نگاه فرهادی به سینما پاتولوژیک است
علیرضا نادری؛ نمایشنامه نویس و استاد دانشگاه در روزنامه آرمان نشوت: یک نفر دارد کوه میکند و بهتر است کسانی که در دامنه کوه ایستادهاند شریک فتح قله او نشوند.این مثال را زدم تا بدانیم این جشنواره و پیروزی اصغر فرهادی در آن به هیچکس جز خود او ارتباطی ندارد. مگر سینمای او محصول ایران است؟
علیرضا نادری؛ نمایشنامه نویس و استاد دانشگاه در روزنامه آرمان نشوت: یک نفر دارد کوه میکند و بهتر است کسانی که در دامنه کوه ایستادهاند شریک فتح قله او نشوند.این مثال را زدم تا بدانیم این جشنواره و پیروزی اصغر فرهادی در آن به هیچکس جز خود او ارتباطی ندارد. مگر سینمای او محصول ایران است؟
مگر کسی از او در این سالها حمایت کرد؟ فرهادی محصول سینمای ما نیست بلکه او یک نخبه است که توانسته کار غیرممکنی را انجام دهد.او تحلیل لایه به لایه میکند و این کار در قاطبه فرهنگ و هنر ما جایی ندارد.اگر تمام آثار او موفق هستند، به خاطر تلاشهای شخصی اوست.نوشتن فیلمنامه فیلمهای او اغلب دو سال طول میکشند و فیلمبرداری یک سال و چه کسی در این سرزمین چنین کاری انجام میدهد؟
چه کسی فیلم خود در اروپا را لغو و در اینجا فیلم میسازد؟ و برای خود رویا میسازد و برای رسیدن به رویای خود بهتنهایی تلاش میکند؟ رسانهها باید روی فردیت اصغر فرهادی تاکید کنند نه اینکه موفقیت او را به نام سینمای تنبل ایران بزنند.شهاب حسینی فیلمهای زیادی بازی کرده اما چرا در فیلم فرهادی به این درجه از موفقیت میرسد؟راز موفقیت فرهادی تلاش فردی است. او محصول دانشگاههای ما نیست، او محصول تلاش خودش است.
در این سالها همه چیز را برای شکست او مهیا کرده بودند اما این انسان بدون توجه به این مسائل، فیلم بینالمللی را کنار میگذارد و در داخل وطن خود فیلم میسازد.او مسیر خود را درخشان طی میکند .او ثمره دانایی، ثمره صبر و ثمره داشتن رویا و تربیت درست انسانی و ایرانی است.به چشمهای او که نگاه میکنید فروتنی را در چشمهای او را میبینید.کسی که در کارنامه خود جوایز برلین، اسکار و کن را دارد هنوز همان اصغر فرهادی بیست سال پیش است.کار مداوم او پیروز است و این باید الگوی جوان ترها باشد زیرا اصغر فرهادی را روی قله نگذاشتهاند بلکه او خودش راه را طی کرده و به قله بلند سینمای جهان رسیده است.
بارها در جمع دوستان یکرنگ گفتهام، اصغر فرهادی، قریحه دیپلماتها را در سینما به کارگرفت و از این بازار مکاره شبهجهاناولی، اما در عمق وجود جهان ماقبل کشفی که به آن مناسبات کارگردان و تهیهکننده و سانسورچی و ممیز و... میگویند، سرافراز بیرون آمد. به همه کارهای فرهادی نگاه کنید.در هیچ کدام کسی جز خودش نیست و این مگر کم هنری است؟! سالها پیش قبل از موجودیت کافه نادری کنار شوفاژ چسبیده به بارگاه آقا رشید مطلبی برای روزنامهای نوشتم با نام «پیشانی چینخورده هنر» با این مضمون که در این زمانه عجیب، هنرمند یا باید تبلیغات کند یا مبتذل بسازد یا سکوت کند.
سه چهارسال بعد دیدم، من که به این تئوری معتقدم کجایم و اصغر فرهادی کجا؟ باید فرهادی باشی و سوار ماشینت شده به بیابانهای اطراف تهران بروی و در بیابان نعره بزنی و بعد به دستیارت فرمان بدهی، فردا صبح تقاضای پروانه ساخت بکند تا «درباره الی» را بار دیگر بدون آن بازیگر بسازی! باید اصغر فرهادی باشی، تا بتوانی از هیچکس تشکر نکنی، به هیچکس اعتراض نکنی و بگویی چی؟ کی؟ کجا؟ فیلم؟ من اطمینان دارم نگاه پاتولوژیک و آسیب شناسانه فرهادی را کمتر کسی در ایران دارد. چشمان مسلح فرهادی به بزرگنماترین دستگاهها است و قدرت او در رنگآمیزی اجزای مختلف سلولهای بیماریزا و مخرب و کشف منابع تغذیه میکروبها فوقالعاده است!
ارسال نظر