مساله آتشبس در سوريه، از آن دست موضوعاتي است كه در طول پنج سال گذشته و به ويژه پس از حضور نظامي روسيه در سوريه، در مقاطع مختلف مطرح شده و در برخي از مراحل هم مورد اجرا قرار گرفته است اما هر بار شاهد آن بودهايم كه اين آتشبس از سوي يكي از طرفين يا هر دو نقض شده است.
صباح زنگنه در اعتماد نوشت: مساله آتشبس در سوريه، از آن دست موضوعاتي است كه در طول پنج سال گذشته و به ويژه پس از حضور نظامي روسيه در سوريه، در مقاطع مختلف مطرح شده و در برخي از مراحل هم مورد اجرا قرار گرفته است اما هر بار شاهد آن بودهايم كه اين آتشبس از سوي يكي از طرفين يا هر دو نقض شده است. با وجود موارد مكرر نقض آتشبس در مقاطع مختلف، طرح آتشبس يك موضوع منجمد شده و كنار گذاشته شدهاي نيست بلكه همواره دولتها، گروههاي سياسي و شبهنظامي بنا به منافع مقطعي خود به اين موضوع پناه ميآورند و آن را مطرح ميكنند.
از سويي، طرح اين مساله ميتواند بنا به فشار افكار عمومي ملي، منطقهاي و بينالمللي باشد كه اين مساله موجب ميشود طرفين به ناگزير به سمت اين مساله حركت كنند.
با اين حال، با توافق روسيه و امريكا درخصوص برقراري آتشبس در سوريه، بسياري به برقراري نسبتا دايمي آتشبس و همچنين مهيا شدن پيشزمينههاي لازم براي ايجاد صلح در اين كشور دل بسته بودند اما با وجود اتفاقات رخ داده در سوريه در اين مدت از جمله اقدامات گسترده امريكاييها در بمباران مواضع ارتش سوريه در ديرالزور و تداوم حمايت آنها از گروههاي تروريستي و ادامه نقض آتشبس از سوي گروههاي به ظاهر ميانهرو اما تروريستي، امروز ديگر نميتوان از برقراري آتشبس در سوريه سخن گفت.
تداوم رويكردهاي پيشين گروههاي تروريستي و شدت بخشيدن اقدامات توسط آنها در برخي از مناطق همانند حلب نيز عملا منجر به آن شده است تا ارتش سوريه و روسيه عكسالعملهاي جديتري را نسبت به اين گروهها داشته باشند و به همين خاطر نيز مشاهده ميكنيم كه طي روزهاي گذشته به ميزان درگيريها در اين منطقه و برخي از مناطق ديگر سوريه افزوده شده است به گونهاي كه برخي براي توصيف آن از بيسابقه استفاده ميكنند. همين مساله موجب شده است تا بار ديگر ميزان تنشهاي لفظي كشورهاي غربي به ويژه امريكا با روسيه افزايش يابد. در چنين شرايطي نميتوان اميدي به برقراري آتشبس در روزهاي آينده داشت، هرچند كه اين سخن نيز به معناي آن نيست كه آتشبس گزينهاي محال براي آينده شده باشد.
از سويي، جايگاه و اهميت حلب موجب شده است تا هر يك از طرفين براي دستيابي به اين شهر يا حفظ موقعيت موجود از هر تلاشي فروگذار نباشند. حلب دومين شهر بزرگ سوريه است و از جايگاه استراتژيكي برخوردار است. زماني حلب مورد طمع تركيه بود و اشغال آن را دنبال ميكرد ولي اين كار، موجب تجزيه سوريه ميشد. آن اتفاق رخ نداد. اگرچه تركيه به صورت موقت از اشغال حلب چشم پوشيد ولي به منطقه الباب چشم داشت.
الباب در دو قدمي حلب است و در حد فاصل حلب و ادلب قرار دارد. همين موقعيت موجب ميشود تا تركيه با اشغال آن از اتصال كردهاي سوريه با كردهاي عراق و سپس اتصال آنها با كردهاي تركيه جلوگيري كند. با اين وجود، تروريستها و گروههاي مسلح از فرصت حمله تركيه به سوريه نهايت استفاده را كردند و وارد يك پايگاه نظامي شدند. بازپسگيري اين مناطق و خارج ساختن نيروهاي تروريست به مدت يك هفته به مساله جدي ارتش سوريه تبديل شده بود ولي با حمايت هوايي جدي روسيه از ارتش سوريه پيشرويهاي نيروهاي سوري نيز گسترش يافت. همه اين مسائل موجب شده است تا دولت سوريه عزمي جدي براي بازپسگيري منطقه حلب را از تروريستها داشته باشد.
در شرايط كنوني مشكل حلب، حضور 137 هزار غيرنظامي ساكن در حلب است. خروج آنها نيازمند راههايي است. خروج از حلب از چهار منطقه ممكن است كه سه راه آن در اشغال ارتش سوريه است و دولت اين كشور يك راه براي خروج غيرنظامي تعيين كرده است اما با قطع شدن تردد تروريستها به تركيه و كاهش حمايتها و كمكهاي تسليحاتي، ارتش سوريه با در اختيار داشتن چنين موقعيتي، ميخواهد ماجراي حلب را پايان دهد و هر چهار طرف حلب را بسته و جاده استراتژيك كاستيلو را دراختيار بگيرد و ساير مناطق را تحت تسلط خود درآورد.
طبيعتا در چنين شرايطي، درگيريها چشمگير خواهد بود و همين مساله موجب خواهد شد افكار عمومي دنيا نگاهش به اين مساله معطوف شود و از درگيريهاي ديگر مناطق غفلت ورزد. با اين حال، ايالات متحده امريكا ميكوشد با بزرگنمايي درخصوص بحران حلب، هم زمينه ديگر اقداماتش را در مناطق مختلف سوريه در سايه غفلت افكار عمومي به ديگر مناطق مهيا سازد و هم از سويي، با به راه انداختن يك فضاي تبليغاتي و جنگ رواني، فضاي موجود را به نفع خويش مديريت كرده و طرف مقابل را در رسيدن به خواست خود دچار ترديد كند. به عبارت ديگر، امريكا با ايجاد يك جنگ رواني در خصوص حلب و برگزاري نشستهايي مانند نشست فوري شوراي امنيت در اين باره ميخواهد اين پيام را به دولت سوريه و روسيه بدهد كه فتح حلب هزينهاي بالا دارد مگرنه همگان ميدانند وقتي هم امريكا و هم روسيه از حق وتو برخوردارند، صدور يك قطعنامه و حتي بيانيه هم غيرممكن است.
اگر بيانيهاي نيز صادر شود، آن بيانيه يكطرفه نخواهد بود بلكه از همه نيروهاي درگير خواسته ميشود از خود خويشتنداري نشان دهند. با اين وجود، همانطور كه گفتم آتشبس در سوريه گزينهاي محال نخواهد بود ولي گزينهاي قابل تداوم هم نيست. مهمترين دليل نيز آن است كه امريكا نميخواهد داستان قدرت در سوريه يكطرفه شود و مايل است خود و نيروهاي حامياش در بخشهايي از سوريه نفوذ داشته باشند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر