باراک اوباما و میراث به جامانده از او
«باراک اوباما» رئیسجمهوری آمریکا در یکی از آخرین سفرهای آسیایی خود گفت آمریکاییها (یعنی کسانی که بزرگترین نیروی تولید در جهان به شمار میروند) آدمهای «تنبلی» هستند. در واقع او داشت به دنبال فهرستی از اقدامات تجاوزگرانه آمریکا از جنگ ویتنام تا آلودگی محیط زیست، آمریکاییها را مسخره میکرد.
روزنامه شرق: «باراک اوباما» رئیسجمهوری آمریکا در یکی از آخرین سفرهای آسیایی خود گفت آمریکاییها (یعنی کسانی که بزرگترین نیروی تولید در جهان به شمار میروند) آدمهای «تنبلی» هستند. در واقع او داشت به دنبال فهرستی از اقدامات تجاوزگرانه آمریکا از جنگ ویتنام تا آلودگی محیط زیست، آمریکاییها را مسخره میکرد.
رئیسجمهوری آمریکا گفت: «اگر در آمریکا باشی، گاهی احساس کسالت میکنی و به این باور میرسی که ما خیلی بزرگ هستیم؛ بنابراین دیگر ضرورتی ندارد چیزی از دیگران بیاموزیم».
حمله به آمریکاییها، با این تصور که آنها افراد متعصبی هستند، تا حدی عجیب است. باید توجه داشت که اوباما خودش زبانهای خارجی را خوب نمیداند و غالبا بین جغرافیای جهان در نوسان است.
پیش از انتخابات مقدماتی در ایالت پنسیلوانیا در سال ٢٠٠٨ نیز اوباما دچار لغزشهای زبانی شد و یک بار دیگر این فکر را مطرح کرد که آمریکاییها نادان هستند. تا آنجا که آنها را نژادپرست دانست و گفت دیگران از دست آنها رنج میبرند. او گفت: «معمولا وقتی بر انسان فشار وارد میشود، تلاش دارد دیگرانی را که شبیه خودش نیستند، تغییر دهد» اما این جمله معمولا، جمله خوبی نیست. او یک بار هم درباره مادربزرگش گفته بود «شخص سفیدپوست نمونهای» که تعبیر خوبی نبود.
غالبا اوباما بدون هیچ توجیهی، در سخنرانیهای آتشین خود احساسات نژادپرستانه را تحریک میکند، مثل «دشمنان را مجازات میکنیم»؛ یا اینکه خودش را وسط اختلافاتی مثل مسئله تریفون مارتن میاندازد و از «هنری لوییس» پرفسور دانشگاه هاروارد عذرخواهی میکند یا موضعی که در برابر حوادث شهر «فرگوسن» ایالت «میسوری» گرفت و گفت، «دستها را بالا ببرید و شلیک نکنید»؛ عبارتی که کاملا علیه نیروهای پلیس بود.
چندیپیش نیز اوباما از «کالن کایبرنیک» میلیاردر معروف آمریکایی را به دلیل اینکه برای خواندهشدن سرود ملی صبر نکرده و رفته بود، ستایش کرد و بر درستی حرفهای کایبرنیک درباره نژادپرستی آمریکا تأکید کرد.
به نظر میرسد اوباما بیشتر به جریان چپ گرایش دارد و امیدوار است میراث مدرنی از خود بر جای بگذارد. این در واقع جایگزینی برای دستاوردهایش در دو حوزه قانونگذاری و سیاست خارجی خواهد بود. وعده اوباما مبنی بر تغییر کشور به «شکلی ریشهای» هم به نظر میرسد بیشتر به یک بهانه در تریبون سخنرانیهای تند بدل شده باشد.
حتی «هیلاری کلینتون» وزیر خارجه سابق و نامزد فعلی انتخابات ریاستجمهوری به شکلی واقعی سیاست «خط قرمز» سابق اوباما را در سوریه قبول ندارد؛ یا مواردی مانند «بازنگری در روابط» با «ولادیمیر پوتین»، رئیسجمهوری روسیه، یا فاجعه بنغازی، یا تغییر عبارت «افراطگرایی» بهعنوان «افراطگرایی خشن»، یا عقبنشینی ناگهانی از عراق (که به دنبالش فروپاشی بود) یا توافق هستهای با ایران را نیز نمیپذیرد.
به نظر میرسد اقتصاد آمریکا در هشت سال گذشته رشدی کند داشته است. این علاوه بر بدهیهای عمومی و میزان سودی است که در سالهای متوالی به صفر رسید. اینها را نباید میراث بزرگ اوباما دانست.
به نظر میرسد پیوندهای نژادی در این کشور نسبت به نیمه قرن گذشته بدتر شده باشد. با توجه به رسوایی هیلاری کلینتون در زمانی که سمت وزیر خارجه را در دولت اوباما داشت، مانند استفاده از سرور شخصی برای ارسال ایمیلهای محرمانه دولتی یا سیاسیکردن مسئله مالیاتها و مشاجرات در دفتر تحقیقات فدرالی و وزارت دادگستری، میتوان گفت اوباما نتوانست به وعدههایش درباره ایجاد دولتی شفاف و کارآمد و صادق عمل کند. اما بدون شک با تبعیت از الگوی کلینتون، بدون تردید او هم بعد از دوران ریاستجمهوریاش خواهد توانست بهعنوان یک «شهروند جهانی» پول زیادی به دست آورد.
او میتواند ثروت هنگفتی کسب کند و در عین حال به لحاظ فرهنگی منتقد سرسخت «غرب سرمایهداری» باشد. آن وقت درباره اصلیترین میراث اوباما چه باید گفت؛ میراثی که در دستاوردهای سیاست خارجی و داخلی او یافت نمیشود. به احتمال زیاد از این پس به او بهعنوان شخصی نگریسته میشود که صریح و پیشرو بود چراکه کرسی ریاستجمهوری را به همان شیوهای که به دست آورده بود، ترک کرد و به یک منتقد فرهنگ و کشوری که در رشد آن خودش نیز سهم داشته، تبدیل شد.
با این حال شاید بتوان از یک میراث دیگر اوباما نیز صحبت کرد که کمتر گفته شده است و آن بهوجودآوردن شرایطی برای نامزدی «دونالد ترامپ» بود. به عبارتی دیگر ترامپ در فضایی متولد شد که به جریان پوپولیستی خشمگین میدان میداد. مثل اینکه باید از نو به همان شعار اوباما برگشت؛ یعنی «امید و تغییر» و تلاش برای اینکه «آمریکا دوباره کشوری بزرگ باشد».
ارسال نظر