ای کنگره و در نهایت سیاه کردن قسمتی از آن سوبسید غیر ضروری آمریکا به عربستان بود که با سیاست های تخریبی اش منجر به گسترش تروریسم و ایجاد تشنج بیشتر در روابط بین المللی شده بود. اما هم اکنون دو مجلس آمریکا با نقض وتوی مصوبه اشان توسط اوباما در زمینه اجازه به شهروندان آمریکائی که از حملات یازده سپتامبر ۲۰۰۱ متضرر شده اند برای ادعای خسارت علیه عربستان راه را برای فشار بر عربستان آغاز کرده اند. این یک زمینه برای طراحی و بازیگری ایران است تا ماهیت خشن سیاست خارجی عربستان و عدم کارایی چنین سیاستی برای منطقه روشن شود.
در این صورت می توان اثرات تخریبی یکی از اشتباهات سیاست خارجی آمریکا که منجر به بهم خوردن توازن ژئوپلیتیک شده است، را کاهش داد. اثراتی که فقط به گسترش و تقسیم سلولی تروریسم ختم نشده، بلکه باعث بحران های زیست محیطی و بی خانمانی و جابجائی صدها هزار انسان بی گناه شده که فقط می خواهند در صلح و امنیت زندگی کنند. بنابراین نگاه به مسئله مهاجرین و پناه جویان فقط از زاویه انسانی دردی را دوا نمی کند بلکه این جابجائی سیل انسان ها باعث تغییرات دموگرافیک، فرهنگی، مذهبی و ژئوپلیتیکی ناشی از اقدامات آمریکا و همپیمانانش نظیر عربستان در منطقه نیز خواهد شد که باید چاره ای برای آن اندیشید و آمریکا و عربستان نمی توانند از عواقب و نتیجه اقدامات خود شانه خالی کنند
نظر کاربران
پس یا علی رو بگید ..