پیروزی مقتدرانه رونالد ریگان بر جیمی کارتر در انتخابات سال ۱۹۸۰، مرهون عوامل زیادی بود.
فرهیختگان: پیروزی مقتدرانه رونالد ریگان بر جیمی کارتر در انتخابات سال ۱۹۸۰، مرهون عوامل زیادی بود. اوضاع اقتصادی وخیم، خشم عمومی از به گروگان گرفته شدن آمریکاییها در ایران، افزایش شکاف میان سفیدپوستان جنوب و کارگران شمال در ائتلاف دموکراتها در پی تصویب قانون حقوق مدنی و در نهایت تبعات ناشی از انتخابات پرتنش سال ۱۹۶۸. شکست جیمی کارتر مقابل ریگان در ۴۴ ایالت، زودتر از اینها باید رقم میخورد اما ماجرای واترگیت کمی آن را به تاخیر انداخت.
نگاهی دوباره به رویدادهای آن زمان و رقابت میان کارتر و ریگان، عامل تاثیرگذار دیگری در تعیین نتیجه انتخابات را هم به ما معرفی میکند؛ مناظرهای تلویزیونی که در آن کارتر و دموکراتها هر چه تلاش کردند نتوانستند چهرهای «سادهلوح، جنگطلب و بسیار خطرناک» از رونالد ریگان به تصویر بکشند. در عوض ریگان کاملا آرام و معقول مناظره را مدیریت کرد و تاثیری شگرف بر رایدهندگان مردد داشت. در این مناظره کارتر با طنازی میخواست از آمارها به سود خود بهره جوید اما واکنش توام با دلرحمی ریگان و بیان این جمله خطاب به کارتر که «با این حساب بازهم رئیسجمهور میشوید»، ورق را به سود ریگان بازگرداند.
چهار سال بعد در ۲۷ اکتبر ۱۹۸۴ بازهم ریگان مناظره دیگری را با خونسردی و اقتدار به سود خود پایان داد. اینبار رقیبش والتر ماندل، معاون جیمی کارتر بود. ریگان جمهوریخواه با مزاج و چشمکبازی رقیب جوان و کمتجربه خود را از میدان بهدر کرد. البته ریگان در مناظره دوم خود اشتباهاتی داشت اما با نظر مثبت رسانهها و افکار عمومی، کمترین توجهی به آنها نشد و ریگان برای دومینبار به کاخ سفید راه یافت.
در روزهای اخیر میلیونها آمریکایی در انتظار آغاز مناظره دونالد ترامپ و هیلاری کلینتون لحظهشماری میکردند. این مناظره الگوی تازهای در حوزه سیاست و رسانه ایجاد میکند. قبل از آغاز مناظره همهچیز بر ضد هیلاری در جریان بود و زنگ خطر برای کاندیدای دموکراتها به صدا درآمده بود. درسی که این دو کاندیدا میتوانند از مناظرههای ریگان بیاموزند این است که کاندیداهای ریاستجمهوری میتوانند حقایق را وارونه جلوه دهند و جزئیاتی را سرهمبندی کنند، اما باید آنچه میخواهند را به سادهترین شکل در ذهن بیننده جا بیندازند. هر کاندیدایی که موفق به انجام این کار شود، رئیسجمهور آمریکا خواهد بود.
تشابههای تاریخی به اینجا ختم نمیشود؛ در سال ۲۰۰۰ جورج بوش، فرماندار جمهوریخواه تگزاس و ال گور، معاون بیل کلینتون رئیسجمهوری وقت آمریکا در مناظرهای تلویزیونی رودرروی هم قرار گرفتند. هر دو رقیب از نگاه رسانهها نقاط ضعف بزرگی داشتند.
جورج بوش با «بیاطلاعی محض خود در همه حوزهها» رقابت میکرد و مشخصا در حوزه سیاست خارجی حرفی برای گفتن برابر ال گور نداشت. در آنسو هم ال گور رقیبی به نام «عدم محبوبیت نزد افکار عمومی» داشت. این دیدگاه در مورد ال گور که او دروغگو است و در مورد بسیاری از مسائل بزرگنمایی میکند، هوادار زیادی در رسانهها داشت. بوش توانست بهترین استفاده را از این ذهنیتی که در مورد ال گور وجود داشت، بکند. او با حمله به دولت بیل کلینتون که ال گور نفر دوم آن دولت بود توانست در مناظرهها بهتر از رقیب ظاهر شود و درنهایت هم پیروز پرتنشترین رای شماری تاریخ انتخابات آمریکا باشد.
۱۶ سال از مناظره بوش و ال گور میگذرد و تاثیر رسانهها در سیاست به حدی غیرقابل تصور افزایش یافته است. ترامپ با استفاده از همین رسانهها به جایگاه امروزش رسیده و بهتر از کلینتون راه و روش استفاده از رسانهها برای بالا کشیدن خود و ضربه به رقیب را بلد است.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر