موجهاي پيدرپي ورود پناهجويان به ايران که از حدود چهار دهه پيش آغاز شده، تعداد پناهجويان افغان و عراقي را که بهصورت رسمي و با مجوز در ايران زندگي ميکنند به ۹۷۹هزار نفر رسانده است.
وقایع اتفاقیه: ناامنيهاي منطقه در دهههاي اخير، ايران را به يکي از کشورهاي مهاجرپذير در خاورميانه تبديل کرده است. نخستين بار، سال ۱۳۵۸ هجري شمسي يا به قولي ۱۹۷۹ ميلادي بود که همزمان با اشغال افغانستان بهدست اتحاد جماهير شوروي، هزاران افغان راهي ايران شدند تا از ناامني به همسايه غربيشان پناه آورند؛ پس از آن، کشور با موجهاي ديگر پناهجويي مواجه شد.
حکومت طالبان و وحشتي که در ميان افغانهاي باقيمانده در اين کشور ناآرام ايجاد کرد، موج ديگري از آنها را مهاجر کرد. پس از آن، ناامني در عراق، عده کثيري از کردهاي عراقي را وارد کشور کرد تا در شمالغربي ايران درخواست پناهندگي کنند.
موجهاي پيدرپي ورود پناهجويان به ايران که از حدود چهار دهه پيش آغاز شده، تعداد پناهجويان افغان و عراقي را که بهصورت رسمي و با مجوز در ايران زندگي ميکنند به ۹۷۹هزار نفر رسانده است. اين درحالي است که همواره خبرهاي بسياري از اقامت و کار پناهجويان غيرقانوني افغان به گوش ميرسد، آن هم زمانيکه بسياري از آنها در حادثهاي در حين ورود به ايران يا خروج از کشور، در تصادفات رانندگي جان خود را از دست دادهاند. در سالهاي اخير، خبرهاي بسياري از وضعيت اقامتي، تحصيلي و برابر نبودن حقوق شهروندي پناهجويان مجاز در کشور به گوش ميرسد. آنطور که خبرهاي رسمي ميگويند، بسياري از پناهندگان افغان و عراقي در شهرها ساکن هستند اما حدود ۳۰هزار نفر از آسيبپذيرترين آنها در ۱۹ مهمانشهر که غالبا در نقاط دورافتاده روستايي قرار دارند، زندگي ميکنند.
۳۰ هزار پناهنده در تربت جام، بردسير، رفسنجان، سلطانيه، ساوه، بني نجار و... روزگار ميگذرانند آن هم با بيکاري و به سختي. خبرهاي رسمي ميگويند که ميزان خدمات ارائهشده از سوی دولت در اين مهمانشهرها کافي است اما بهدليل ناپايدار بودن شرايط معيشتي پناهندگان، فرصتهاي بسيار محدودي براي جوانان وجود دارد. اين شرايط، بهدليل مشکلاتي که در داخل کشور براي ايجاد فرصتهاي شغلي جديد و کاهش نرخ بيکاري، وجود دارد، هيچگاه امکان بهبود بهخود نيافته است و درعينحال، بار ماليای که حضور پناهجويان بر اقتصاد کشور داشته است، مسئولان کشور را وادار کرده تا به برنامه بازگشت پناهجويان به کشورشان فکر کنند.
مطابق گزارشي که برنامه جهاني غذا داده است، «ايران از زمان برقراري صلح و امنيت نسبي در افغانستان، از سال ۲۰۰۳ ميلادي (۱۳۸۲ هجري شمسي) همواره بر بازگشت پناهندگان به وطنشان تأکيد کرده و با يادآوري بار مالي پناهندگان بر اقتصاد کشور، خواستار مشارکت بيشتر جامعه بينالمللي براي کاهش اين فشار بوده است.»
طبق آخرين گزارش کميسارياي عالي سازمان مللمتحد در امور پناهندگان (UNHCR)، که در آوريل سال ۲۰۰۲ ميلادي (۱۳۸۱ هجری شمسي) منتشر شد، از آغاز برنامه مشترک بازگشت داوطلبانه پناهندگان افغان و آوارگان به موطن خود، ۹۰۰ هزار پناهنده افغان با کمک (UNHCR) از کشور خارج شده و به افغانستان بازگشتهاند اما بسياري از آنها بهخاطر فقدان صلح، ثبات و امکانات، همچنان در ايران سکونت دارند که براساس گزارشهاي رسمي، در حالحاضر ۹۵۱ هزار و ۱۴۲ پناهنده افغان و ۲۸هزار و ۲۶۸ پناهنده عراقي ثبتشده در کشور زندگي ميکنند.
هرچند که برنامه جهاني غذا از اواخر دهه ۸۰ ميلادي، همزمان با ورود اولين موج از پناهجويان افغان و نيز از سال ۱۹۹۱، با ورود پناهجويان عراقي به ارائه کمکهاي خود پرداخته است اما بازديدهاي نظارتي و ارزيابي مداومي که بهصورت مشترک از سوی WFP و UNHCR انجام ميشود، حاکي از اين است که با وجود تلاشهاي دولتي و بينالمللي برای تسهيل بازگشت پناهندگان ساکن در ايران، هنوز تعداد قابلتوجهي از خانوارهاي پناهنده که از امنيت غذايي برخوردار نيستند، به حمايتهاي بشردوستانه از جمله کمکهاي غذايي برنامه جهاني غذا نيازمند هستند. اين در شرايطي است که يارانههاي غذايي و ساير تدابير امنيت اجتماعي که از سوي دولت در سطح ملي براي حمايت از ايرانيان آسيبپذير از سال ۲۰۱۰ ميلادي در نظر گرفته شده است، به پناهندگان تعلق نميگيرد. شناور بودن نرخ ارز و تورم در قيمت مواد غذايي باعث شده تا ميزان دستمزد ناچيز حاصل از فعاليتهاي محدودي که پناهندگان، مجاز به انجام آنها هستند، کفاف هزينههاي زندگيشان را نداده و شرايط را براي گذران زندگي آنها دشوارتر کند.
برهميناساس، در ژوئيه سال ۲۰۱۳ ميلادي، عمليات گسترده امداد و بازسازي ۲۰۰۳۱۰ (PRRO) براي مدت دو سال به تصويب رسيد و پس از آن به منظور اطمينان از پيوستگي کمکهاي ارائهشده به پناهندگان افغان و عراقي، اين پروژه از ژوئيه ۲۰۱۵ ميلادي به مدت ۱۸ ماه تمديد شد. اين پروژه که ماهانه به توزيع جيره غذايي شامل آرد يا نان گندم، برنج، حبوبات، شکر و روغن، ميان پناهندگان ميپردازد، به دختران و جوانان ساکن مهمانشهرها کمک ميکند تا با ادامه تحصيل و کسب مهارت، پس از بازگشت مجدد به کشورشان، آينده بهتري داشته باشند.
اقدامات برنامه جهاني غذا در ايران
اولين باري که برنامه جهاني غذا، عمليات اضطراري خود را براي کمک به ايران اختصاص داد، مربوط به سپتامبر ۱۹۶۲ است، يعني زمانيکه زلزله ويرانگر بوئينزهرا (در استان قزوين)، به وقوع پيوست و در پي آن، بيش از ۱۲ هزار نفر کشته شدند. در سال ۱۹۷۱، دفتر برنامه جهاني غذا براي اولين بار در ايران شروع به کار کرد، اين دفتر در پروژههاي غذارساني متعددي تا سال ۱۹۷۹ فعاليت کرد. با درخواست رئيسجمهوری در سال ۱۹۸۷، برنامه جهاني غذا براي تأمين غذاي پناهندگان افغان و بعدها عراقي، فعاليت خود را از سر گرفت و کمکهاي غذايي به اين گروهها از سوی اين سازمان اختصاص يافت. در حال حاضر، برنامه جهاني غذا، با ارائه کمکهاي غذايي و مشوق و انگيزه لازم براي تحصيل پناهندگان افغان و عراقي در ايران فعاليت ميکند.
سبد غذايي ارائهشده شامل آرد گندم، برنج، شکر، روغن و حبوبات است که اين مواد غذايي در ميان بيش از ۳۰ هزار پناهنده افغان و عراقي که در ۱۹ اردوگاه زندگي ميکنند، توزيع ميشود. در اين پروژه، حدود سه هزار دانشآموز دختري که در مقاطع ابتدايي و راهنمايي تحصيل ميکنند و ۲۰۰ معلم زن، جيره روغننباتي را در هر ماه دريافت ميکنند که اين موضوع، نقش مشوق تحصيلي را براي آنها دارد. حدود ۲۰۰ پناهنده جوان نيز با دريافت جيره ماهانه در کلاسهاي مهارتآموزي، شرکت ميکنند و از اين طريق، مهارتهاي لازم را ياد گرفته و به وطن خود بازميگردند.
برنامه جهاني غذا در ايران، همواره به کمکهاي خود در شرايط اضطراري ادامه داده است، آخرين کمکها زماني در ايران انجام شد که در دسامبر ۲۰۰۳، زلزله بزرگي در شهر تاريخي بم در استان کرمان (جنوب ايران) اتفاق افتاد. در آن زمان بود که اين سازمان به بيش از صد هزار نفر از آسيبديدگاني که در چادرها و روستاهاي اطراف تا شعاع ۱۶ کيلومتري آن زندگي ميکردند به مدت سه ماه کمک غذايي کرد و در اين مدت، دريافتکنندگان مواد غذايي، کمکم توانستند معيشت خود را بهدست آورده يا به امکانات حمايتي ديگر دست يابند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
کاش همشون برن کشور خودشون * نا امنی+ هزاران مشکل دیگر ایجاد میکنند با احترام لطفن برید وطن خودتونو بسازید
فقط یک میلیون افغانی تو استان ما کرمان زندگی میکنند
بیشتر از این حرفان
آيا اين آمار افغان ها درست است به منظر من دروغ در دروغ است و شايد منظورشان آمار در يك استان كوچك است مثل كرج؟؟؟
اینا مجاز هستند حدود 12 ملیون دیگر غیر مجاز کلن ایران داره میشه افغانستان
نابابا اینجوری هم نیست .همین افغان ها ایران رو ساخت
جوان ها ایرانی اهله کاری نیستن .اهله دود هستند
کلن افغانستان 15 میلیون است .
سی میلیون جمعیت افغانهایه...فقط مدیریت مدیریت مدیریت