موسیقی نواحی خراسان بررسی شد
موسیقی محلی مجموعهای از آواها و نواهاست که در طول سالیان دراز از بستر فرهنگ و زندگی عامه مردم مثل جنگ، ازدواج، شادی و عزا شکل گرفته است. موسیقی نواحی خراسان بیانگر تاریخ کهن این خطه است.
خنیاگران خراسان
حجت حسن ناظر، پژوهشگر هنری دربارهی موسیقی نواحی یا مقامی خراسان به «ابتکار» گفت: « زادگاه و جایگاه سبک خراسانی خراسان است. موسیقی مقامی یا نواحی خراسان را پیشتر به دو بخش تقسیم میکردند: موسیقی شمال خراسان که مرحوم استاد حسن یگانه پرچم دارش بود. حالا حمید یگانه پسرش در مشهد فعالیت او را ادامه میدهد.» وی افزود: «در شمال خراسان مرحوم حاج قربان سلیمانی چهرهای شاخص بودند که در حال حاضر پسرش علیرضا سلیمانی راهش را دنبال میکند. حاج قربان در ده کیلومتری قوچان در روستای علیآباد زندگی می کردند که الان پسرش در آنجا ساکن است.» این نویسنده ادامه داد: « دراین ناحیه استاد محمد آلماجوقی هم شناخته شدهاند و قید حیات هستند ( در روستای آلماجوق، نزدیک قوچان زندگی میکنند.) اینها بزرگان موسیقی شمال خراسان هستند. خنیاگر بودند و در اصل به آنها بخشی میگفتند.» این طراح تصریح کرد: «بخشی کسی است که خداوند بخشی به او عطا کرده. بخشی ساز را خودش درست میکند، شاعر، خواننده، آهنگساز و تنظیم کننده هم هست. بخشیها در زمرهی اصیلترین دوتار نوازانی هستند که به طور شفاهی و سینه به سینه انواع داستانها، حماسهها را برای مردم روایت میکنند. مثل عاشیقهای آذربایجان.»
خطر خاموشی موسیقی جنوب خراسان
این منتقد هنری با اشاره به موسیقی جنوب خراسان به عنوان یک نمونهی شاخص از فرهنگ این نواحی ادامه داد: «در جنوب خراسان استاد حسین سمندری، سرور احمدی، غلامعلی پورعطائی، ذوالفقار عسکری که فوت کردند و آخرین بازمانده شان استاد عثمان محمدپرست که جزو ده نفر موزیسینی هست که در ایران دکترای افتخاری دارند و چون اهل خاف هستند به عثمان خافی معروفند. که اگر ایشان فوت کنند تقریباً جنوب خراسان خالی از یلان خود می شود.»
موسیقی میانه گمشده
این هنرمند نیشابوری اظهار کرد: « البته بین این دو ناحیهی بزرگ موسیقایی یک موسیقی میانه هست که شهر نیشابور بین این دو موسیقی قرار میگیرد.» رضا آریایی، آهنگساز در این باره به روزنامهی شرق گفت: «موسیقی ملی هرکشوری برگرفته از فولک های آن کشور است؛ همان طور که در کشور خود ما مقام ها جمع شده و ردیف ها را تشکیل داده اند. در نتیجه موسیقی جهان را همین موسیقی های فولک ساخته اند چراکه موسیقی و هنر زاییده تمدن و یکجانشینی است. خود من که زاده نیشابورم، از دوسال پیش به دنبال موسیقی فولک نیشابور هستم. خیلی ها می گفتند نیشابور، موسیقی فولک ندارد و درواقع موسیقی خراسان را به دوبخش شمال و جنوب تقسیم کردهاند، اما واقعیت این است که شهر نیشابور به لحاظ تمدن و قدمت تاریخی از تمام این شهرها کهن تر است و در تمدن خود همه آثار هنری را دارد. چطور ممکن است هنری که زاییده یکجانشینی است موسیقی فولک نداشته باشد؟!» آریایی افزود: «نیشابور موسیقی فولک دارد اما گم شده. باید روی آن کار کرد البته در این زمینه پژوهشهایی انجام داده و به مقام هایی دست پیدا کرده ام که نه متعلق به شمال خراسان است و نه جنوب. همچنین در اشعار آن نشانه ها و آدرسهایی که متعلق به خود نیشابور قدیم است، وجود دارد. آنها را از چوپانها و بخشیها و افراد کهنسالی که در نیشابور بودهاند، تحقیق کرده و در کنار هم قرار دادهام.»
مقام گل ممد
این پژوهشگر موسیقی تصریح کرد: «برای مثال مقام گل ممد که یکی از نزدیک ترین موسیقی های فولک نیشابور در حال حاضر است، به این شهر تعلق دارد. من موفق شدم آن را در موسسه بین المللی بنیاد باخ آلمان به عنوان یک مقام نیشابوری و به نام خود ثبت کنم. حاضرم با هرکدام از بخشی ها و کسانی که در این زمینه فعالیت دارند، بنشینم و بحث و اثبات کنم که این مقام، متعلق به نیشابور است، گرچه آن را به گونه دیگری و با مقام دیگری خوانده اند. گل ممد کل میشی، زاده نیشابور است و ساکن این شهر و روستایی که تا دوسال پیش از روستاهای نیشابور بود و به تازگی در تقسیمات کشوری به شهر دیگری الحاق شده. اما در هرحال خود گل ممد نیشابوری بوده و مردم نیشابور شاهد وقایع و اتفاقات مربوط به گل ممد بوده اند و اشعار آن را همین مردم منطقه نیشابور ساخته اند.» وی ادامه داد: «وقتی در بنیاد باخ آلمان این مقام را خواندم، همه گریه می کردند، چون این مقام را به اصیل ترین شکل آن و با همان لهجه اصیل نیشابوری و همان مقام خودش خواندم این در حالی بود که خیلی ها به من گفتند در آلمان آن را به زبان خراسانی که همه می خوانند، بخوانم ولی قبول نکردم و آن را با همین لهجه نیشابوری خواندم چون خود گل ممد نیشابوری بوده و حتی در کتاب کلیدر محمود
دولت آبادی نیز اشاراتی به آن شده است. هم اکنون نیز نمی گویم این مقام تکمیل شده، ولی نزدیک ترین نظریه به واقعیت است و من فقط دوسال روی همین یک مقام کار کرده و با اساتید مختلف صحبت کردهام.»
نوازندههای جوان گمنام
سروش قهرمانلو نوازنده سه تار اما معضل بزرگ موسیقی نواحی خراسان را فراتر از این تقسیمبندیها میداند. او در
این باره به «ابتکار» گفت: « اگر بخواهیم این تقسیمبندیها را تا زمانهای قدیمیتری دنبال کنیم به این واقعیت میرسیم که تمام موسیقی خراسان یکپارچه و یکسان بوده ولی تغییرات زمان و شرایط این مرزبندیها و تفاوتها را ایجاد کرده، همانطور که در فرهنگ شمال و جنوب خراسان این تفاوت به وضوح دیده میشود. در شمال خراسان میزان تهاجم اقوام مختلف زیاد بوده. به همین خاطر امروزه ترک، ترکمن، کرد و فارس در کنار هم زندگی میکنند. بیشتر در قوچان و شیروان و بجنورد موسیقی چند فرهنگی و چندملتی شده است. بخشیگری در شمال خراسان است چون در جنوب اخبار با موسیقی بیان نمیشده. چون درگیری رخ نداده است.» خوانندهی گروه نیوش افزود:
« در موسیقی جنوب خراسان غیر از اساتید بزرگ الان نوازندههای خوبی با سن کم داریم. اینها نوازندگان خوبی هستند ولی نامدار نیستند. به نظرم مشکل برمیگردد به مردم ایران که دنبال شهرت هستند نه موسیقی. برای آنها آنچه مشهور است شنیدنی است. مثلاً در مورد استاد عثمان خافی به خاطر شهرتش بیشتر از نوازندههای جوان به ملودیهایش گوش میدهند.»
در خراسان ساز هم که نزنید موسیقی میدانید
این آهنگساز با اشاره به تاثیر محیط بر آموختن موسیقی افزود: « موسیقی در خراسان در عزا، در شادی، در هر اتفاقی حضور دارد. ساز هم که نزنید موسیقی را خوب یاد میگیرید، چون از کودکی در گوشتان است.» او تاکید کرد: «مسلماً کسی که به صورت خودآموخته در خراسان موسیقی مینوازد قویتر از کسی است که به صورت آموزش دیده در تهران موسیقی مینوازد. در این نواحی به دلیل تاثیر محیط بر موسیقی این سطح از خلاقیت در نوازندگان بروز میکند.»
تعبیر پردهها
قهرمانلو مشکل موسیقی جنوب خراسان را تعبیر پردهها دانست و تصریح کرد: « آسیب جدی جدیدی که از موسیقی جنوب خراسان شروع شده و دارد به شمال خراسان هم سرایت میکند این است که دوتار نوازان این نواحی میخواهند نشان دهند که ملودیهای موسیقی شهری یا ردیفهای خاطرهانگیز رامیشود با دوتار سنتی خراسان زد. مثلاً «ایران ای سرای امید» را با دوتار بزنند.» این نوازنده سه تار الکتریک یادآور شد:« قابلیت این ساز در بداهه نوازی و نقالی نوازندهاش است نه در بازسازی و کاور کردن آهنگهای شهری. من شاگرد مرحوم استاد یگانه بودم و شاهد نقالی ایشان با دوتارشان بودم. قصهی ایشان از صدای سم اسبها شروع میشد تا حکایت حال وهوای جنگ. مسلماً این نوع موسیقی نسل به نسل و سینه به سینه و چه بسا که الان هم منتقل میشود.»
ارسال نظر