حسن روحاني در كجاي بازي اصولگرايان در انتخابات رياستجمهوري۹۶ قرار دارد؟آيا اصولگرايان كانديدايي دارند كه پتانسيل رقابت با حسن روحاني را در انتخابات آينده داشته باشد؟آيا احمدينژاد حضور و يا عدم حضور در انتخابات را به ديدگاه رهبر معظم انقلاب گره زد؟
آيا اصولگرايان پس از احمدينژاد روي محمد باقر قاليباف شهردار فعلي تهران اجماع خواهند كرد؟آيا نزديكشدن جامعه روحانيت مبارز به آيتا... هاشمي جنبه انتخاباتي دارد؟براي پاسخ به اين سوالات با دكتر امير محبيان دبيركل حزب نوانديشان و تئوريسين جريان اصولگرايي گفتوگو كرديم. محبيان به «آرمان امروز» میگوید:«در شرايط كنوني دو ديدگاه درباره آقاي روحاني درباره انتخابات ۹۶ در بين اصولگرايان وجود دارد؛ ديدگاه نخست آقاي روحاني را متعلق به جريان اصلاحات تلقي نميكند و براي ايشان خاستگاه اصولگرايي قائل است.
افرادي كه اين ديدگاه را نمايندگي ميكنند بر اين باورند كه آقاي روحاني در انتخابات رياستجمهوري ۹۶ مانند روساي جمهوري قبلي از احتمال رايآوري زيادي برخوردار است. در نتيجه هيچ دليلی براي مقابله با آقاي روحاني وجود ندارد و بايد به همين تعداد اصولگرا كه در كابينه ايشان حضور دارند اكتفا كرد. اين ديدگاه معتقد است نبايد آقاي روحاني را به آغوش اصلاحطلبان بيندازيم.
ديدگاه دوم كه بنده نيز با اين ديدگاه موافق هستم معتقد است حمايت اصولگرايان از آقاي روحاني در انتخابات۹۶ به معناي تاييد همه عملكرد وي در چهارسال اول دولت ايشان است. از سوي ديگر اگر اصولگرايان نيز مانند اصلاحطلبان در انتخابات۹۶ از آقاي روحاني حمايت كنند به ضرر دموكراسي است. دو جريان سياسي اصولگرا و اصلاحطلب داراي ديدگاههاي متفاوتي نسبت به اداره كشور هستند.
پس چگونه ممكن است به صورت مشترك از يك نفر در انتخابات حمايت كنند. جريانهاي سياسي بايد براي مردم دايره انتخاب ايجاد كنند تا مردم بتوانند به بهترين شكل ممكن درباره سرنوشت خود تصميمگيري كنند. نبايد انتخابات سال۹۶ به يك مسابقه سياسي شباهت پيدا كند كه تنها يك كانديدا داشته باشد. به همين منظور جريان اصولگرايي بايد به سمتي حركت كند كه كانديداي خاص خود را در انتخابات معرفي كند». در ادامه ماحصل گفتوگوي «آرمان امروز» با دكتر امیرمحبيان را ميخوانيد:
چرا اصولگرايان تلاش ميكنند در آستانه انتخابات رياستجمهوري مسير خود را از تندروهاي اصولگرا جدا كنند و بيشتر به حسن روحاني نزديك شوند؟
جريان تندرو يك جريان اصيل در جريان اصولگرايي نيست و محوريت ندارد. جريان تندرو يك رويكرد رفتاري است كه بين برخي از اصولگرايان وجود دارد. اين وضعيت در بين اصلاحطلبان نيز وجود دارد. اين رويكرد معمولا تلاش ميكند بدون طي كردن مقدمات به نتايج لازم دست پيدا كند. افراطيون تلاش ميكنند با حذف كردن عنصر «زمان» و همچنين عدم توجه به اقناع افكار عمومي، رفتارهاي خود را سامان دهند.
در شرايط كنوني جريان اصولگرايي به دنبال صف كشي با تندروهاي سياسي نيست. جريان اصولگرايي در تاريخ خود هيچ گاه برمحوريت تندروي و افراطيگري حركت نكرده است. برخي افراد به جاي اينكه بر قدرت استدلال خود تاكيد كنند، بر شدت گفتار خود پافشاري ميكنند. اين در حالي است كه ادبيات اصولگرايي همواره ادبيات فاخري بوده و در چارچوبهاي اخلاقي حركت كرده است. به نظر من حضور چنين رويكردي در يك جريان سياسي به دليل عدم بلوغ سياسي است. جريان تندرو هيچ گاه در جريان اصولگرايي نقش محوري و تصميمگيرنده نداشته است. البته به دليل اينكه جريانهاي افراطي داراي شدت و حدت بيشتري در فضاي سياسي هستند، برخي گمان ميكنند نقش محوري دارند. اين در حالي است كه چنين برداشتي در فضاي سياسي كشور صحيح نيست.
جريان تندروی اصولگرايي در برخي مقاطع مانند ۸ سال رياستجمهوري احمدينژاد و همچنين مجلس نهم نقش محوري پيدا كرده بود، به شكلي كه جريان معتدل اصولگرايي را زير پوشش خود قرار داده بود. شما اين مساله را قبول داريد؟
در اين مقاطع جريان اصولگرايي به شكلهاي مختلف دچار «انفعال» شده بود. جريان اصولگرايي پس از شوك دوم خرداد سال۷۶ هنوز موفق نشده بود از حالت شوك خارج شود و وضعيت خود را ساماندهي كند.
در اين مقطع زماني برخي از طيفهاي اصولگرايي تلاش ميكردند حركت خود را حركت روبه جلو نشان دهند. اين در حالي است كه اين طيفهاي سياسي به جاي اينكه حركت به سمت پيشرفت داشته باشند، حركت موضعي در پيش گرفته بودند. حتي در برخي اوقات «پسرفت» نيز در اين مسير مشاهده ميشد.
در اين مقطع زماني اين عده تلاش ميكردند فضاي سياسي كشور را به شكلي نمايش بدهند كه در يك طرف عدهاي بي تحرك و بي رمق هستند و از سوي ديگر، گروهي ديگر در حال تحرك و حركت رو به جلو قرار دارند. در نتيجه تندروهای اصولگرا در برخي مقاطع فعليت سياسي را بر عهده گرفتند. در نهايت نيز اين عده به جاي اينكه جريان اصولگرايي را در بين افكار عمومي جلو ببرند، به عقب بردند.
حسن روحاني در كجاي بازي اصولگرايان در انتخابات رياستجمهوري سال۹۶ قرار دارد؟
براي پاسخ به اين سوال بايد نخست به اين سوال جواب داد كه حسن روحاني كيست؟حسن روحاني يك شخصيت اصولگراست كه در جامعه روحانيت مبارز حضور داشته است. اين در حالي است كه در درون جامعه روحانيت مبارز گرايشهاي مختلف فكري و سياسي وجود داشته و درحال حاضر نيز وجود دارد. در دوران رياستجمهوري آيتا... هاشمي ايشان ديدگاههايي را نمايندگي ميكرد كه برخي از اعضاي جامعه روحانيت مبارز نسبت به اين ديدگاهها انتقادات جدي داشتند. در نتيجه يك فاصله و مرزبندي بين آيتا... هاشمي و جامعه روحانيت ايجاد شد.
البته اين فاصله به معناي تعارض و درگيري نبود بلكه همواره نوعي احترام بين هر دو وجود داشت. در چنين شرايطي آقاي روحاني بين جامعه روحانيت مبارز و آيتا... هاشمي قرار گرفته بود. ايشان تلاش ميكرد مواضع خود را به هر دو ديدگاه نزديك نگه دارد. با اين وجود ديدگاههاي آقاي روحاني مطلقا مانند ديدگاههاي آيتا... هاشمي نبود. به عنوان مثال ديدگاههاي آقاي روحاني درباره فتنه سال۸۸ و همچنين اتفاقات۱۸تير سال۷۸ بسيار محكم بود و اختلافات جدي با مواضع آيت ا... هاشمي داشت.
به همين دليل جامعتين، جامعه روحانيت مبارز و همچنين اصولگرايان به صورت كلي آقاي روحاني را از خود جدا نميدانستند و يك پيوند نانوشته بين آنها برقرار بود. اين در حالي بود كه اصولگرايان به اين نكته آگاهي داشتند آقاي روحاني ديدگاههاي خاص خود را دارد و از مشیای پيروي ميكند كه ممكن است با مشي برخي از اصولگرايان همخواني نداشته باشد. در نتيجه اصولگرايان هيچ گاه با آقاي روحاني در موضع تنازع قرار نداشتند بلكه در موضع اختلاف به سر ميبردند.
در انتخابات رياستجمهوري سال۹۲ همين پيوند نانوشته بين آقاي روحاني و اصولگرايان به سود ايشان تمام شد و برخي از اصولگرايان كه آقاي روحاني را دشمن نميدانستند و نسبت به سياستهاي آقاي احمدينژاد نيز انتقاد جدي داشتند از آقاي روحاني حمايت كردند. از طرف ديگر آقاي روحاني از حمايت اصلاحطلبان كه در آن مقطع زماني فضاي گستردهاي براي بازي سياسي نداشتند برخوردار بود و در نهايت به رياستجمهوري رسيد.
از سوي ديگر آقاي روحاني از اشتباه استراتژيك اصولگرايان در زمينه نرسيدن به وحدت لازم نيز سود برد. آقاي روحاني با راي بسيار نزديكي كه در حدود چند صد هزار نفر بود نسبت به نفر دوم انتخابات به رياستجمهوري رسيد. خطاي بزرگ اصولگرايان در انتخابات سال۹۲ ورود سعيد جليلي به عنوان «احمدينژاد شماره دو» به انتخابات بود. آقاي جليلي با حضور در انتخابات يك دوقطبي بين كانديداهاي رياستجمهوري به وجود آورد كه محوريت آن موضوع پرونده هستهاي ايران بود.
اين در حالي بود كه اين موضوع نقطه برتري آقاي روحاني در افكار عمومي به شمار ميرفت. در نتيجه آقاي جليلي ديدگاه «مقاومت» و ايستادگي در مقابل قدرتهاي جهاني را درباره پرونده هستهاي در انتخابات نمايندگي ميكرد و در سوي ديگر آقاي روحاني قرار داشت كه به دنبال گره گشايي از پرونده هستهاي ايران بود. در نتيجه آقاي جليلي با ايجاد اين دوقطبي از يك سو آقاي روحاني را در منظر افكار عمومي در موضع برتري قرار داد و از سوي ديگر سه ميليون رايی كه به خود اختصاص داد را از سبد اصولگرايان و آقاي قاليباف گرفت. اگر راي آقاي جليلي در انتخابات سال۹۲ به سبد راي آقاي قاليباف ريخته ميشد، آقاي روحاني نميتوانست به اين راحتي به رياستجمهوري دست پيدا كند.
با اين وجود در شرايط كنوني دو ديدگاه درباره آقاي روحاني درباره انتخابات ۹۶ در بين اصولگرايان وجود دارد؛ ديدگاه نخست آقاي روحاني را متعلق به جريان اصلاحات تلقي نميكند و براي ايشان خاستگاه اصولگرايي قائل است. افرادي كه اين ديدگاه را نمايندگي ميكنند بر اين باورند كه آقاي روحاني در انتخابات رياستجمهوري ۹۶ مانند روساي جمهوري قبلي از احتمال رايآوري زيادي برخوردار است. در نتيجه هيچ دليلی براي مقابله با آقاي روحاني وجود ندارد و بايد به همين تعداد اصولگرا كه در كابينه ايشان حضور دارند اكتفا كرد. اين ديدگاه معتقد است نبايد آقاي روحاني را به آغوش اصلاحطلبان بيندازيم. ديدگاه دوم كه بنده نيز با اين ديدگاه موافق هستم معتقد است حمايت اصولگرايان از آقاي روحاني در انتخابات ۹۶ به معناي تاييد همه عملكرد وي در چهارسال اول دولت ايشان است. نكته ديگر اينكه اگر اصولگرايان نيز مانند اصلاحطلبان در انتخابات ۹۶ از آقاي روحاني حمايت كنند به ضرر دموكراسي است.
دو جريان سياسي اصولگرا و اصلاحطلب داراي ديدگاههاي متفاوتي نسبت به اداره كشور هستند. پس چگونه ممكن است به صورت مشترك از يك نفر در انتخابات حمايت كنند. جريانهاي سياسي بايد براي مردم دايره انتخاب ايجاد كنند تا مردم بتوانند به بهترين شكل ممكن درباره سرنوشت خود تصميمگيري كنند. نبايد انتخابات سال۹۶ به يك مسابقه سياسي شباهت پيدا كند كه تنها يك كانديدا داشته باشد. اين در حالي است كه اختلافات اصولگرايان و اصلاحطلبان در مديريت كشور بسيار جدي است. به همين منظور جريان اصولگرايي بايد به سمتي حركت كند كه كانديداي خاص خود را در انتخابات معرفي كند.
اين كانديداي خاص چه كسي خواهد بود؟آيا اصولگرايان روي چهره جديدي در انتخابات سرمايهگذاري خواهند كرد و يا اينكه از گزينههاي قديمي خود استفاده ميكنند؟
هر دو اين حالتها ميتواند وجود داشته باشد. با اين وجود اصولگرايان نميتوانند روي يك چهره ناشناس سرمايهگذاري كنند. در شرايط كنوني به دليل اينكه آقاي روحاني در چهار سال گذشته همواره در تيررس افكار عمومي قرار داشته و افكار عمومي نسبت به ايشان شناخت خوبي پيدا كرده است، هيچ چهره ناشناسي نميتواند با ايشان رقابت كند. اصولگرايان همواره و در انتخابات مختلف به دنبال معرفي كانديداي «اصلح» بودند.
اين در حالي است كه در انتخابات اخير از ديدگاههاي خود تنزل كردند و به كانديداي «صالح مقبول» نيز رضايت دادهاند. در چنين شرايطي بود كه محمود احمدينژاد در سال۸۴ مورد توجه اصولگرايان قرار گرفت و در نهايت به رياستجمهوري رسيد. به نظر من جريان اصولگرايي داراي ظرفيتهاي انساني بسياري است كه ميتوانند خود را در قامت رياستجمهوري نشان دهند. اين در حالي است كه اصولگرايان مدتهاست سرنوشت خود را به عده معدودي گره زدهاند و در بزنگاههاي مختلف از آنها استفاده ميكنند. اين بدین معنا است كه اصولگرايان مدتهاست براي انتخاب گزينه اصلح دور سر خود ميچرخند. به نظر من اصولگرايان بايد مكانيزم انتخاب گزينه اصلح را تغيير بدهند.
آيا در شرايط كنوني اصولگرايان گزينهاي دارند كه پتانسيل شكستدادن آقاي روحاني را داشته باشد؟
اصولگرايان در برخي مقاطع دچار تورم كانديدا بودند. اين در حالي است كه به نظر ميرسد در شرايط كنوني دچار ركود كانديدا شدهاند. به نظر من اين ركود يك خطر نهفته با خود به همراه خواهد داشت. ممكن است اين ركود كانديدا باعث شود كه چهرههاي اصولگرا در ماههاي منتهي به انتخابات با مشاهده فضاي سياسي كشور همگي احساس كنند كه چون كسي حاضر نيست در انتخابات شركت كند در نتيجه ما بايد احساس تكليف كنيم و در انتخابات ثبت نام كنند. در نتيجه اين ركود ممكن است به يك تورم كانديدا منجر شود.
در شرايط كنوني اصولگرايان به اين نتيجه رسيدهاند كه مرجع نهايي تصميمگيري در جريان اصولگرايي جامعتين است و لاغير. در نتيجه جامعتين از هر گزينهاي كه دعوت كرد بايد در انتخابات حضور پيدا كند و هر گزينهاي را نيز كه از حضور در انتخابات منع كرد بايد تمكين كند و از انتخابات كنارهگيري كند. بدون شك اصولگرايان با اين استراتژي در انتخابات حاضر خواهند شد و هيچ مكانيزم ديگري در پيش نخواهند گرفت. ممكن است برخي از اصولگرايان به اين قضيه معتقد باشند كه در شرايط كنوني مصلحت ايجاب ميكند كه از آقاي روحاني حمايت كنيم. با اين وجود بنده اين فضا را در جريان اصولگرايي مشاهده نميكنم كه اصولگرايان در نهايت به سمت آقاي روحاني گرايش پيدا كنند. در سياست هر چيزي ممكن است و هيچگاه نميتوان احتمال يك مساله را صفر دانست. با اين وجود احتمال گرايش اصولگرايان به سمت آقاي روحاني در انتخابات ۹۶ بسيار كم خواهد بود.
حضور محمدباقر قاليباف به چه ميزان در انتخابات جدي است؟ آيا اصولگرايان حاضر خواهند بود روي وي سرمايهگذاري كنند؟
بله؛ اين احتمال وجود دارد. به هر حال آقاي قاليباف يكي از گزينههاي جدي اصولگرايان براي حضور در انتخابات است كه از قدرت رايآوري نيز برخوردار است. در نتيجه آقاي قاليباف در سبد انتخاباتي اصولگرايان قرار دارد.
با چراغ سبز نشاندادن جامعه روحانيت مبارز به آيتا... هاشمي اين شائبه در فضاي سياسي به وجود آمده كه ممكن است آيتا... هاشمي از ظرفيت سياسي خود در بين اصولگرايان در جهت حمايت از آقاي روحاني استفاده كند. به نظر شما آيا آيتا... هاشمي به دنبال بهدستگرفتن ابتكار عمل در انتخابات رياستجمهوري آينده است؟
آيتا... هاشمي از اين ظرفیت سياسي برخوردار است كه به سمت هر دو جريان سياسي گرايش پيدا كند. با اين وجود در سالهاي اخير ظرفيت چرخش ايشان به سمت اصولگرايان كاهش پيدا كرده و ايشان بيشتر به سمت اصلاحطلبان تمايل پيدا كرده است. در طول سالهاي گذشته برخي از مواضع آيتا... هاشمي مورد انتقاد جدي برخي از اصولگرايان قرار دارد و به همين دليل اگر ايشان تمايل دارند به سمت اصولگرايان گرايش پيدا كنند بايد مواضع مورد انتقاد خود را تبيين و روشن كنند.
درباره گرايش جامعه روحانيت مبارز به حضور آيتا... هاشمي نيز بايد عنوان كنم جامعه روحانيت هيچگاه به چشم دشمن به آيتا... هاشمي نگاه نكرده و همواره ايشان را جزئي از اين تشكل تلقي كرده است. نكته ديگر اينكه اين جامعه روحانيت مبارز نبوده كه از آيتا... هاشمي فاصله گرفته بلكه ایشان از جامعه روحانيت مبارز فاصله گرفته است. از سوي ديگر اگر برخي گمان ميكنند جامعه روحانيت قرار است سكان هدايت خود را به آيتا... هاشمي بسپارد، سخت در اشتباه هستند.
اگر جامعه روحانيت به دنبال چنين رويكري باشد به صورت جدي مورد انتقاد برخي از اصولگرايان قرار خواهد گرفت. اگر آيت ا... هاشمي قصد دارد به اصولگرايان نزديك شود بايد به برخي سوالات جدي اصولگرايان پاسخ بدهد. اين در حالي است كه در شرايط كنوني آيت ا... هاشمي هيچ تمايلي به پاسخ دادن به سوالات اصولگرايان ندارد و معتقد است مواضع ايشان صحيح است و نياز به پاسخگويي به هيچ جريان و شخصي نيست. در شرايط كنوني آيت ا... هاشمي به اندازهاي به چپ چرخيده كه احتمال گردش به راست ايشان بسيار كم شده است.
چرا احمدينژاد حضور و يا عدم حضورش در انتخابات رياستجمهوري آينده را در شرايطي كه شانس كمي نيز براي پيروزي داشت به نظر بزرگان گره زد و چرا رهبري حضور ایشان را صلاح ندانستند؟
به نظر من اگر تلاش كنيم به چرايي ديدار رهبري و آقاي احمدينژاد و همچنين نامه آقاي احمدينژاد در تمكين از نظر رهبري بپردازيم ممكن است به سرنخهاي زيادي دست پيدا كنيم كه مساله را پيچيدهتر ميكند. در نتيجه همين مساله كه آقاي احمدينژاد نظر رهبري درباره عدم حضور را پذيرفته و از آن تمكين كرده براي اصولگرايان كفايت ميكند و اصولگرايان به دنبال چرايي اين مساله نخواهند رفت. نكته ديگر اينكه ديدگاههاي رهبري براي اصولگرايان حجت شرعي دارد و اصولگرايان به چشم امر و نهي به سخنان رهبري نگاه ميكنند. در قضيه آقاي احمدينژاد نيز اين مساله وجود دارد و اصولگرايان با مشخصشدن ديدگاههاي رهبري به صورت كلي احمدينژاد را از سبد انتخاباتي خود كنار گذاشتهاند. آقاي احمدينژاد به عنوان يك فعال سياسي حق دارد كه اگر تمايل داشته باشد در فضاي سياسي ايران فعاليت كند. قرار نيست احمدينژاد به صورت كلي از حيز انتفاع ساقط شود. به نظر من ما بايد به آينده سياسي آقاي احمدينژاد منصفانه نگاه كنيم. بدون شك گذشت زمان به بسياري از ابهامات پيرامون آقاي احمدينژاد پاسخ خواهد داد.
دولت آقاي روحاني در سالهاي ابتدايي تشكيل خود درگير ساماندهي به ميراث نابسامان دولت قبل بود. اين در حالي است كه در دولت احتمالي آينده خود با چنين وضعيتي مواجه نخواهد بود. به نظر شما دولت آقاي روحاني در آينده با چه چالشها و فرصتهايي مواجه خواهد شد؟
بسياري از تحليلگران سياسي و از جمله بنده در طول سه سال گذشته به شكلهاي مختلف اين مطلب را عنوان كرده ايم كه دولت آقاي روحاني در توجيه افكار عمومي بسيار ضعيف عمل ميكند. دولت آقاي روحاني موفق نشده دستاوردهاي خود را براي افكار عمومي بازگو كند به شكلي كه مردم احساس كنند كه دولت تدبير و اميد باعث پيشرفت كمي و كيفي زندگي آنها شده است. با روي كار آمدن آقاي روحاني مردم نسبت به حل مشكلات داخلي و بين المللي بسيار اميدوار شدند.
اين در حالي است كه خيلي زود اميدها به يأس و نااميدي تبديل شد. به نظر من بزرگترين دشمن آقاي روحاني دولت آقاي روحاني است. دولت آقاي روحاني موفق نشده با وحدت دروني يك پيام مشترك به جامعه منتقل كند. مهمترين چالش دولت آقاي روحاني در آينده تصوير ضعيفي است كه از دولت در جامعه و در بين جريانهاي سياسي اعم از اصلاحطلب و اصولگرا وجود دارد. بدون شك دولت يازدهم در حال نمايش يك تصوير آشفته، ضعيف و متناقض از خود به محيط پيرامون است.
در شرايط كنوني صداي مردم از مشكلات اقتصادي بلند شده است. اين در حالي است كه دولت هيچگونه برنامه مدوني براي حل مشكلات اقتصادي مردم ارائه نكرده است. از آقاي روحاني به عنوان يك فرد تحصيلكرده و دنياديده انتظار اين است كه تصوير مناسبتري از دولت خود به مردم ارائه كند. آقاي روحاني بهخوبي به اين مساله آگاهي دارد كه تصويري كه از دولت خود به محيط پيرامون عرضه ميكند به مراتب از كاركرد واقعي دولت با اهميتتر است. در نتيجه آقاي روحاني بايد راهحل مشكلات دولت را در درون دولت جستوجو كند.
ارسال نظر