ضرورت تغییر در تصورات پسابرجامی سعودیها
عربستان سعودی یکی از کشورهای اخلالگر در مسیر برجام بود که تمام توان خود را برای به نتیجه نرسیدن مذاکرات ایران با کشورهای قدرتمند جهان بکار گرفت و از این نظر خود را در ردیف دشمنان درجه یک ایران همانند رژیم صهیونیستی و محافل تندروی آمریکائی قرار داد.
با ناکامی در بن بست کشاندن مذاکرات و به راه انداختن یک رویاروئی تمام عیار علیه ایران با محوریت ایالات متحده، سعودی ها وارد دنیای پس از برجام گردیدند.
تصویر سعودی ها از ایران پس از برجام، سیمائی چند بعدی، پیچیده و برخوردار از شرایط امیدوارکننده از یک سو و نقاط نگران کننده از سوی دیگر است. از نظر آن ها، برجام آغاز مرحله ای جدید از حیات سیاسی و نقش آفرینی ایران است که هر چند بخشی از توانمندی های ایران را تحت نظارت و کنترل در می آورد اما در مقابل، گشایش هائی برای این کشور ایجاد می کند که سال ها برای جلوگیری از به فعلیت درآمدن آن ها، سرمایه گذاری کرده بودند.
از نگاه دولت عربستان، مواجهه با شرایط جدید ایران نه در سایه سیاست های محافظه کارانه سنتی و خویشتنداری بلکه در راهبردی جدید و پوست اندازی در جهت گیری هاست که تبلور آن را در موضوعاتی مانند: عراق، بحرین، سوریه، یمن و بسیاری از موضوعات منطقه ای و بین المللی شاهد هستیم.
با چنین نگاهی، سعودی ها درصدد تجمیع و بسیج توانمندیه های خود برای مقابله با ایران هستند و از ابزارهای مختلفی مانند ظرفیت های کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، اتحادیه عرب، سازمان کنفرانس اسلامی، روابط نزدیک با مجموعه غرب، اثرگذاری بر شرکای سنتی ایران، سازمانهای منطقه ای و بین المللی و نیز ظرفیت های ذاتی خود در میزبانی حرمین شریفین و موارد دیگر برای دستیابی به اهداف خود استفاده می کنند.
طبعا مواجهه ایران با چنین رویکردی با توجه به ظرفیت های عربستان و نقش مذهبی و معنوی این کشور در جهان اسلام و قدرت لابی گری و اثرگذاری آن، راهبرد حساب شده و ظریفی را طلب می کند تا این کشور را در دستیابی به اهداف خود ناکام گذارد. به همین منظور در این نوشته، تلاش می گردد راهکارهای مواجهه با رفتارهای این کشور در موارد زیر مورد بررسی قرار گیرد:
الف-راهکار منطقه ای:
جمهوری اسلامی ایران با بیش از پانزده همسایه، موقعیت ممتاز و منحصربفردی در منطقه و جهان دارد. رویکرد کلی کشورمان، داشتن روابط حسنه با همسایگان و تقویت زمینه ها و بسترهای همگرائی با آنان است.
به هر میزانی که ایران در تقویت دوستی با همسایگان بلافصل خود موفق شود و از فضای پس از برجام در جهت عملیاتی نمودن پروژه ها و طرحهای محوری با آن ها بهره گیرد، سعودی ها در پیشبرد برنامه های ضد ایرانی خود، توفیق و قدرت مانور کمتری خواهند داشت.
به همین خاطر مناسب است همکاری ایران در همه بخش ها با کشورهای پیرامونی و حتی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که بنظر همکاری با آن ها کمی دشوار می نماید، مورد اهتمام قرار گرفته و بدینوسیله زمینه های همگرائی با آن ها تقویت و نقاط ضعف و آسیب که احتمالا می تواند مورد توجه و سوءاستفاده سعودی ها باشد، تقویت و ترمیم گردد.
خوشبختانه بسیاری از موضوعات مشترک ایران با کشورهای پیرامونی به گونه ای است که با ابزارهای پولی و مالی سعودی ها قابل معاوضه و معامله نیست و تنها یک کار جدی و نتیجه بخش می تواند برآورنده انتظارات و نیازهای کشورهای همسایه باشد.
ب-راهکار جهان اسلامی:
یکی از راهبردهای سعودی ها، دو قطبی نمودن جهان اسلام و تعمیق بخشیدن به صف بندی ها بر اساس مولفه شیعه و سنی است. آن ها در غیاب کشورهای با سابقه و مهم جهان اسلام، خود را مدافع و نمایندگان جامعه اهل سنت در برابر جمعیت های شیعی و ایران اسلامی می دانند در حالی که ماهیت تحولات کنونی با این ادعا، فاصله بسیار دارد.
در این رابطه، راهکارهای بسیاری وجود دارد اولا اینکه ما باید شعاع سیاست ها و رویکردهای خود را گسترده و مخاطب خود را همه مسلمانان و نه تنها شیعیان بدانیم و تعاملات خود را با آنان به طرق گوناگون افزایش دهیم.
علاوه بر این باید فضائی فراهم گردد که کشورهای اسلامی و جهان اهل تسنن، خود در مقابل سعودی ها ابراز وجود کرده و موضع خود را با ادعا ها و زیاده خواهی های آنان مشخص نمایند. در این رابطه، نمونه هایی مانند کنفرانس علمای اسلامی در جمهوری چچن و نیز مواضع شیخ الازهر قابل ذکر است که با تفکیک وهابیت از اهل سنت، باعث عصبانیت و واکنش شدید مقامت سعودی گردیدند.
در همین زمینه، باید از ظرفیت نهادهای خردمند و منصف کشورهای اسلامی در جهت بی اعتباری رفتارهای سعودی ها استفاده شده و صداهای مخالف از درون آن ها بلند شود. مطمئنا این قبیل اقدامات برای سعودی ها که سال ها خود را خدمتگزار حرمین شریفین معرفی و منادی اسلام در جهان نشان داده اند بسیار گران تمام شده و ماهیت آن ها را در معرض قضاوت جهانیان اسلام قرار خواهد داد.
ج- بسط همکاریهای اقتصادی:
یکی از مهم ترین نگرانی سعودی ها، گشایش ها در اقتصاد و مراودات ایران و برقراری پیوند با کشورهای مختلف جهان می باشد. در این رابطه گسترش همکاری نهاد ها، شرکت ها و کمپانی های مختلف جهان با ایران و حرکت کشور ها برای استفاده از ظرفیت های ایران یک خبر ناامیدکننده برای عربستان سعودی و ماشین تبلغاتی گسترده این کشور است.
در این راستا باید علاوه بر تعمیق مناسبات با کشورهای منطقه، پروژه های مهم و استراتژیک با کشورهای قدرتمند علاقمند همکاری با ایران در اولویت قرار گرفته و توانمندی های کشورمان در زمینه هائی مانند: بخش حمل و نقل هوائی، دریائی، زمینی و ریلی و کریدورهای ارتباطی که در سال های گذشته به دلیل شرایط سیاسی و تحریم ها، جابجا و به حوزه های پیرامونی منتقل شده است، بازسازی و احیاء و ظرفیتهای استراتژیک ایران مجددا در کانون توجهات قرار گیرد.
این تغییرات نه تنها اثرات مستقیم سیاسی و روانی بر بی نتیجه بودن تلاش های عربستان خواهد داشت بلکه باعث خواهد گردید حتی شرکای نزدیک این کشور نیز در فکر فرورفته و بیش از این خود را درگیر سناریو ها و پروسه های سیاسی این کشور نسازند. در این خصوص، گسترش رفت و آمد ها و عقد قرارداد ها با کمپانی ها معتبر بین المللی و نیز نتایج حاصله در نشست اوپک و مجبور نمودن ریاض برای عدول از مواضع یکجانبه خود، نشان داد که توان عربستان محدود است و می توان با درایت و هوشیاری آن کشور را وارد به پذیرش حقایق نمود.
د- اهرم کشورهای اثرگذار:
از جمله اهداف عربستان این است که به کشورهای مهم طرف همکاری با ایران فشار آورده و از طریق پیشنهادات وسوسه انگیز و تزریق دلار و سرمایه، آن ها را در مسیر همکاری با ایران دچار تردید سازد.
هر چند این تلاش ها برای کشورهای بزرگی مانند چین و روسیه کوته بینانه بنظر می رسد و این کشورهای جایگاه مهم و استراتژیک ایران را با سیاست چک سفید عربستان معاوضه نمی کنند اما این امر مانع از آن نمی شود که ما همکاری های مهم و راهبردی خود با این دو کشور را با سرعت و اولویت بیشتری دنبال نکنیم.
ایران می تواند با تعمیق همکاری ها با این کشور ها، هم منافع این کشور ها را در فرصت های اقتصادی خود درگیر سازد و هم اینکه از نفوذ این کشور ها در حوزه های پیرامونی مانند شرق آسیا، آسیای مرکزی و قفقاز برای همکاری با ایران استفاده کند و امکان مانور و نقش آفرینی سعودی ها را محدود و آن ها را متوجه این مسئله نمود که برای مواجهه با ایران باید هزینه بسیاری را تحمل نمایند.
ه- هدف گیری عقبه های حمایتی عربستان سعودی:
عربستان سعودی هر چند از روندهای منتهی به برجام و رویکرد آمریکا در خصوص تعامل با ایران ناخرسند است اما در هر حالتی هم پیمان غرب است و نمی تواند خارج از هنجارهای این مجموعه رفتار نماید. در حال حاضر و از سال ها پیش، برنامه گسترده ای از سوی این کشور دنبال می شود که چهره مثبتی از خود در جهان ایجاد نماید.
خوشبختانه یکی از پیامدهای سیاست خارجی نوین و تهاجمی سعودی این است که این کشور را در معرض قضاوت و حساب کشی افکار عمومی، نهاد ها و دولت های جهان بخصوص در آمریکا و اروپا قرار داده است. تحولات جاری در ایالات متحده و گذراندن قوانینی برای اقامه دعوی برای این کشور در ماجرای ۱۱ سپتامبر از جرقه های آغاز این روند برای دولت سعودی است که علی رغم سرمایه گذاری های وسیع، مقدمات آن در حال فراهم شدن است.
باید به صورت هوشمندانه این روندهای قانونی و مسالمت آمیز را برای به جریان افتادن موضوعات و پرونده های مرتبط با دولت سعودی فراهم ساخت و این چالش جدی که حتی دامنه اثرگذاری و چالش آفرینی آن، فرا تر از حوزه های نظامی و امنیتی است همواره زنده نگه داشته شود چرا که حوزه هائی که این کشور در آن ها دخالت نموده، بسیار است و اگر فتح بابی در این بخش صورت گیرد بصورت دومینو دامن آن کشور را خواهد گرفت.
و-فناوری و شبکه های مجازی:
یکی از توانمندی های عربستان در توجه به ابزارهای نوین قدرت از قبیل ماهواره ها، کانال های تلویزیونی، اینترنت و شبکه های مجازی است. ریاض اکنون با بهره گیری از این اهرم ها قدرت بسیاری برای خود فراهم و به راحتی سیاست های خود را شکل دهی و فرموله می سازد.
برای فشار هر چه بیشتر بر عربستان باید در این زمینه تدابیر جدی اندیشیده شود. باید که از تفکر سنتی مربوط به کم توانی عربستان سعودی خارج و توجه نمائیم که قسمت اعظم قدرت این کشور پس از ظرفیتهای ذاتی مانند میزبانی حرمین شریفین، قدرت اثرگذاری بر افکار عمومی است.
آنچه در این زمینه اهمیت و حساسیت بسیار دارد، سرعت عمل در برابر اقدامات این کشور است. بعنوان نمونه ای از اقدامات اخیر این کشور، نشر یک خبر ساختگی مبنی بر فتاوائی برای جایگزینی مراسم اربعین حسینی بجای مراسم حج است که بسیار سریع منتشر و در ایران آن را کم اهمیت تلقی کردیم در حالیکه این گونه خوراک های تبلیغاتی به سرعت وارد اذهان کشورهای منطقه شده و بر اساس آن نسبت به ایران موضع گرفته و رفتار می کنند.
جمع بندی:
عربستان سعودی با انباشتی از ذهنیت ها و تصورات تاریخی و اغتنام از خلا قدرتی که در منطقه صورت گرفته، فضای پس از برجام را بعنوان فرصتی برای ائتلاف سازی علیه ایران در موضوعات منطقه ای می داند و تمام ظرفیت های خود را در این مسیر به کار گرفته است و هیچ حد و مرز و چارچوبی بر آن متصور نیست.
از منظر ریاض همانگونه که برجام، باعث همکاری ایران و یافتن راه حلی دیپلماتیک برای موضوع هسته ای گردید می توان این تجربه را در موضوعات منطقه ای نیز بکار برده و از ظرفیت ها و فرصت های مختلف برای عقب راندن ایران از حوزه های نفوذش استفاده کرد.
چنانچه این جمع بندی از جانب سعودی ها را فرض بدانیم در آنصورت سیاست مماشات و انتظار برای تغییر در رفتار سعودی ها نه تنها بی فایده بلکه ممکن است به ضعف و ناتوانی ایران تعبیر گردد. بنظر می رسد با تجربه ای که جهان از حسن نیت و عدم تمایل ایران به گسترش و پیچیده ساختن موضوعات سیاسی و بین المللی پیدا کرده است باید بصورت منطقی و اصولی در کنار افزایش اقتدار نیروهای مسلح و توان بازدارندگی، دیپلماسی محکمی را در برابر ریاض در پیش گرفت تا آنان از تصورات خود ساخته بیرون آمده و واقعیت های منطقه و تحولات آن را به درستی درک و تحلیل کنند.
آنچه مسلم است روندهای جاری در منطقه و فضای بین المللی به هیچ وجه مطابق میل سعودی ها پیش نمی رود بلکه برعکس سیر تحولات به گونه ای است که نظام سعودی مجبور است علاوه بر هزینه های هنگفت، چالش های بسیار جدی حتی با شرکای غربی خود را نیز شاهد باشد و وجهه و آبروی خود را در بین کشورهای اسلامی در معرض آسیب جدی قرار دهد.
ارسال نظر