ذبح حقايق پاي توتال
متأسفانه مقوله دفاع از IPC به حدي تبديل به موضوع مهم صنعت نفت شده است كه شاهد آنيم مدافعان به راحتي حقايق را زير پا میگذارند و در پاسخ به خبرنگاران به راحتي آنها را كتمان ميكنند. يكي از اين مصاديق ادعاي منوچهري درباره قيمت تمام شده فازهاي ۲ و ۳ پارسجنوبي است كه توسط توتال در دهه ۷۰ اجرا شده است.
متأسفانه مقوله دفاع از IPC به حدي تبديل به موضوع مهم صنعت نفت شده است كه شاهد آنيم مدافعان به راحتي حقايق را زير پا میگذارند و در پاسخ به خبرنگاران به راحتي آنها را كتمان ميكنند. يكي از اين مصاديق ادعاي منوچهري درباره قيمت تمام شده فازهاي ۲ و ۳ پارسجنوبي است كه توسط توتال در دهه ۷۰ اجرا شده است. اين همان پروژهاي است كه وزير نفت بارها و بارها آن را مصداق يك پروژه بينظير ياد ميكند و مدام ميگويد براي هر فاز اين پروژه يك ميليارد دلار هزينه شده است. منوچهري كه عمده فعاليت نفتي خود را در پارسجنوبي سپري كرده است ميگويد هزينه سرمايهگذاري، پاداش و سود بانكي اين پروژه ۳ ميليارد دلار است و حتي در مقابل مستندات ارائه شده، آن را غيرممكن ارزيابي ميكند.
اينكه يك مسئول رسمي به راحتي ميتواند بر سپهر حقايق «تيغ» بكشد به كنار، اما بايد پذيرفت كه باب شدن چنين روحيهاي منبعث از تأكيدهاي فراوان و غيرعلمي است كه در بستر تعارضهاي موجود، سعي دارد IPC را به اوج برساند غافل از آنكه اصولاً در طراحي نظام نوين قراردادهاي نفتي، نگاه به گذشته و پندگيري از نقاط ضعف گذشته ميتواند راهگشا باشد. البته مدافعان IPC ميگويند با همين ديدگاه است كه چنين الگوي قراردادي كمنظيري طراحي شده است كه قصد ورود به آن را نداريم چراكه مسئله اصلي بسيار ريشهايتر از آن چيزي است كه به نظر ميرسد. برخي مديران شركت نفت براي اقناع افكار عمومي و جامعه براي همراه كردنشان با طرحهاي خود، نقاط خاكستري را فراموش كرده و در صدد نمادسازي از قراردادهاي بيع متقابل گذشته هستند. گرچه قراردادهاي سابق داراي نقاط قوت و ضعفهاي متعددي بودند ولي دليل نميشود تا با تمسك به گذشته، ضعفها را ناديده انگاشت و در جهت بتسازي شركتهاي غربي به راحتي مطالب غيرواقع بيان كرد.
پس از زنگنه كه به صورت «بخشي» مطالبي را درباره فازهاي ۲و ۳ و كيفيت شركت توتال در اين پروژه بيان كرد، منوچهري در تكميل اظهارات وزير به طور كلي همه چيز را برعكس جلوه داد. همانطور كه اشاره شده او معتقد است اين پروژه با ۳ ميليارد دلار تمام شده است اما بر اساس گزارش تفريغ بودجه درباره تعهدات مالي شركت ملي نفت، تعهد اين پروژه بيش از ۴/۵ ميليارد دلار بوده است. البته ارقام مختلفي در اين باره بيان ميشود كه كمترين آن ۴/۲ ميليارد دلار و بيشترين آن ۴/۷ ميليارد دلار است ولي هر چه كه باشد در خوشبينانهترين حالت، فاصله ۱/۲ ميليارد دلاري ميان واقعيت و اظهارات اين مقام مسئول انكارناپذير است. بر اساس گزارشهاي رسمي هزينه ساخت اين پروژه ۲/۱ ميليارد دلار، پاداش ۱/۴ ميليارد دلار و حدود يك ميليارد دلار هزينه و سود بانكي است كه منوچهري به هيچ عنوان آن را قبول نميكند.
شايد بتوان مدعي شد كه اين مقام مسئول دسترسي دقيقي به آمارها و اطلاعات اين پروژه نداشته كه بسيار بعيد است زيرا منوچهري از جمله مديراني است كه در پارس جنوبي به بلوغ رسيده و اطلاعات دقيقي از اين حوزه گازي دارد و بسيار سخت ميتوان پذيرفت كه وي بياطلاع است. قصد قضاوت نداريم اما وي در مصاحبه اخير خود به شدت به مدح و منقبت از توتال پرداخته و آن را مظلوم خوانده است؛ توتال در نگاه معاون توسعه شركت ملي نفت به اوج رسيده است و چنان تأكيدي روي آن وجود دارد كه همه حقايق پاي آن ذبح ميشود. اين هم از عجايب صنعت نفت در برهه كنوني است كه حقايق براي خوشامدگويي به توتال ذبح ميشوند.
ارسال نظر